آقای مهدویان! کاش دیگر زخمکاری نسازید_آینده
 [ad_1]
به گزارش آینده
شخصیت «مالک» در فصل سوم سریال «زخم کاری» ساخته محمدحسین مهدویان، برخلاف فصل دوم که در حاشیه قصه وجود داشت، اینبار در مرکز روایت قرار گرفت و داستان حول محور کاراکتر او روایت میشود.
ابتدا پیشبینی میشد برگشت «مالک» میتواند ناکامی فصل قبل را تا حدودی جبران کند، اما این اتفاق رخ نداد و ضعفهای فیلم نامه و این چنین وجود برخی اتفاقات غیرمنطقی مهم علتشد که برگشت «مالک» به تنهایی، چاره کار «زخم کاری» نباشد. یقیناً ناگفته نماند در تکههای تازه سریال، مسیر قصه طوری پیش رفت که «مالک» و «سمیرا» ناچار شدند با یکدیگر صلح کنند و به پشتیبانی هم نقشههایشان را پیش ببرند، این اتفاق جان تازهای به سریال تزریق کرد و شوق آن بالا رفت، اما وقتی که نزدیک به نیمی از «زخم کاری ۳» بدون شوق ملزوم پیش رفت و انتظارات مخاطبان از جدال «طلوعی» و «مالک» برآورده نشد. در حالی که فصل سوم ساخته مهدویان آرام آرام به آخر راه نزدیک میشود، مروری داریم بر دلایل ناکامی و ضعفهای «زخم کاری ۳».
ظرفیت کم قصه برای دنبالهدار شدن
به نقل از صبا جنگ قوت در فصل اول سریال «زخم کاری»، به بهترین شکل نمایش داده شد و عواقب هولناکی هم داشت. افراد بسیاری بیگناه یا گناهکار کشته شدند، «مالک» به شخصیتی زیاد بیرحم تبدیل شد و در نهایت هیچ کس موفق نشد پیروز مسلم این جنگ باشد. قرار می بود «زخم کاری» طی یک فصل ساخته شود، اما تصمیم برای ساخت ادامه سریال علتشد که سروکله شخصیت «طلوعی» که در فصل اول در سایه می بود و نامش را شنیده بودیم، در «زخم کاری ۲» اشکار شود و ناظر جدال او و وارث «مالک» یعنی «میثم» باشیم. نتیجه ناامیدکننده می بود و فصل دوم ناکامی خورد. در فصل سوم، «مالک» برگشت و بار دیگر پرونده پول نروژیها باز شد. مطابق اتفاقاتی که در فصل اول دیدیم، جنگ مالکیها و ریزآبادیها به آخر رسیده می بود و قصه ظرفیت چندانی برای تشکیل فصل های تازه را نداشت، اما «زخم کاری» به فصل دوم و سوم رسید. در فصل دوم ناکام می بود و در فصل سه نیز به اندازه انتظارات ظاهر نشد.
جنگ بیشوق قوت و ثروت
بعد از مرگ فرزندان «سمیرا» و «سیما» با نقشه «طلوعی»، این دو کاراکتر تصمیم گرفتند از او انتقام بگیرند، به این علت یارگیری کردند و فصل تازهای از جنگ قوت در «زخم کاری ۳» اغاز شد، اما این جدال در فصل های تازه به اندازه فصل اول دلنشین و درگیرکننده نبوده است. در فصل سوم «مالک» و «سیما» با یکدیگر متحد شدند، «سمیرا» نیز در ظاهر با «طلوعی» همپیمان شده می بود، اما تلاش میکرد «مالک» را به سمت خودش بکشد.
در این بین پای کاراکترهای جدیدی همانند «پانتهآ»، «اسپاد»، «انسیه» دختر گمشده و «اسماعیل» برادر «طلوعی» به قصه باز شد و هرکدام بنابر منافعشان کنار یکی از شخصیتها قرار گرفتند. تقریبا نیمی از سریال شخصیتها مدام بر سر منافع مشترکشان با یکدیگر، یا نقشهها و ترفندهایی که برای ناکامی فرد روبه رو داشتند، با هم او گفت و گو و او مباحثه میکردند و این جدال پیشرفت قابل توجهی نداشت.
«مالک» به اندازهای که از او هراس و وحشت داشتند، نقش تعیینکنندهای در این جنگ قوت و ثروت نداشت، «سیما» بیشتر از ظرفیت کاراکترش میدان عمل داشت و هوشمندی خاصی از او نمیدیدیم. «طلوعی» نیز همانند فصل قبل، به اندازهای که سریال وانمود میکرد، قوی نبوده است.
تقریبا از تکه نهم سریال به سپس، با رودست زدن «سمیرا» به «پانی» و حمایتاز «مالک»، رو شدن اسناد مهم علیه «طلوعی» و کنار گذاشتن «پانی» از هلدینگ، اتفاقات مهمی در قصه رقم خورد و این جنگ قدیمی، برای مخاطب دلنشین و مهم شد. این اتفاق زیاد دیرهنگام و تقریبا از نیمه سریال رقم خورد.
اتفاقات غیرمنطقی و ساده
هرچند که وقوع اتفاقات پیشبرندهای که اشاره کردیم، شوق خوبی به قصه تزریق کرد، اما به واسطه اتفاقات غیرمنطقی، عرصهچینی خوبی برای این رخدادها انجام نشده می بود. به گفتن مثال، «طلوعی» زیاد ساده فریب «سیما» را میخورد و از حس شک خود نسبت به خیانت او پشیمان میشود. کاراکتر «انسیه» هم به شدت به «اسپاد» علاقه مند میشود و این اتفاق عینا برای «فرناز» نیز رخ میدهد.
غیب شدن ناگهانی شخصیت «دستمالچی» نیز توجیهی ندارد. قتل «اسپاد» و همکاری «سیما» هم سادهانگارانه اتفاق میافتد. قبل از اینها، همه زنانی که در قصه وجود دارند، در قبل عاشق «مالک» بودهاند و این دستاویزی برای «مالک» میشود تا نقشههایش را پیش ببرد.
بعد از «منصوره» در فصل اول، دیدیم که «پانی» و حتی «سیما» نیز به «مالک» علاقه مند بودهاند، در حالی که پیشتر هیچ اشارهای به این نوشته نشده می بود. هرچند که سریال تلاش میکند به واسطه فلاشبک پیشینهای برای شخصیتها بسازد، اما بدون عرصهچینی ملزوم در فصول قبل، تنها به واسطه فلاشبک این نوشته باورپذیر نیست.
و اینک اتحاد «مالک» و «سمیرا»
با وجود ضعفهایی که اشاره کردیم، همدستی «مالک» و «سمیرا» با همه اختلافاتی که داشتند، تکههای پایانی «زخم کاری ۳» را دلنشین کرده و توانسته است این مجموعه را از سقوط کامل نجات دهد. از ابتدا در سریال دیدیم که «مالک» شخصیتی ترسو دارد و سلطه «سمیرا» میتواند کار امد باشد. در فصل سوم، بعد از سختیهایی که «مالک» از سر گذراند، روحیه او تحول کرده و شجاعتر شده می بود، اما باز هم «مالک» به هوش و نفوذ «سمیرا» نیاز دارد، به این علت هنگامی این دو شخصیت با یکدیگر متحد خواهد شد، نقشه انتقام و تصاحب قوت و ثروت، به خوبی پیش میرود و پیروزی نزدیک میشود. قرار گرفتن «مالک» بر سر دو راهی همدستی با «سمیرا» برای حذف «سیما» یا نجات «سیما» و مقابله با «سمیرا» نیز مخاطبان را کنجکاو کرده است.
فصل چهارم در راه است
«زخم کاری ۳» هفته آینده با انتشار کردن تکه ۱۴ به آخر میرسد، اما فصل چهارم نیز در راه است. با تسلط «مالک» به «طلوعی»، از سر راه برداشتن دار و دسته او و به گمان زیاد پیروزی «مالک» پرونده فصل سوم بسته خواهد شد، در این شرایط معلوم نیست فصل چهارم چه حرفی برای گفتن خواهد داشت؟ آیا قرار است ناظر رویارویی «سمیرا» و «سیما» باشیم یا همانند فصل سوم، پای شخصیتهای تازه برای ادامهدار شدن جن ثروت و قوت به قصه باز میشود؟ فعلا با دقت به کیفیت فصل دوم و سوم، نمیتوان با قطعیت درمورد پیروزی «زخم کاری ۴» سخن بگویید کرد و اما و اگرهای بسیاری درمورد آن وجود دارد.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها 
[ad_2]
منبع