چه کردید با مردم که سپس از باخت تیم ملی جلوی آمریکا توی خیابان بوق میزدند؟/ ایده و اغاز ساخت استادیوم ملی مربوط به دوره مرحوم هاشمی رفسنجانی است
[ad_1]
این جنجالها در یک سال و چند ماه قبل و با آمدن مهدی تاج چند برابر شده است. به طوری که به نظر میرسد از تحمل اهالی فوتبال خارج است. حالت تیمهای ملی و جنجالهای لیگ و حواله و قضاوت و سقف قرارداد دست به دست هم دادند تا در اغاز جام ملتهای آسیا حالت فوتبال سرزمین مناسب نباشد. در روزهای قبل با تعدادی از کارشناسان و قدیمیهای تیم ملی در رابطه جام ملتهای پیش رو و شانس یوزها با هدایت امیر قلعهنویی گپ زدیم اما در این مورد چه فردی بهتر از محمد دادکان؟
بالاخره زمان شد با محمد دادکان یکی از بزرگان فوتبال ایران، فردی که هم سابقه بازی در پرسپولیس و تیم ملی را دارد و هم خودش به گفتن رئیس فدراسیون جام ملتها را توانایی کرده، گپ بزنیم.
سخن بگویید از شرایط تیم ملی شد و او گفت و گو به سمت حوالههای ماشین و سقف بودجه و مشکلات دیگر کشیده شد. سپس او گفت و گو به ساخت استادیوم تازه رسید و دادکان برای نخستین بار آشکار کرد ایده ساخت ورزشگاه تازه در نزدیکی مرقد ایده خودش و مرحوم هاشمی رفسنجانی بوده است! دادکان این چنین در رابطه جام ملتها او گفت نتیجهای غیر از رسیدن ایران به فینال یک پسرفت به حساب میآید.
در ادامه ابتدا فرازهایی از این مصاحبه را میخوانید و سپس متن کامل آن را مشاهده خواهید کرد:
- شرایط فوتبال همانند بقیه جاهای سرزمین است. همه چیزمان به همه چیزمان میآید.
 - دادن حواله ماشین چند ۱۰ میلیاردی به بازیکنان تبعیضآمیز و فسادزاست.
 - مدیران فدراسیون هم حواله ماشین لاکچری گرفتند.
 - ما که رفتیم جام جهانی از خاتمی حواله سمند گرفتیم.
 - چرا یک تیم را جریمه کردید و اگر جریمه کردید چرا بخشیدید؟ کمیته اخلاق و انضباطی و استیناف برای سرگرم کردن مردم است.
 - در ورزش ما فساد و زد و بند زیاد شده است.
 - پیروزی تیم ملی در جام ملتهای آسیا رسیدن به فینال است.
 - با این مردم چه کردید که سپس از باخت تیم ملی روبه رو آمریکا آمدند توی خیابان بوق زدند؟
 - در سال ۹۴ ایده ساخت ورزشگاه در شهر آفتاب را به هاشمی رفسنجانی دادم و قرار شد کار انجام بشود. سید حسن خمینی هم زمینش را رایگان داد.
 
متن کامل او گفتوگوی با محمد دادکان:
*در اغاز جام ملتها هستیم. شرایط فوتبال را چطور برسی میکنید؟
شرایط فوتبال سرزمین همانند بقیه جاهاست. همه چیزمان به همه چیزمان میآید. الان قراردادهای برخی بازیکنان هم انتشار شده است. آدم واقعاً خجالت میکشد. ۱۰۰ میلیارد به یک بازیکن خواهند داد! برخی مدیران پول مردم را برمیدارند و همینطور خواهند داد به بازیکنان.
*در رابطه مسائل مالی او گفت و گو زیاد است. از پاداش تیم ملی اغاز کنیم. شما که تیم را بردید جام جهانی چه پاداشی گرفتید؟
یک عدد سمند گرفتیم. زمان آقای خاتمی تیم رفت جام جهانی یک عدد سمند به هرکس دادند. یک ماشین ایرانی.
*خود ماشین را دادند یا حواله؟
حواله دادند به هر شخص.
*به بازیکنان و کادر فنی و مدیران؟
به همه مدیران ندادند. جوری دادند که ما آن را تقسیم کردیم. به هر سه مدیر یک ماشین رسید.
*در رابطه پاداشی که این دوره در نظر گرفته شد دیدگاهتان چیست؟ حواله ماشین خارجی؟
اصلاً کار متداولی نبوده است. کار بی نتیجه و گزافی بوده. هر فردی که این کار را کرده در هر مقامی، آمد و تبعیض را در ورزش قائل شد و ورزش را ریخت به هم. دلیلش این است که فساد فراگیر است. آن فردی که میآید حوالهها را میدهد و یک نفر یکهو ۴۰ میلیارد، ۵۰ میلیارد به دست میآورد تبعیض را در ورزش قائل میبشود. این شخص نه ورزش را میشناسد نه هیچ چیز دیگر را. آن فرد میخواهد اسم در کند و موقعیت خودش را تثبیت کند. این پولها هم برایشان هیچ است. آنقدر فساد زیاد است که این رقمها جلویش هیچ چی نیست.
*شما موافق نبودید؟
اصلاً و ابداً! اگر میخواستند بدهند یا پول میدادند یا حواله ماشین داخلی. این کارها یعنی چه؟ سپس مدیران فدراسیون هم همراه شوند حواله بگیرند؟
*مدیران حال حاضر فدراسیون میگویند نگرفتیم؟
همهشان افترا میگویند. گرفتند. این عدل است؟
*شما یکی از مدیرانی بودید که هنگامی قانون وضع میکردید سفت و سخت میایستادید و آن را اجرا میکردید. امسال فدراسیون قانون سقف بودجه گذاشت و از برخی تیمها امتیاز کسر شد و یکهو استیناف این را بخشید و اکنون فوتبال به هم ریخته است.
این کمیته اخلاق، انضباطی و استیناف همهشان برای مردم سرگرمی درست کردهاند. مگر میبشود یک رأی صادر بشود و در جای دیگر شکسته بشود؟ یا یک مدیری از کار برکنار بشود و در جای دیگر بیاید؟ مگر میبشود یکی ۶۰۰، ۷۰۰ میلیارد در فوتبال هزینه کند و فردی نیاید بپرسد؟ بروند وامهای کلان از بانک بگیرند و همراه شوند خرج کنند؟ سپس چه فردی قرار است این پولها را بعد بدهد؟ این که میگویند فلان قدر امتیاز کسر شد، سپس بخشیده شد، یا فلان شخص جریمه شد و اینها تمامش بدون استدلال است. فقط یک سرگرمی است. آن مدیر برکنار میبشود سپس فدراسیون که میبیند آن مدیر دارد علیهاش سخن میزند میآید میبخشدش و جریمه را ۴۰ میلیاردی و ۲۰ میلیاردی میگیرد! روی چه ضوابطی آنها را محروم کردی و روی چه ضوابطی بخشیدی؟ چه اتفاقی افتاد بخشیدی؟ این نان قرض دادن است.
*یعنی معتقدید کار اصولی انجام نشده است؟
اگر راجع به فوتبال و ورزش بخواهی بگویی زیاد فساد و زد و بند هست. فردی هم دنبالش نمیرود. همه اینها افترا است. ما جستوجو ریشهکن کردن فساد در سرزمین نیستیم. مدیران ما خودشان فسادزا می باشند. هیچکس هم نمیتواند جلویش را بگیرد. آن فردی که بخواهد رأی بدهد و بازدید کند هم فاسد است. وگرنه مگر میبشود چند سال بیایی بگویی اینقدر خلاف هست و پولها را میدزدند و برخورد میکنیم و رسیدگی میبشود؟ کو رسیدگی شد؟ فقط آنی که چندتا سکه داشت اسمش در رفت به گفتن سلطان سکه یا یکی دیگر شد سلطان دلار. میلیاردها دلار جابهجا میبشود هیچ فردی جابهجا نمیبشود. همه هم صبح میآیند میگویند حرفش را نزنید و ننویسید. یعنی چه؟ این فساد همانند سم داشتن جنها است. داستانش را میدانید؟
*نه! برایمان تعریف کنید!
میگویند قدیمها شایعه شد توی یک حمام جن دارد. شخصی صبح رفت آنجا و به مسئول حمام او گفت میخواهم ببینم اینجا واقعاً جن دارد یا نه. رفت داخل و دید یک نفر دارد حمام میکند. به او او گفت شنیدهام اینجا جن دارد. نفر دوم او گفت مشخصهی جن چیست؟ آن فرد جواب داد میگویند جنها سم دارند! نفر دوم صابون را از روی پایش پاک کرد و او گفت این شکلی؟ آن مرد میبیند طرف سم دارد و فرار میکند بیرون و به مسئول حمام میگوید آن داخل یک جن است. مسئول حمام میپرسد از کجا فهمیدی؟ آن مرد جواب میدهد چون سم دارد! مسئول حمام پایش را میآورد بالا و مشخص می کند و میگوید این شکلی می بود؟ آن مرد میبیند مسئول حمام هم سم دارد و غش میکند! این حکایت حالت فساد است. شما میخواهی چه فردی را بگیری و چه فردی را رسوا کنی؟ این مملکت شده مال یک عده خاص که همراه شوند و بخورند و خانوادهشان را بفرستند خارج از سرزمین. خدابیامرزد آقای کافی را. در یکی از نوارهایش میگوید آنقدری که شعار دین میدهیم دین داریم؟ سال ۱۳۵۱. آن موقع آقای کافی به مومنین و بهاختصاصی روحانیت او گفت اینقدر که از دین میگویید خودتان پایبند هستید؟ اکنون واقعاً امروز آنقدر که شعار میدهیم دین داریم؟ کارهای خلاف خودمان را پشت دین قایم میکنیم. شما ببین امروز ورزش به کجا رسیده؟ این همه ورزشکار و قهرمان ملی ترک وطن کردند. یا مهاجرت کردند یا پناهنده شدند. علت چیست؟ همین تبعیضها! شما آقای مسئول مگر مال پدر و مادرت هست که بذل میکنی؟ حواله ماشین ۵۰، ۶۰ میلیاردی! اگر میدهی به همه بده. شما به یکی میدهی به یکی نمیدهی سپس میگویی چرا ورزشکار اعتراض میکند؟ او اعتراض نکند بعد چه فردی اعتراض کند؟ قهرمان ملی و المپیک دست و پا و زانویش را داده خب به او هم بده. هنگامی به یک گروه میدهی و به فرد دیگر نمیدهی این تشکیل فساد است. یک اصولی را بگذار و بگو این مراتب طی شد ما میدهیم. فردی توی ورزش تشکیل شوق و انگیزه نمیکند. فقط داریم وصله میکنیم. آقا سرود ملی بخوان بهات کادو میدهم یا فلان کار را بکن پاداش میدهم. مال ملت بدبخت را که صبح تا شب دارد جستوجو تخم مرغ و گوشت میدود برمیداری به یکی میدهی به فرد دیگر نمیدهی! چرا دولت آقای خاتمی نداد؟ ما هم عضو کادر بودیم. دولت ایشان به هرکس یک ماشین داخلی سمند داد. به مدیران هم یکسوم داد.
*قیمتش چند می بود؟
۱۳ میلیون. نرخ امروزش ۶۰۰، ۷۰۰ میلیون است. آن زمان به آن بازیکنانی که یک دوره به اردو دعوت شده بودند یکسوم ماشین را دادیم. به بازیکنان دخیره یکدوم و فقط به بازیکنان فیکس ماشین کامل رسید. اکنون شما میآیی به همه حواله میدهی به مدیران هم میدهی؟ از خودت میدهی؟ تشکیل فساد از مسئولان ردهبالاست. پرسنلی که توی یک اداره می باشند اگر مدیرش فاسد نباشد خودشان فساد نمیکنند.
جام ملتها در پیش است. نتیجه را چطور پیشبینی میکنید؟
هر ایرانی دوست دارد تیم ملی کشورش موفق باشد. من هم بالطبع این پیروزی برایم آرزوست. ولی اگر تیم ملی برود سوم هم بشود قیمت ندارد.
*چرا؟
چون ۱۹ سال پیش تیم ملی در پکن سوم شده است. سپس از آن تیم ملی هیچ عنوانی به دست نیاورده. اگر نرود فینال یعنی پیشرفتی نکردهایم. بعد همه منتظرند این رتبه بهتر بشود. دوم بشود یا اول.
*به نظر شما میرویم فینال؟
سخت است. ولی یک چیز مهمی این وسط هست. این که مردم دیگر جستوجو فوتبال ملی و نتایجش نیستند. برگرد به آن دوره و ببین تیم ملی بازی داشت مردم چهکار میکردند. شما ببینید الان چند نفر میروال استادیوم برای تیم ملی؟ آن حیثیت تیم ملی رفته زیر سوال. سپس از بازی ایران و انگلیس و ایران و آمریکا در جام جهانی هنگامی توی خیابون بودم دیدم مردم از باخت ایران نشاط کردند و این یعنی باید برویم ببینیم چه کردهایم با این مردم؟ ایران باخته می بود مردم آمدند توی خیابان و بوق زدند. یک نفر رفت در این زمان مساله را موشکافی کند و ببیند علت چیست؟ ما با این ملت چه کردیم؟ در حالی که مربی را عوض کرده بودیم و رئیس فدراسیون قول داده می بود علت عوض کردن مربی و آوردن کیروش این است که آن دو بازی حساس را نبازیم. هر دوتا را هم باختیم. اکنون باختی، عیبی ندارد. فوتبال برد و باخت دارد. شما بگو چهکار کردی که مردم از باخت خوشحال شدند؟ مردم با باخت تیم ملی گریه میکردند. دلتان نمیسوزد؟ در همه عرصهها همین است. فوتبال یکیش است. چه فردی آمده ببیند ما در حال پیشرفتیم یا پسرفت؟ وزیر ورزش قبلی هنگامی وزیر شد توی یک برنامه تلویزیونی او گفت آرزو دارم زمینهای آسفالت اطراف استادیوم آزادی و پارکینگها را خطکشی کنم تا مردم والیبال و بسکتبال بازی کنند! شما ببینید آمال وزیر ورزش ما چه می بود! آرزویش ساخت استادیوم نیست.
*در رابطه ساخت استادیوم هم میخواستم از شما بپرسم آقای دکتر.
من ماموریت دارم بگویم. اگر اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی دفاع نکردند من دفاع میکنم. این که میگویند الان استادیوم هفتاد هشتاد هزار نفری بسازیم مربوط به قبل است. این نظر من می بود به گفتن مسئول معاون دانشگاه آزاد به آقای رفسنجانی. سال ۹۴. همه اسنادش هست. حتی من دوست داشتم بچههای ایشان همراه شوند از این نوشته دفاع کنند. جلسه برگزار کردیم. حاج حسن آقای خمینی او گفت در شهر آفتاب من زمین میدهم شما بیایید بسازید. اسمش را هم تعیین کردیم. یادگار حضرت امام دانشگاه آزادی اسلامی! جلساتش برگزار شد. آقای هاشمی هم همان موقع مصاحبه کرد. خدا رحمتش کند، روحش شاد. ایشان او گفت پیشنهادی شده که ما بیاییم استادیوم بسازیم. ایشان او گفت چند ۱۰ سال از انقلاب قبل تا این مدت همه میگویند آزادی آزادی! ما هم قبول کردیم و با جلساتی که داشتیم گفتیم این کار را انجام میدهیم.
سپس چه شد؟
آن موقع معاون عمرانی دانشگاه آقای محسن هاشمی می بود. رفتیم چند جلسه با حاج حسن آقا و آقای دکتر میرزاده رئیس دانشگاه گذاشتیم. زمین را دیدیم و امکانات را سنجیدیم. منبع های مالیاش کجا می بود؟ میخواستند ساختمانهای بلااستفاده دانشگاه را بفروشند برای ساخت استادیوم. بعدش آمدند انها گفتند اینها وقف است و حق فروش ندارید و آنقدر سنگ انداختند جلوی پای آقای هاشمی که ایشان فوت کرد و کار روی زمین ماند. فرزندان آقای هاشمی که دارند خاطرات ایشان را مینویسند به این داستان اشاره کنند. کار او انجام شده می بود. الان هم همان را دارند پیگیری میکنند. این ایده مال آقای هاشمی می بود به نظر معاونت دانشگاه آزاد. حاج حسن هم او گفت زمین مجانی میدهم. اکنون میگویند این آبروی جمهوری اسلامی است و باید استادیوم بسازیم. خب هشت سال پیش هم آبروی سرزمین می بود. اگر سنگاندازی نمیکردند الان ساخته شده می بود.
*از جام ملتهای ۲۰۰۴ خاطرهای دارید؟
خاطرهام این است که داور در آن بازی ایران و چین در پکن جوری سوت زد که بعدش از مسابقات اخراج و محروم شد. خطای روی علی کریمی پنالتی می بود ولی داور سه متر آورد بیرون! ستار زارع هم اخراج شد و ما در پنالتی باختیم. ما در آن مسابقات همگروه ژاپن بودیم که در نهایت قهرمان شد ولی ما در گروهی با ژاپن مساوی کردیم. داور جلوی فینالیست شدن ما را گرفت.
*با یحیی سخن بگویید کردید که چرا پنالتی را آن شکلی زد؟
او در بوسان توپش را گل کرد و ما قهرمان شدیم. ولی در چین گلر دستش را خواند. سپس از مسابقه با او سخن بگویید کردم ولی بلافاصله ما با بحرین بازی داشتیم و آن بازی هم زیاد مهم می بود. ایران قبل از این که ما فوتبال را بگیریم به بحرین باخته می بود و این برد زیاد اهمیت داشت. تمرکز کردیم روی برد این تیم. همه مردم هم میدانستند که مقام سومی زیاد خوب می بود. آقای خاتمی هم سپس از مسابقه به ما مطلب داد که با دقت به این که حق شما می بود به فینال بروید اما حقتان را گرفتند به شما تبریک میگویم.
[ad_2]
منبع