آقای بهرام افشاری، میمون شدن شما اصلا خندهدار نیست_آینده
به گزارش آینده
به هر حال افشاری در جایگاهی قرار گرفته که مقداری احتمالا اغراقآمیز است، نگاه کنید به برخی اظهارنظرها درمورد کیفیت بازیگریاش در پایتخت. بعضی اوقات گمان میکنیم قحطالرجال شده که بهرام افشاری مقصد این همه تمجید قرار میگیرد. در ادامه این نوشته در سه قسمت مجزا، ابتدا کیفیت بازی او در چند سکانس وایرال شده از پایتخت را بازدید میکنیم، در قسمت دوم نوشته، نگاهی داریم به برخی اظهارنظرهای غلوآمیز و در انتها نگاهی داریم به کلیت کارنامه بازیگری او در دو سه سال تازه از هفتاد سی تا آن نمایش به شدت معمولیای که سولداوت هم میشد.
کیفیت بازیگری بهرام افشاری در “پایتخت”
بهرام افشاری در فصلهای پنجم و ششم سریال “پایتخت” با ایفای نقش بهتاش فریبا، جوانی پرشور و گاه سرکش، به شهرت رسید. او با منفعتگیری از فیزیک بدنی خاص خود توانست شخصیت بهتاش را بهطوری به عکس بکشد که مورد دقت مخاطبان قرار گیرد. سکانسهایی همانند روبه رو بهتاش با خانوادهاش بعد از برگشت از خارج و یا صحنههای مربوط به رانندگی او، بهاختصاصی در فضای مجازی، بازتاب گستردهای داشتند.
اما منتقدان اعتقاد دارند که افشاری طی چند سال تازه با بازی در آثار سینمایی که با اهداف تجاری ساخته شدند، در منفعت گیری از زبان بدن و گفتن مناسب، به تکرار افتاده و از ریتم نسبتا خوب خود فاصله گرفته. در واقع بازی افشاری در برخی صحنهها به سمت اغراق میرود و این کار امکان پذیر از باورپذیری شخصیت بکاهد. بهگفتن مثال، در سکانسهایی که بهتاش عکس العملهای شدید احساسی مشخص می کند، این اغراق امکان پذیر برای برخی از بینندگان غیرواقعی به نظر برسد.
برای مثال در سکانس پیانو نواختن او تلاش میکند با حرکات غیرمنظره پشت ساز، از مخاطب خنده بگیرد و بدنش را به حالتی دربیاورد که ضعفهای فیلمنامه عیان نشود ولی خب هم بازی افشاری و هم داستان اینقدر کشش ندارد که مخاطب را سر کیف آورد. تمهید فرد دیگر که در فیلمنامه برای او اندیشیده شده، بیماری خاصیست که تحت گفتن “بیماری میمونی” در سریال میبینیم. در واقع این تمهید در نهایتد نمیتواند به داستان عمق خاصی بدهد برای همین پایتخت با ورود بهتاش هم همانند تکههای نخست تا این مدت اسیر ضعف شدید متن است و با گذشت بیشتر از نصف راه تا این مدت به نقطهای قابل قبول نرسیده است.
اظهارنظرهای غلوآمیز درمورد بهرام افشاری
بعد از پخش فصلهای تازه “پایتخت”، اظهارنظرهای بسیاری درمورد کارکرد بهرام افشاری نقل شد. برخی از مخاطبان و حتی چهرههای هنری، او را بهگفتن یکی از بهترین بازیگران نسل تازه معارفه کردند و بازی او را بینقص دانستند. این تمجیدها تا حدی پیش رفت که برخی او را با بازیگران باسابقه و نقل سینما قیاس کردند. از نظر دیگر، گروهی از منتقدان اعتقاد دارند که این اظهارنظرها بیشتر از حد غلوآمیز است و باید با نگاهی واقعبینانهتر به کارکرد افشاری نگریست.
برای مثال کاربری به نام نگین درمورد بازی او نوشته: از اول سریال چشم به راه بهرام افشاری بودم چه مقدار بازیش خوبه این پسر همانند میمون واقعی شده.
ساسان: از خفن می بود بهرام افشاری همین که با اومدنش سطح پایتخت رو ده لِوِل برده بالا.
یا برای مثال تمجید اغراقآمیز متین: بهرام افشاری تو فصل تازه پایتخت یجوری ادای میمون درمیاره که فکر میکنی داره برای نقش بعدی تو جنگلهای آمازون تمرین میکنه، مگه میشه انقدر خفن باشی تو پسر؟
بازدید کارنامه هنری بهرام افشاری در سالهای تازه
نمایش جوجه تیغی
بهرام افشاری فعالیت هنری خود را از تئاتر اغاز کرد و با وجود در نمایشهایی همانند “جوجه تیغی” به کارگردانی خودش با استقبال خوبی از سوی مردم روبه رو شد، نمایشی که شباهتهایی با زندگی شخصی افشاری دارد. اما این نمایش زیاد تر از آنکه اراعه دهنده یک متن و محتوای قوی باشد، ترکیبی از مونولوگ، استندآپ کمدی و ویدئو آرت شد. تلفیقی که بهصورت نامتوازن انجام شده و علیرغم استقبال زیاد، آن چیز که باید در نهایت درنیامده است.
فسیل

منتقدان اعتقاد دارند که او در این فیلم نتوانسته است شخصیت جدیدی خلق کند و زیاد تر به تکرار تیپهای قبلی خود پرداخته است. بهاختصاصی، شباهتهایی بین نقش «اسی» در «فسیل» و شخصیت «بهتاش فریبا» در سریال «پایتخت» مشاهده شده،که نشاندهنده عدم تنوع در بازی اوست. این چنین، برخی از نقدها اشاره دارند که فیلم در قسمتهایی از ریتم میافتد و کشدار میشود، بهخصوص در صحنههایی که شخصیت «اسی» به کما میرود، که این کار به کسلکننده شدن فیلم میانجامد.
سال گربه

منتقدان درمورد “سال گربه” هم اعتقاد دارند که افشاری نتوانسته نقش تازه و متغیری اراعه دهد و زیاد تر به تکرار تیپهای قبلی خود پرداخته است. سال گربه بر پایه موقعیتهای بیربط به یکدیگر ساخته شده و شوخیهای فیلم بیمزه و لوس است. این چنین، برخی نقدها به وابستگی بیشتر از حد فیلم به وجود افشاری اشاره دارند و اعتقاد دارند که فیلمنامه و کارگردانی نتوانستهاند بهتنهایی جذابیت کافی تشکیل کنند. در کل بهرام افشاری در «سال گربه» هم موفق نشد شخصیت متغیری را نسبت به کارهای قبلیاش اراعه دهد.
هفتاد سی

افشاری در این فیلم نیز همان زبان بدن، همان لهجهسازی و همان ریاکشنهای اغراقشدهی آشنایش را تکرار میکند. این یعنی او تا این مدت نتوانسته از سایهی شخصیت طنز تلویزیونیاش بیرون بیاید. او لهجه را ابزار مهم طنزش قرار داده، نه یک عنصر مکمل. این علتشده بازیاش سطحی، تکراری و بیحس به نظر برسد. تماشاگر سپس از چند دقیقه دیگر از ریاکشنهای بیشفعالانهی افشاری خسته میشود. چون حس میکند بازیگر در حال اجرای یک استندآپ شخصی است، نه ایفای نقش در بستر یک داستان. در واقع او توان عبور از مرز کمدی و ورود به لایههای دراماتیک شخصیت را ندارد. همه بازیاش در یک سطح ثابت و کارتونی باقی میماند.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها 
منبع
