شش عادت صبحگاهی مشترک ۵۰ کارآفرین موفق_آینده
به گزارش آینده
تحلیل روتین صبحگاهی ۵۰ کارآفرین مشخص می کند که پیروزی زیاد تر از دل تصمیمهای کوچک و مدام در نخستین ساعت روز شکل میگیرد.
به نقل از وگ اوت، بازدید الگوهای روزمره کارآفرینان موفق مشخص می کند که پیروزی نه در ایدههای بزرگ و اتفاقات ناگهانی، بلکه در مجموعهای از عادات کوچک و تکرارشونده ریشه دارد؛ بهاختصاصی در نخستین ساعاتی که روز تازه اغاز میشود. مشاهده و تحلیل رفتارهای صبحگاهی نزدیک به ۵۰ کارآفرین فعال در حوزههای گوناگون، از کسبوکارهای کوچک تا استارتآپهای فناورانه و تیمهای خلاق، مشخص می کند با وجود تفاوتهای شخصیتی و محیطی، شش عادت مشترک تقریباً در زندگی همه آنها وجود ثابت دارد؛ عادتهایی که بهنوعی موتور مهم نظم ذهنی، تمرکز، و رشد تدریجی آنها محسوب میشود.
۱. محافظت از ۳۰ تا ۶۰ دقیقه نخست روز در برابر «نویز ذهنی»
یکی از ثابتترین رفتارها این می بود که هیچیک از این افراد بلافاصله بعد از بیدار شدن سراغ تلفن همراه نمیرفتند. آنها نخستین دقایق را از هجوم اعلانها، اخبار، ایمیلها و شبکههای اجتماعی محافظت میکردند. این زمان مختصر برای آنها نوعی فضای مقدس بهشمار میرفت؛ دورهای که ذهن از دنیای نیمههوشیار خواب جدا میشود و داخل دنیای منطقی روزمره میگردد.
اگر روز با مصرف ناگهانی اطلاعات دیگران، مطلبهای اضطراری یا محتواهای قیاسگر اغاز شود، ذهن داخل حالت واکنشی میشود و تمرکز و اسایش فرد را مختل میکند. به همین علت این کارآفرینان فاصلهای آگاهانه بین «بیدار شدن» و «وصل شدن به دنیا» تشکیل میکردند؛ فاصلهای که میتوانست با چند دقیقه تمرین تنفس، نوشیدن آرام یک فنجان قهوه، قدمزدن مختصر، یا نوشتن چند خط یادداشت همراه باشد. حتی پدر و مادرهای شاغل که صبحهای شلوغی داشتند، تلاش میکردند حداقل ۱۰ دقیقه سکوت و وجود ذهن را برای خود نگه داری کنند.
۲. اغاز روز با نوعی فعالیت بدنی حتی زیاد مختصر
تقریباً همه این افراد نوعی حرکت جسمانی را پیش از اغاز فعالیتهای مهم در برنامه داشتند. در این مورد، شدت یا نوع ورزش اصلاً اهمیت نداشت؛ برخی دویدن پنج کیلومتری را انتخاب میکردند، برخی تمرینات قدرتی، عدهای یوگا یا حرکات کششی و برخی فقط چند دقیقه راهرفتن سریع یا حرکات سادهی نرمشی انجام میدادند.
تأثیر روانشناختی فعالیت بدنی در صبح زیاد دیدنی است: جریان خون به مغز افزایش مییابد، ذهن شفافتر میشود، حس پیروزی اولیه شکل میگیرد و اضطراب روز افت مییابد. مسئله مهم این می بود که هیچکدام بهجستوجو «ورزش کامل و ایدهآل» نبودند؛ آنچه اهمیت داشت، ارامش می بود. آنها به اصل سادهای پایبند بودند: «مگر اتفاقی غیرعادی رخ دهد، صبحها بدنم را حرکت میدهم.»
در نگاه ذهنآگاهی، بدن و ذهن از یکدیگر جدا نیستند؛ مراقبت از بدن شرایط ملزوم برای وضوح ذهنی را فراهم میکند و این الگو دقیقاً در حرکت این کارآفرینان قابلمشاهده می بود.
۳. تعیین ۱ تا ۳ برتری مهم روز، قبل از آنکه جهان برایشان تصمیم بگیرد
کارآفرینان در معرض سیلی از ماموریت های، مطلبها، مشکلات و زمانها می باشند و اگر روز را بدون نقشه اغاز کنند، بهجای پیشرفت، فقطً عکس العمل نشان خواهند داد. همه افرادی که مورد بازدید قرار گرفتند نوعی آیین تعیین برتری داشتند: برخی سه نتیجهی کلیدی روز را مینوشتند، برخی یک کار کاملاً غیرقابلچشمپوشی تعیین میکردند، برخی ساعات تمرکز را در تقویم میگذاشتند و برخی اهداف بزرگتر خود را مرور میکردند تا یقین شوند روزشان در راستای همان مسیر حرکت میکند.
از نگاه روانشناسی شناختی، خستگی تصمیمگیری یک حقیقت است. اگر فرد از ابتدای روز ندانَد چه چیز مهمتر است، تا شب دچار امور سریع خواهد می بود و برتریهای واقعی زیر زیاد کارهای اضطراری دفن میشود. کارآفرینان موفق، صبح را «پنجرهی استراتژیک» خود میدانند و پیش از جواب به مطلبها از خود میپرسند: «چطور میتوانم امروز را به یک روز موفق تبدیل کنم؟»
۴. تشکیل یک بازه مختصر برای «کار عمیق» پیش از اغاز آشفتگی روز
یکی از مؤثرترین عادتها، تعلق بخشی از اولین ساعات روز به کاری می بود که بیشترین تاثییر را بر رشد واقعی کسبوکار یا مسیر شغلی دارد. این کار میتوانست نوشتن، طراحی محصول، تحلیل دادهها، تصمیمگیریهای مهم یا ساخت سیستمهای تازه باشد. تفاوتی نمیکرد که کار چه می بود؛ آنچه اهمیت داشت کیفیت دقت می بود: سکوت، تمرکز، نبوده است اعلانها، نبوده است چندوظیفگی.
برخی حتی محیط خود را عوض میکردند، کار در یک کافه خلوت یا دفتر آرام. این حالت همان حالت «جریان» یا flow است؛ وقتی که فرد کاملاً غرق کار شده و توجهی ناب به آن تعلق میدهد. انجام مداوم این کار در صبح علتمیشود فرد هر روز، حتی با وجود روزهای شلوغ، اندکی به سمت مقصدهای طویل مدت خود پیشروی کند.
۵. تغذیه ذهن با ورودیهای آگاهانه و انتخابشده
در روبه رو مصرف بیبرنامهی شبکههای اجتماعی یا اخبار، این افراد صبحها از منبع های اشکار و موثر منفعت گیری میکردند: کتابهای روانشناسی، فلسفه یا کسبوکار، گفتگوهای طویل، پادکستهای عمیق، خبرنامههای گزیده یا حتی یادداشتهای شخصی. بعضی اوقات این ورودی تنها ده دقیقه مطالعه همراه با قهوه می بود یا یک پادکست مختصر در مسیر پیادهروی.
اصل مهم این می بود که ذهن در اغاز روز با محتوایی تغذیه شود که کیفیت تفکر را بالا ببرد. آنچه صبح میخوانیم یا میشنویم، لنزی میسازد که از خلال آن به بقیه روز نگاه میکنیم. بهجای محتوای واکنشی، این کارآفرینان محتوایی را انتخاب میکردند که «بذرهای درست» را در ذهنشان آبیاری کند: بذرهایی همانند اسایش، وضوح و دید طویل مدت.
۶. انجام یک عمل کوچک برای همسو شدن با قیمتهای درونی
احتمالا شگفتانگیزترین الگو همین باشد. هر کارآفرین حداقل یک عمل مختصر داشت که یادآور این می بود که «چه فردی میخواهم باشم». این عمل میتوانست نوشتن یک جمله سپاسگزاری، تعیین نیت روزانه، یک دقیقه مراقبه، خواندن جملهای الهامقسمت یا حتی آرزو کردن خیر برای اعضای تیم باشد.
این کار تنها چند ثانیه یا چند دقیقه طول میکشید، اما نقطهی عطف مهمی تشکیل میکرد: از «امروز باید چهکارهایی انجام دهم؟» به «چطور میخواهم امروز وجود داشته باشم؟» این چنین تحول کوچکی، کیفیت همه تعامل های روزانه را تحتتأثیر قرار میداد و حس معنی را در فعالیتها تحکیم میکرد.
صبحهای واقعی، نه نسخههای اینستاگرامی
برخلاف فکر عمومی، کارآفرینان مورد بازدید روتینهای ایدهآل و نمایشگونه نداشتند. تعداد بسیاریشان فرزند خردسال داشتند، سفرهای کاری، جلسات دیرهنگام یا روزهایی با افتخواب را توانایی میکردند. اما حتی در نامرتبترین روزها، نسخه کوچکی از شش عادت مهم را زنده نگه میداشتند: چند دقیقه سکوت، حرکت مختصر، تعیین برتریها، یک دوره مختصر تمرکز، ورودی ذهنی موثر و یک عمل کوچک هماهنگ با قیمتها.
قوت این عادتها در «قابلیت مقیاسپذیری» آنها است؛ میتوانند مختصر یا بلند، فشرده یا کشدار باشند، اما ساختارشان پابرجاست.
چطور میتوان نسخه شخصی این صبحها را ساخت؟
قرار نیست فردی صبح کارآفرینان مشهور را پیروی کند. مسیر بهتر، یافتن کوچکترین عادتهایی است که با سبک زندگی هر فرد سازگار باشد. میتوان از خود سوال کرد:
- چطور میتوانم پیش از آنکه تلفن همراه ذهنم را تسخیر کند، یک حائل جای دهم؟
- سادهترین شکل حرکت بدنی که بتوانم به آن پایبند بمانم چیست؟
- سه برتری مهم امروز چیست؟
- کدام قسمت از صبح را میتوانم به تمرکز تعلق دهم؟
- چه ورودی فکری باارزشی میتوانم جانشین اسکرولکردن کنم؟
- چه عمل کوچکی مرا به شخصیتی که میخواهم باشم نزدیک میکند؟
اغاز کار ساده است: یک عادت کوچک، قابلاجرا و حتی خندهدارانه آسان انتخاب شود و بعد از تثبیت، عادت بعدی اضافه گردد. در نهایت، پیروزی حاصل تقاطع همین تصمیمهای کوچک و نهان است. تصمیمهایی که در نخستین ساعت روز شکل میگیرند و آینده فرد را میسازند.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها