برای پزشکیان، اقتصاد مهمتر است یا فرهنگ؟ / اولویت های فرهنگی می‌توانند شرایط اقتصادی را موثر بهبود بخشند؟

برای پزشکیان، اقتصاد مهمتر است یا فرهنگ؟ / برتری های فرهنگی می‌توانند شرایط اقتصادی را موثر بهبود بخشند؟_آینده


به گزارش آینده

آنها این چنین استدلال خواهند کرد که اقتصاد مبنا زندگی است و با جیب خالی و سفره خیالی فرصتی برای دقت به مسائل فرهنگی باقی نمی‌ماند.

این چنین دیدگاه فراگیری مشخص می کند که برای تعداد بسیاری، برتریِ اقتصاد بر فرهنگ نه یک انتخاب نظری، بلکه ضرورتی ناشی از دغدغه‌های ملموس روزمره و شرایط ناگزیر زندگی است. یقیناً امکان پذیر در این بین اقلیتی هم اشکار شوند که فرهنگ را مهم‌تر از اقتصاد بدانند و در قبول دیدگاه خود علت بیاورند که اول باید فرهنگ درست بشود تا اقتصاد هم شکوفا شود. به نظر این گروه تازه، اگر مردم یاد بگیرند که درست کار کنند، حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسند و به فکر پیشرفت جامعه باشند، زیاد از مشکلات اقتصادی خودبه‌خود حل می‌شود.

فارغ از مباحث نظری و بین‌رشته‌ای اقتصاد و فرهنگ، امکان پذیر این سوال برای برخی نقل شود که چرا با وجود پافشاری مفرط بر اهمیت اقتصاد در زندگی روزمره، واژه فرهنگ هم چنان حضوری پررنگ در ادبیات رسمی و غیررسمی دارد؟ به‌طوری‌که هرگاه مشکلات حاد یا مزمنی با پیامدهای سنگین ابراز می‌کنند، فرهنگ به بخشی از راه‌حل تبدیل می‌شود. از فرهنگ مصرف دارو و منفعت گیری از انرژی گرفته تا فرهنگ رانندگی، مدارا، مدیریت سرزمین، آپارتمان‌نشینی و حتی برخورد با محیط‌زیست، مدام این مفهوم در کنار مسائل نقل و به‌نوعی گره‌گشای تعداد بسیاری از مشکلات قلمداد می‌گردد. 

به عبارت دیگر، این سوال هم چنان به قوت خود باقی است که چطور سرزمین ما، به‌اختصاصی در دو دهه تازه، و به‌طور خاص در دولت‌های نهم و دهم، با وجود درآمدهای بی‌سابقه نفتی، چنان شتاب‌زده در مسیر شعارهای اقتصادی قدم برداشت و در نهایت، به این چنین حالت سختی دچار شد؟

جواب این سوال را به‌طور حتم باید در رابطه ژرف‌ساختی فرهنگ و اقتصاد جست‌وجو کرد. فرهنگ دراغلب منبع های به‌ گفتن مجموعه‌ای از باورها، قیمت‌ها، دانش‌ها، رفتارها، عادت‌ها و نمادهای مشترک در بین یک گروه انسانی تعریف می‌شود که چارچوبی برای تعامل های انسانی و حل منازعات فراهم می‌کند. از اقتصاد نیز به گفتن نظامی از تشکیل، توزیع و مصرف منبع های مادی سخن به بین می‌آید که مقصد مهم آن فراهم نیازهای انسانی و بهبود سطح زندگی افراد از طریق منفعت‌برداری بهینه از منبع های است.

بنا بر همین تعاریف ساده، فرهنگ و اقتصاد در تعامل دائمی با یکدیگرند و اقتصاد، تاثییر مستقیم و ملموسی بر کیفیت زندگی افراد دارد و فرهنگ می‌تواند جهت‌دهنده اقتصاد باشد و رشد اقتصادی را به شکلی  انسانی  و  پایدار پیش  ببرد. 

 با این مقدمه، هنگامی به مجموع عمل های صد روز قبل دولت دکتر پزشکیان نگاهی عمودی می‌اندازیم،آنچه بیشتر از همه خودنمایی می‌کند انگار تلاش برای اعمال برخی تغییرات ساختاری و فرهنگی است تا عیبِ یک سری قولهای اقتصادی شتاب‌زده و شعاری.

حتی همین سخن‌های صمیمانه و خودمانی رییس‌جمهور تحصیلکرده هم حکایت از یک رویکرد فرهنگی به حل مسائل با مختصات اختصاصی خود دارد. به‌طوری‌که ارجاع مکرر به آموزه‌های دینی و تلاش برای ترجمان آنها به حقیقت‌های امروز جامعه را نیز باید بخشی از همین رویکرد فرهنگی فراگیر قلمداد کرد، نه فقط نوعی تظاهر و تجاهر به وعظ و اندرزهای مذهبی.

این رویکرد ما را خواسته و ناخواسته به سمت همان سوال اساسی سوق می‌دهد و آن این که برتری دولت پزشکیان فرهنگ است یا اقتصاد؟ جواب به این سوال، اگرچه به نظر ساده، اما در بطن خود پیچیدگی‌هایی دارد که نیازمند بازنگری دقیق‌تری است.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

دولت چهاردهم اگرچه در ابتدا بر بنیاد قولهای سیاسی و اقتصادی پا به عرصه قوت گذاشت، اما در عمل، اصرار بسیاری بر راهبردهای فرهنگی دارد. رویکرد پزشکیان در این مقطع نه صریحا، که به‌ طور ضمنی، پیوندی بین تغیرات اقتصادی و فرهنگی برقرار می‌کند. با این بین‌روشی، گویا دولت تصمیم دارد از عرصه فرهنگ نه به گفتن یک ابزارِ جانبی، بلکه به گفتن سنگ بنای تغیرات اقتصادی منفعت گیری کند.

این رویکرد فرهنگی که زیاد تر از شعارهای اقتصادی و قولهای مالی خودنمایی می‌کند، به گمان زیاد ریشه در فهمیدن عمیق‌تری از چالش‌های جامعه ایران دارد و به جای این که از سیاست‌های اقتصادی صرف برای حل مشکلاتهای سرزمین منفعت ببرد، با پافشاری بر اصلاحات فرهنگی، به جستوجو تغییراتی است که در نهایت به تحکیم زیرساخت‌های اجتماعی و اخلاقی جامعه بینجامد. در برگشت به ادبیات همیشگی پزشکیان، می‌توان دریافت که وی باور دارد که اصلاحات اجتماعی و فرهنگی پیش‌نیاز هرگونه پیشرفت اقتصادی است.

به همین علت هم هست که می‌بینیم زیاد تر سخن بگویید‌های او حول محور وفاق، همبستگی اجتماعی، احترام به باورهای دینی و بازتعریف معنی رشد در جامعه است. در این بین، پرسشی که هم چنان بی‌جواب می‌ماند، این است که آیا در دورانی که جامعه ایران با مشکلات اقتصادی چشمگیری مواجه است، برتری‌های فرهنگی می‌توانند به‌طور موثری شرایط اقتصادی را بهبود بخشند؟ در برگشت به تجارب جهانی دوران مدرن می‌توان به این نتیجه رسید که برتری بخشیدن به اقتصاد طبق معمول تاثییر بیشتری بر جوامع پیشرفته داشته و در آنها رشد اقتصادی، رفاه عمومی و کارآمدی سیستم‌های مالی را به همراه آورده است. با این حال در همین جوامع، برتری‌های فرهنگی نیز در برخی مقاطع و شرایط خاص، اهمیت یافته‌اند. به‌اختصاصی در وقتی که رویکردهای فرهنگی برای ترویج هویت ملی، انسجام اجتماعی و تثبیت قیمت‌های مشترک الزامی به نظر رسیده‌اند. 

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی



منبع