حماسه فیزیک؛ درمورد فیلم اوپنهایمر
[ad_1]
نولان با آخرین ساخته خود “اوپنهایمر” در پی خلق حماسه و عظمت در قالبی پیچیده و موضوعی اساسی است. “اوپنهایمر” در کارنامه فیلمساز تلاشی دیگر است برای بلندپروازی؛ هم در نوشته هم در قصه و هم در کارگردانی فیلم از علم اغاز میکند، به اخلاق و تنشی که با علم دارد میرسد و در نهایت سیاست از درون تاریکی رخ عیان میکند و علم و اخلاق را یک جا در خود مستحیل میسازد.
“اوپنهایمر” همچون یک سمفونی پیش میرود فیلمساز می.خواسته صدای این سمفونی از درون گیتی به گوش برسد، همانگونه که گیتی در قالب علم فیزیک در ذهن اوپنهایمر – شخصیت مرکزی فیلم- جریان دارد. نولان تلاش دارد فکر گیتی و تصویری که علم در ذهن نابغه فیزیکدان دارد را در فیلم تبدیل به فرم کند. اما این تلاش در عین حال بناست، قابل پیگیری باشد و پیچیدگی کنترل شدهای داشته باشد بر همین مبنا هم با وجود این که زمان فیلم سیال و ذهنی است اما به مرور نظم خود را در ساختار روایی به شکلی عینی و ساده آشکار میکند. در روال دراماتیک تاثییر همان گونه که اوپنهایمر از هویت خود به گفتن یک نابغه فیزیک فاصله میگیرد فیلم نیز از این عکس با شکوه علمی دور میبشود سپس به درامی شخصیت محور و در نهایت دادگاهی تبدیل میبشود گویی که ابعاد فیلم آرام آرام کوچک میبشود و آن شکوه کیهانی به جنگ قوت تقلیل اشکار میکند و این درست سرنوشتی است که سیاست برای علم و یقیناً بمب اتم برای فیزیک کوانتوم رقم زد.
نولان در “اوپنهایمر” با تغییراتی که در هر پرده در شیوه درامپردازی و نقطه تمرکز فیلم تشکیل میکند از درون حماسه علم، تراژدی آن را در مناسبات انسانی نمایان میکند. فیلم به نوعی در پی بازآفرینی تضاد فردیت و سیاست هم هست. فردیت اوپنهایمر با علم ساخته میبشود. ابتدا به نظر میرسد او بهای نبوغ خود را با آشفتگی زندگی شخصیاش پرداخت میکند اما بهای علم، سیاست است. اوپنهایمر خود را وقف علم کرده اما جاهطلبی علمی ناگزیر از خرید وفروش با سیاست است و اینجاست که فردیت دانشمند در مناسبات قوت خرد میبشود. فیلم جهان انتراعی و تصویری خود را دارد که فارغ از حقیقت و حتی سوالات مهم نوشته با کمالگرایی و جاذبه ساخته میبشود اما هم چنان در لحظاتی بین ساحات گوناگون قصه و این که میخواهد درمورد چه باشد، گیج و گم است.
[ad_2]
منبع