باجگیرهای تلگرامی در صنایع مادر چطور تغذیه خواهد شد؟
[ad_1]
به همین علت این مجموعه های محوری در اقتصاد و صنعت سرزمین ماموریت دارند دستاوردهای خود در شرایط سخت تحریم را برای تنویر اذهان رسانه ای کنند اما در این بین برخی مدیران این حوزهها بجای اتکا به مجاری رسمی و رسانه های تاییدشده جامعه ، و استقبال از نقدهای کارشناسی و دلسوزانه آنها، در بند شبکه های مخوف دچار خواهد شد.
زیرمجموعههای این بنگاههای بزرگ اقتصادی سرزمین نیز به علت گردش بالای مالی و وجود در بورس، گزینه خوبی برای سودجویی جریانهای ناسالم رسانهای می باشند.
رقابت تجاری متعارف بین شرکتها در این صنایع، بعضی اوقات با تحریک عوامل داخلی و رسانهای به عرصه تخریب رقیب نیز کشیده میبشود.
ترویج باجگیریهای تلگرامی
کانالهای تلگرامی ریز و درشت بستر مناسبی برای کاسبی برخی افراد سودجو شده است و مدل جدیدی از باجگیری رسانهای شکل گرفته است. برخی با تشکیل یک کانال با هزینه هیچ و گرفتن جستوجو کننده فیک، کار و کاسبی خوبی برای خود راه انداختهاند.
امروز کانالهای تعداد بسیاری با پسوند و پیشوند نفت، انرژی، پتروشیمی، فولاد و… به راه افتاده است؛ برخی با منشا اشکار و برخی دیگر نامعلوم. برای داغتر شدن او گفت و گو هم بعضی اوقات یک کلیدواژه های افشاگری یا همانند آن به گفتن کانال اضافه میبشود.
این نوشته در مناطق و شهرستانها شکل، رنگ و بو و مدل خاصی دارد. برای مثال در مناطق اختصاصی اقتصادی در جنوب سرزمین که میزبان شرکتهای پتروشیمی می باشند یا در مناطقی که شرکتهای فولاد و صنایع وابسته وجود دارند ، افرادی با سوءمنفعت گیری از موقعیت و تشکیل یک کانال با نام آن شهرستان و اضافه کردن پسوند نیوز کار و کاسبیشان سکه میبشود.
در این مناطق افراد با تشکیل محتوا علیه شرکتهای بزرگ که ماموریت حیاتی ارزآوری برای سرزمین را برعهده دارند، قراردادهای متنوعی از مشاوره و انتشار کردن نوشته تا تبلیغات و تشکیل محتوا میبندند و عملا بدون کمترین زحمت، پولهای هنگفت به جیب میزنند.
اما مسئله شگفت ماجرا اینجاست، صاحبان همان رسانههای رسمی، برای کسب درآمد زیاد تر، کانالهای موازی و غیررسمی هم راه اندازی میکنند تا هریک را جداگانه فاکتور کنند!
یقیناً در این بین، کارکرد خود مجموعههای صنعتی نیز باید مورد دقت قرار گیرد. اگر از روز اول سازوکارهای عقد قرارداد با رسانهها به روش حرفهای و دقیق تنظیم بشود، جلوی رشد قارچگونه کانالهای باجگیر گرفته میبشود. بازبینی در قراردادهای رسانهای این صنایع الزامی به نظر میرسد.
در یک نمونه فردی که هم رسانه رسمی دارد و هم در کانال تلگرامی با گفتنهای انقلابی و ارزشی فعال است با انتشار کردن مطالب خلاف واقع و تهدید مدیران شرکتهای بزرگ پتروشیمی، به جستوجو اهداف نادرست و نامشروع خود است که بعضی اوقات تبدیل افشای برخی اطلاعات داخلی مجموعهها برای برهم زدن اسایش نیروی انسانی و مدیریت آن میبشود.
چندی قبل نیز وبسایت بولتن نیوز با افشای برخی واریزیها و قراردادهای سالهای قبل برخی از این مجموعههای به ظاهر خبری، درمورد نحوه خرید وفروش آنها با شرکتهای پتروشیمی گزارشات مستندی انتشار کرده می بود که از دریافتی های چند صد میلیونی حکایت داشت.
یا در رابطه تازه دیگر نیز که انتصاب در یک شرکت بزرگ دولتی نفتی، جهت هجمه چند کانال شناخته شده با پسوند و پیشوند “نفت” شد تا جایی که ادامه کار تخریب به رسانههای معاندی چون اینترنشنال رسید.
بنابر خبر دقیق، انگیزه زیاد تر این جریانها زد و بند سریع با فرد مقصد است و با اولین نظر قابل دقت مالی، تخریب ها به تمجید یا دستکم سکوت و جبران غیرمستقیم تبدیل میبشود.
این حالت در حوزه فولاد با پیچیدگیهای کم و بیش شبیهی در جریان است و برخی شرکتها برای تخریب رقیب، عمل به تغذیه مالی و خبری کانالهای تلگرامی میکنند که متاسفانه بر سر شاخه نشسته و بن میبرند.
فربه شدن این جریانهای سودجو از هر طرف که صورت بگیرد، در نهایت هم به زیان مجموعههای پشتیبان آنها خواهد شد و هم فضای بیاعتمادی بین شرکتهای همکار و همصنف حاکم خواهد کرد.
مراعات اصول اخلاقی و حرفهای در خبررسانی و تبلیغات این مجموعههای بزرگ، قطعا نقش موثری در عدم تغذیه و رشد جریانهای ناسالم باجگیر خواهد داشت.
[ad_2]
منبع