170749126

۱۰ شخصیتی که دهه شصتی‌ها با آن بزرگ شدند

[ad_1]

 دهه ۶۰، دهه پرخاطره‌ای برای حافظه بصری خانواده‌ها به حساب می‌آید. در سال‌هایی که تنها رسانه دیداری برای مردم، تلویزیون می بود و چشم‌های میلیون‌ها ایرانی، برنامه‌های این رسانه را جستوجو می‌کرد. تلویزیون در دهه ۶۰، از دو حیث برای مردم سرزمین خاطره‌ساز شد: نخست، عمومیتی می بود که این رسانه در بین خانواده‌ها اشکار کرد. تا پیش از این، تلویزیون به‌گفتن کالایی لوکس، در هر خانه‌ای یافت نمی‌شد اما در دهه ۶۰، کمتر خانه‌ای می بود که در آن، تلویزیون وجود نداشت. این اتفاق، به ذوق‌زدگی مفرط خانواده‌ها منجر شد و آنها با شعف تعداد بسیاری، تنها مدیوم بصری آن سال‌ها را جستوجو می‌کردند.

مسئله دوم به عرصه‌سازی تلویزیون برای رسیدن به استانداردهای جهانی یک رسانه بصری مربوط می‌شد. تلویزیون در آن سال‌ها تلاش کرد تا با خرید سریال‌های انیمیشن‌، خوراک مکفی برای کودکان و نوجوانان فراهم کند.

این اتفاق در کنار استقبال خانواده‌ها از تلویزیون و برنامه‌هایش، جهت شد تا آن برنامه‌ها و شخصیت‌هایشان، به حافظه نوستالژیک نسل جاری که بیشتر از ۳۵ سال سن دارند، تبدیل شوند. شخصیت‌های که تا نامشان می‌آید و تصویرشان در جایی نقش می‌بندد، حداقل نیمی از مردم ایران را به خاطرات خوش آن دهه پرت می‌کند.

در سال‌هایی که تلویزیون مشغول پخش این انیمیشن‌ها می بود، تولیدات وطنی نیز در این حوزه در دست ساخت می بود و این خلا، تا نزدیک به تعداد بسیاری با پخش این انیمه‌ها پر شد. مسئله دلنشین‌دقت آن‌که تقریبا همه این انیمیشن‌ها، متعلق به کمپانی‌های ژاپنی بودند. تلویزیون آن سال‌ها که تعلق‌خاطر تعداد بسیاری به مفاهیم اصولی و تربیتی خانواده داشت، تلاش می‌کرد تا با این تولیدات، روحیاتی چون خانواده‌مداری، نوع‌دوستی، روبه رو منطقی و درست در برابر مشکلات، حق‌طلبی، مطمعن به نفس و مقولاتی از این دست را در بین کودکان و نوجوانان ترویج داده تا آنها با تماشای این انیمه‌ها، الگوبرداری درستی از قهرمانان مبارز آن کارها داشته باشند.

در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به ۱۰ شخصیت محبوبی که در دهه ۶۰، حافظه نوستالژیک ما را راه اندازی دادند.

چوبین

چوبین یک حاضر فضایی شگفت و کوچک با دست و پایی مختصر و چشمانی بزرگ است. دشمن او هیولایی سیاه به نام برونکا است که به وسیله نیروهایش، سیاره محل سکونت چوبین که ستاره درخشان نام دارد را اشغال کرده و مادر چوبین نیز در چنگال او اسیر است. چوبین به زمین آمده و به جستوجو مادرش است. روی مچ دست چوبین، مچ‌بندی است که سنگ درخشان روی آن قرار دارد و نیرویی فراطبیعی به چوبین می‌دهد و نیروی این سنگ تنها وسیله برای نجات ستاره درخشان و نابودی نیروهای برونکا است. برونکا که در پی نابودی چوبین است، هر بار یکی از نیروها و ماشین‌آلات شگفت و قوی در اختیار خود را برای مبارزه با چوبین می‌فرستد ولی نمی‌تواند وی را نابود کند. سرانجام قوت سنگ درخشان نمایان می‌بشود و چوبین با پشتیبانی آن، محل پایگاه برونکا که مادرش نیز در آن‌جا اسیر است را اشکار می‌کند. چوبین در انتها، شخصا با برونکا مبارزه می‌کند و با پشتیبانی نیروی سنگ درخشان، موفق به از بین بردن برونکا می‌بشود و با مادر خود به پشتیبانی یک سفینه، به ستاره درخشان بازمی‌گردد.

رازآلود بودن برونکا، تصمیمات، نیروها و ادواتش در کنار منفعت گیری درست داستان از نیروی تخیل جهت شد تا این انیمیشن، حسابی دیده بشود. تکه پایانی این سریال که به دوئل چوبین و برونکا منجر می‌بشود، به گمان زیاد رکورد پربیننده‌ترین مخاطب انیمیشن کودک تلویزیون را به خود تعلق داد. این انیمه در آن سال، نخستین روبه رو کودکان و نوجوانان با مقولاتی چون تقابل خیر و شر، سیکل داستانی موثر از نقطه اغاز تا آخر و فانتزی‌های انتزاعی می بود که زیاد دیده شد و امروز به یکی از نوستالژیک‌ترین خاطرات کودکان آن دوران تبدیل شد.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

سوباسا

فوتبالیست‌ها، یکی از محبوب‌ترین انیمیشن‌ها نزد خانواده‌های ایرانی است که حتی دختران و بزرگسالان نیز مخاطب جدی آن بودند. محوریت داستان این انیمیشن، بر پایه زندگی یک فوتبالیست نوجوان ژاپنی، به نام سوباسا اُزارا است که از دوران ابتدایی وی اغاز شده و تا رسیدن او به جام جهانی و وجود در یکی از بهترین تیم‌های باشگاهی جهان به آخر می‌رسد. سوباسا با مادرش در ژاپنی زندگی می‌کند، درحالی که پدرش، کاپیتان کشتی است و دور دنیا دریانوردی می‌کند.

آن‌چه در کاراکتر سوباسا، دوست‌داشتنی شد، روحیه مبارزه و مهربانی ذاتی او می بود. دو اهرمی که در سیکل قهرمان‌پروری، زیاد به کار آمد و جهت شد تا سریال، برای همه رده‌های سنی مخاطبان، دلنشین بشود. یقیناً سریال در این مسیر، قواعد دراماتیک را نیز به درستی مراعات می‌کند که از مهم‌ترین آنها، وجود رقبایی چون کاکرو می بود. کاکرو، در اندازه‌های قهرمان می بود و قطب روایی قدرتمندی برای سوباسا و برجسته‌سازی جنبه قهرمانی وی به حساب می‌آمد. فارغ از این دوگانه دلچسب، سریال، پیروزی‌های خوبی در برجسته‌سازی شخصیت‌های قوی به دست آورد تا روایت، تنها با تک قطبی سوباسا – کاکرو جلو نرود.

170749138

هاچ

انیمیشن هاچ زنبور عسل درمورد زنبور کوچکی به‌نام هاچ است. او در دعوا زنبورهای خرمایی به کندویشان، ناخواسته از مادرش جدا می‌بشود. هاچ در جست‌وجوی مادرش، ماجراهای بسیاری را پشت سر می‌گذارد.

شخصیت هاچ، به علت جستجوهای کودکانه در مسیر اشکار کردن مادرش، محبوب شد. تعلیقی که از همان نخستین تکه‌های انیمیشن شکل گرفت و به یکی از چالش‌های مخاطبان تبدیل شد. این تعلیق در کنار مشکلاتی که در هر تکه برای هاچ رقم می‌خورد، بار دلسوزی و همدردی مخاطب را زیاد تر می‌کرد و وی را ترغیب می‌کرد تا داستان را جستوجو کند. این شخصیت، مطلب‌های خوبی در مسیر وابستگی زیاد تر به مفهوم خانواده را به مخاطب منتقل می‌کرد.

170749130

جودی ابوت

بابا لنگ دراز، جاودانه‌ترین رمان جین وبستر است که انیمیشن ژاپنی نیز بر مبنای این رمان ساخته شد. جودی ابوت دختر بچه یتیمی است که با حمایتمالی حمایتکننده ناشناس خود که جودی او را با نام جان اسمیت می‌شناسد، می‌تواند به دبیرستان راه یابد. او فقط یک بار سایه او را دیده است و به‌ خاطر سایه دراز پاهای او ، او را بابا لنگ دراز صدا می‌زند. جودی در روبه رو خوبی‌های حمایتکننده‌اش، تنها کاری که انجام می‌دهد، این است که هر ماه برایش نامه بنویسد؛ بدون این که انتظار دریافت جواب نامه‌هایش را داشته باشد.در نهایت اسمیت که عاشق پاکی و سادگی جودی شده است ، با وجود اختلاف سنی قابل دقت، از او خواستگاری می‌کند و این برای جودی که از یک طرف علاقه بسیاری به اسمیت دارد و از طرف دیگر در پاکی روابط بین‌شان غرق شده، زیاد گران می‌آید اما عشق، کار خودش را می‌کند.

جودی ابوت به دلایل گوناگون، به شخصیتی محبوب تبدیل شد. او، دختری تنها می بود که در بدو تولد، پدر و مادرش را از دست می‌دهد. این اتفاق، تبدیل همذات‌پنداری عاطفی تعداد بسیاری در مخاطب می‌بشود. بزرگ شدن او در نوان‌خانه و حمایتمالی جان اسمیت، این روحیه را در مخاطب تحکیم می‌کند. برخی پارامترهای دیگر نظیر بیش‌فعالی جودی، زیاد سخن زدن او، علاقه‌اش به داستان‌گویی و وجه شاعرانه شخصیتش جهت شد تا مخاطب، حس خوشایندی از جستوجو کردن داستان‌های این دختر تنها دریافت کند. علاوه بر همه این مزیت‌ها، این انیمیشن موفق شد تا خلا عشق را در بین سریال‌های کودکان و نوجوانان پر کند. جودی در سال‌هایی، حتی تا اندازه‌های یک قهرمان در باور تعداد بسیاری از مخاطبان شکل گرفت و به کاراکتری کالت در تاریخ انیمیشن‌های کودکانه‌ای که از تلویزیون به روی آنتن رفت، تبدیل شد.

170749128

پینوکیو

داستان این سریال درمورد پیرمرد نجار تنهایی به نام پدر ژپتو است که فرزندی ندارد. او با درست کردن عروسکی چوبی به اسم پینوکیو، باور می‌کند که فرزندی دارد. فرشته‌ای مهربان هنگامی فهمید آرزوی قلبی پیرمرد می‌بشود، با زنده کردن عروسک، آرزوی او را برآورده می‌کند. مدتی می‌گذرد، پدر ژپتو پینوکیو را همانند همه کودکان به مدرسه می‌فرستد. پینوکیو در راه مدرسه از روی سادگی و خوش‌قلبی، گول روباه مکار و گربه نره را می‌خورد و به تماشای نمایش خیمه‌شب‌بازی می‌رود. در آنجا روباه مکار او را به صاحب خیمه‌شب‌بازی می‌فروشد. پینوکیو با جوجه اردک همراهش جینا، به‌ناچار در آنجا می‌ماند و به‌همراه آنها از شهری به شهر دیگر می‌رود و ستاره نمایش خیمه‌شب‌بازی می‌بشود تا این که تصمیم به برگشت به خانه را می‌گیرد و در راه، باز فریب روباه مکار را می‌خورد و سکه‌هایی را که از صاحب خیمه‌شب‌بازی گرفته می بود را از دست می‌دهد. پینوکیو در جنگل با پری مهربان آشنا می‌بشود. پری که از پدر ژپتو اجازه گرفته می بود مدتی از پینوکیو مراقبت می‌کند، به او درس حساب می‌دهد. یک بار به‌علت بازی‌گوشی به شهر احمق‌ها رفته و پشیمان برمی‌گردد؛ زمان برگشت به خانه، باز به دام روباه مکار و گربه نره می‌افتد و ماجراهای تعداد بسیاری رخ می‌دهد و با این که چندین دفعه گول آنها را می‌خورد ولی باز هر بار با سادگی و خوش‌قلبی، با آنها دوست می‌بشود تا این که سرانجام برای یافتن پدر ژپتو به دریا می‌رود و او را در شکم نهنگ اشکار می‌کند و بعد از نجات‌یافتن و آخر‌یافتن سفرها در انتها توسط پری مهربان به انسان تبدیل می‌بشود.

شخصیت پینوکیو با سادگی‌های مفرطش، حرص مخاطب را در می‌آورد به‌طوری‌که کودکان و نوجوانان همزمان با دیدن این سریال، حس قیم‌مآبانه‌ای نسبت به این شخصیت داشتند و از این حرص می‌خوردند که وی چطور فهمید شیادی‌های روباه مکار و گربه نره نمی‌بشود. این روحیه حفاظت از پینوکیو، همین‌طور تا انتها در مخاطب ماند و جهت شد تا پینوکیو، به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های همه دوران مخاطبان زیاد سریال تبدیل بشود. یقیناً که نباید از حق گذشت و باید به وجوه تربیتی گسترده این سریال در شخصیت‌سازی مخاطبان کودک و نوجوانش اشاره کرد.

سندباد

سندباد، کودک جسور و ماجراجویی است که با پدر و مادر خود در بغداد زندگی می‌کند. او عموی دریانوردی به نام علی‌بابا دارد که برای دیدن او و خانواده‌اش به بغداد می‌آید. علی‌بابا یک مرغ مینای سخنگو را به سندباد هدیه می‌دهد که سندباد نام او را شیلا می‌گذارد. سندباد که علاقه‌مند به جهانگردی است، سوار کشتی عموی خود می‌بشود و همراه او به مسافرت دریایی می‌رود. سندباد در این سفر دریایی، عمویش را گم می‌کند و سوار بر یک نهنگ همراه با شیلا به جزیره‌ای می‌رسد. در این جزیره با یک سیمرغ غول‌پیکر، مارهایی که در دره‌ای از الماس زندگی می‌کنند و یک عقاب روبرو می‌بشود. سندباد در ادامه با ماجراهای بسیاری سرشار از موجودات شگفت‌انگیز، جادوگرها و هیولاها، غول‌ها، و دیوهای گوناگون روبرو می‌بشود. سندباد در طول ماجرا با دو هم سفر دیگر به نام‌های علاءالدین و علی‌بابا آشنا می‌بشود که او را در نبرد با پرنده غول‌پیکر، پری دریایی و جادوگر بزرگ پشتیبانی می‌کنند.

سندباد به علت تخیل مفرط و منفعت‌مندی صحیحی که از این قوه در مسیر داستانگویی منفعت برد، توانست توفیق تعداد بسیاری به دست آورد. منفعت گیری از غول‌ها و موقعیت‌هایی ترسناک و پرتعلیق جهت شد تا این سریال، نه‌تنها در ایران بلکه در کشورهای تعداد بسیاری، طرفداران بسیاری داشته باشد. این انیمه، دقیقا دست بر روی چالشی گذاشت که توسط انیمیشن‌های دیگر به کار گرفته نشد و به همین علت، توانست با اقبال بالایی از جانب مخاطبان روبه رو بشود.

170749176

پسر شجاع

پسر شجاع یک سریال اپیزودیک می بود که در هر تکه خود، یک داستان داشت. داستان‌های این کارتون در یک جنگل رخ می‌داد و شخصیت مهم آن، پسر شجاع است. داستان هایی که رخ می‌دهد، طبق معمول بر پایه حوادثی طبیعتی همانند رعد و برق، کسوف، طوفان، سیل و . . . بوده و یا حیواناتی که برای تصاحب جنگل، با نیرنگ و زور داخل آن بیشه شده که با شجاعت، دلیری و پیروزی پسر شجاع، آن داستان خاتمه می‌گیرد.

رویکرد خوبی که در این سریال، زیاد به مذاق مخاطب خوش آمد، محدود کردن برداشت و توانمندی کودکان و نوجوانان می بود. به‌طوری‌که جریان‌سازهای داستان و راه‌حل‌های ورود به مشکل و از بین بردن آن، با فانتزی‌های ذهنی این گروه‌های سنی خوانایی داشت و چیزی از متدهای دنیای بزرگسال را به خود نمی‌دید. این ابتکار جهت شد تا مخاطبان، ربط نزدیکی با پسر شجاع برقرار کرده و روحیه اعتمادبه‌نفس و قدرتمندی او را بستاید. یقیناً که پایه‌های داستانی این سریال نیز بر مبنای روحیه مطمعن به نفس کودکان و روبه رو با مشکلاتی که ظاهری بزرگ دارند، مطرح‌ریزی شده و به‌خوبی توانست این انتقال مطلب را انجام دهد.

170749137

حنا

انیمیشن حنا؛ دختری در مزرعه، درمورد دختری به نام حنا است که با پدربزرگ و مادربزرگش در مزرعه‌ای در فنلاند زندگی می‌کند و چشم به راه مادرش است که برای کار، از فنلاند به آلمان رفته و او را در مزرعه‌ای تنها گذاشته اما جنگ جهانی اول اغاز شده و فنلاند دچار جنگ است و حنا با وقایع ناگوار تعداد بسیاری روبرو می‌بشود از جمله قادر به برقراری ربط با مادرش نیست و تنها گاو شیرده پدربزرگش توسط یک خرس کشته می‌بشود و ادامه کسب درآمد برای آنان با مشکلات تعداد بسیاری روبه رو می‌بشود.

یکی از دلایلی که جهت شد تا شخصیت حنا، به کاراکتر محبوب مخاطبانش تبدیل بشود، مسئولیت‌پذیری این دختر با وجود سن کم است. حنا ناچار می بود با آن سن، علاوه بر دلتنگی‌های مرسوم دخترانه، با وقایع صریح و زمخت دنیای بزرگسال نظیر کار برای امرارمعاش و مصائب جنگ جهانی، دست‌وپنجه نرم کند و این چنین رویکردی، این‌همانی احساسی عمیقی را در مخاطب تشکیل می‌کرد که جهت شد تا حنا، تا اندازه‌های یک الگوی درست در مسیر شخصیت‌پردازی کودکان و نوجوانان، بالا کشیده بشود.

170749129

پرین

پرین دختر مردی فرانسوی و مادری هندی است. پدر پرین قبل از مرگ، از همسر و دخترش می‌خواهد که به زادگاهشان برگردند. با مرگ پدر، پرین و مادرش، مسافرت خود را اغاز می‌کنند تا خود را به روستایی کوچک در شمال فرانسه برسانند. با مریضی مادر، پرین ناچار می‌بشود همه چیز حتی الاغ محبوبش یعنی پاریکال را برای به‌دست آوردن پول و خرید دارو بفروشد اما مادرش سرانجام در پاریس می‌میرد. سپس از تحمل سختی‌های زیاد، پرین خود را به روستای ماراکور می‌رساند و فهمید می‌بشود پدربزرگش، مالک پولدار کارخانه‌ای در روستا است. پرین خود را با نام اورولی معارفه می‌کند و صاحب شغلی در کارخانه می‌بشود و چشم به راه است تا بالاخره حقیقت را به پدربزرگش بگوید.

پرین، دختر ساده‌دلی است که تحمل مشقاتی که برای سن او زیاد بزرگ می باشند، وی را برای مخاطب گرامی کرد. اتفاق‌هایی که پرین را نان‌آور مشخص می کند و انتخاب‌هایی که وی را در مقام تصمیم‌گیر مشخص می کند، محبوبیت این شخصیت را برای مخاطب، دوچندان کرده است. در همه لحظات اما شوک‌های احساسی که به تماشاگر منتقل می‌بشود، حلقه ربط با این سریال را محکم‌تر می‌کند. در یک‌سوم پایانی سریال، تعلیق زیبایی که در تاثییر روبه رو پرین با پدربزرگش شکل می‌گیرد، اشتیاق مخاطبان برای جستوجو کردن این سریال را زیاد تر کرده و همذات‌پنداری و روحیه پشتیبانی‌گر آنها از پرین را زیاد تر می‌کند.

170749147

ایکیوسان

ایکیوسان داستان پسر بچه‌ای ژاپنی است که در معبد زندگی می‌کند. او هر بار با ذکاوت و هوش خود همه را متعجب می‌کند. او با نشستن و تمرکز به شیوه بودایی، معماهای بسیاری را در طول سریال پخش می‌کرد.

شاخصه‌هایی که ایکیوسان در مسیر محبوبیت طی کرد، شبیه هیچ‌یک از کاراکترهای دیگر نیست. درواقع زیرکی زیاد این شخصیت جهت شد تا مخاطب، مشتاق جستوجو کردن داستان‌های او بشود. کاراکتری که حتی برای مخاطبان ژاپنی نیز زیاد محبوب شد و داستان آن، درحدود ۳۰۰ تکه تشکیل شد. ایکیوسان، نماد خوبی برای تعقل و رسیدن به راهکاری منطقی با قابلیت اجرایی در روبه رو با مشکلات می بود و به همین علت، الگوپذیری‌های تعداد بسیاری از شخصیت وی توسط مخاطبان زیاد این سریال صورت گرفت که جهت شد تا نام این شخصیت، هم‌پای تعداد بسیاری از شخصیت‌های محبوب دیگر، در ذهن میلیون‌ها ایرانی ماندگار بشود.

170749148

[ad_2]

منبع