آبدوغ خیار رایگان

آبدوغ خیار رایگان_آینده

[ad_1]
به گزارش آینده

بیتا جعفری در روزنامه مطمعن نوشت: سال‌ها پیش از استاد عزیزی یاد گرفتیم، مهم‌ترین معنی «نقد» یک تاثییر هنری این است که پیرنگ یا پلات مهم را اشکار کرده، درون‌مایه را یافته و بتوانیم قصه چند خطی و سرراستی از تاثییر با بیانی ساده ارایه دهیم. به ما آموخت نقد یعنی این که به زوایای نهان تاثییر نور بپاشانیم، نقطه ‌قوت‌های تاثییر را پررنگ کرده، جستوجو موتیف‌های احتمالی یا همراستایی عناصر سازنده فیلم و در نهایت تاثییرِ واحد باشیم. کم‌کم یاد گرفتیم هر اثری هر قدر هم ضعیف و به دور از استانداردهای تعریف‌ شده باشد، باز هم قابل نقد است و با عینک یا ذره‌بین باید بگردیم جستوجو نکات قابل تامل.

باید جستوجو استاد بگردم و بپرسم اگر برای نقد فیلمی همانند «مرد عینکی» با عینک و ذره‌بین که هیچ، بلکه با تلسکوپ هم مسئله درخوری اشکار نشد چه باید کرد. چیزی که نیست، نیست و با هیچ جستنی اشکار نخواهد شد.

«مرد عینکی» فیلمی در ژانر کمدی‌ به کارگردانی کریم امینی و نویسندگی حمزه صالحی است که تابستان ۱۴۰۴ به اکران درآمده است.

داستان فیلم مرد عینکی از روایت کاملا نمایشی برای معارفه مردی به نام «حلیم رایگان» همراه با بیانی به‌ شدت کلیشه‌ای و شعارزده، به گمان زیاد برای همراه کردن قسمت بزرگی از جامعه که در بی‌عدالتی‌های حاکم بر جامعه با تلاش به جایگاهی که استحقاق آن را دارند نرسیده‌اند، اغاز می‌شود.

در ادامه با چالش‌های شغلش به گفتن مسوول سرویس بهداشتی عمومی، چالش‌های ‌نام و نام‌خانوادگی‌اش، خواسته‌ها و آرزوهایش برای راه اندازی خانواده و… مواجه می‌شویم. ماجرا به سمتی پیش می‌رود که او با یک تروریست بزرگ بین‌المللی نادرست گرفته می‌شود و درنهایت حلیم همان تروریست بزرگی است که فکر می‌شد نبوده است!

همین مضمون تحول اسم که به قدر کافی نوشته قابل اعتنایی است و به دنبالش نادرست گرفته ‌شدن دو آدم که هیچ سنخیتی با هم ندارند اگر به درستی پرداخت می‌شد و قصه‌ و موتیف‌های منسجمی داشت در کنار دیگر عوامل فیلم می‌توانست کار قابل‌ قبولی از آب درآید.

اما پلات به قدری ضعیف است و چفت و بستش با هم جور درنمی‌آید که امینی ناچار می‌شود برای جمع‌ کردن تاثییر دست به هزار ترفند بزند. او ژانر کمدی را با اکشن در هم آمیخته، از صحنه‌های اکشن، شوخی‌های کلامی مبتذل و شوخی‌های فیزیکی، خشونت و قتل، لوکیشن‌های خارجی و متفاوت، بازیگرهای خارجی، زن بلوند با موهای باز، زبان‌های خارجی، زیرنویس، گفتنِ دردهای نسلی از جامعه به شکلی فراشعارزده، فساد مالی مدیران در هر سطحی از جامعه، مترجم فوتبالی، سیاسی کردن ماجرا، آوردن اسم پنتاگون، چهره بازیگری همانند بهرام افشاری و… منفعت گیری می‌کند تا حلیم که نه، بلکه یک ‌آش پیتزا-قورمه‌سبزی-قیمه درهم‌برهمی بار بگذارد و با ملاقه خوب هم بزند و به زورِ سس و ادویه و ترشی به خورد تماشاگر بدهد تا او یادش برود داستان فیلم چه بوده است.

از آنجا که جز عکس نقاشی ‌شده‌ای از همسرِ مورد علاقه حلیم که نشانه زیاد ضعیف و کمرنگی است که حتی تحکیم هم نمی‌شود، نشانه‌های آخر و توجیه‌پذیری آخر‌بندی از ابتدای داستان در فیلم مشاهده نمی‌شود با قطعیت می‌توان او گفت داستان فیلم از لحاظ پیرنگ عیب دارد و صالحی برای پیشبردِ سلسله‌ حوادث در این حلیم که نه، پساآبدوغ‌خیار به هر چیزی چنگ انداخته و کاملا سلیقه‌ای عمل کرده است تا بلکه بتواند فیلم را نجات بدهد.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

ریتم فیلم به‌‌رغم تلاش برای کمدی‌ بودن زیاد کند پیش رفته و سخت می‌توان برای آخر فیلم صبوری کرد. ریتمِ کندِ فیلم به زورِ صحنه‌های اکشن هم هیچ تغییری نمی‌کند.

صحنه‌پردازی‌ها برای خلق لوکیشن‌ها و فضاهای خارجی ضعیف است. ما عکس کامل بازیگران را در این فضاها نمی‌بینیم و صحنه‌ها درست و با جزییات پرداخت نمی‌شوند.

ژانر فیلم ملغمه‌ای از کمدی، اکشن و درام است که این سه حتی به طور سطحی هم در هم تنیده نمی‌شوند تا با یک کل واحد مواجه باشیم. به زورِ رابطه عاشقانه تعریف ‌نشده‌ای از همسر قبلی حلیم یا کامبوزیا یا داریوش که همه قبل این رابطه در دو سه دیالوگ مختصر خلاصه می‌شود هم فیلم عاشقانه نمی‌شود، بلکه آخر‌بندی‌اش به فیلم‌های هندی شباهت بسیاری اشکار می‌کند. در بخشی از فیلم حتی با زوایا و حرکات دوربین تلاش شده است به ژانر پلیسی-جنایی-گانگستری نزدیک شود که باز هم راه به جایی نمی‌برد.

در این فیلم با هیچ شخصیتی روبه رو نیستیم و همه آدم‌ها از جمله حلیم رایگان، در حد تیپ باقی می‌همانند و حتی به شخصیت‌ شدن نزدیک هم نمی‌شوند. همان‌گونه که قبل ساده حلیم با ذکر سیرِ شغل‌های قبل و نوع روابطش با پدر و دیگران هیچ‌گونه پیوندی با پیچیدگی تروریست بودنش ندارد برخی ویژگی‌های رفتاری حلیم همانند «میو کردن» در داستان فیلم بدون پشتوانه و توجیه باقی می‌ماند.

پرسشی که حقیقتا جای خالی جوابش اشکار است این است که «آیا پیش از ساخت فیلم، هیچ‌ کدام از عوامل سازنده سناریو را خوانده بودند؟»

دستپخت مشترک کریم امینی و حمزه صالحی حلیمی شده است که همه‌ چیز در آن اشکار می‌شود. فقط کم مانده می بود چند شعبده‌باز و چند آکروبات‌باز و چند حیوان دست‌آموز سیرک هم داخل گود شوند تا معرکه کامل شود.

با در نظر گرفتن همه موارد، مرد عینکی از همه جهت کاملا در سطح مانده است. در این فیلم فقط یک فاکتور برای تهیه‌کننده و کارگردان و نویسنده و بازیگر مهم بوده است: «فروش گیشه» و برای ویترین و نمای کار منفعت گیری از هر چیزی مجاز بوده است. به گمان زیاد شعارشان این بوده است: «ملزوم نیست به یک قدم جلوتر بیندیشیم، مردم عینک‌هایشان را برداشته‌اند و چیزی نمی‌بینند.»

خاطرنشان کنم: «به‌هوش باشید، مردم عینک‌هایشان را هم که بردارند باز هم ملغمه‌ای را که بار گذاشته‌اید می‌بینند، در خاطرشان بایگانی شده و پرونده شما بسته می‌شود.»

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی

[ad_2]

منبع