علم چه می‌گوید؛ سنگ‌های «شفابخش» چه هستند و آیا خاصیت درمانی دارند؟

علم چه می‌گوید؛ سنگ‌های «شفابخش» چه می باشند و آیا خاصیت درمانی دارند؟_آینده


به گزارش آینده

مدعیان سنگ درمانی اعتقاد دارند که برخی سنگ‌‌ها «ارتعاش» یا انرژی‌ منحصر به فرد و متغیری از دیگر سنگ‌ها دارند و می‌توانند با «انرژی بدن» تعامل داشته باشند؛ برای مثال آکوامارین (زمرد کبود) می‌تواند از حملات قلبی جلوگیری کند و عقیق به تسکین درد مفاصل پشتیبانی می‌کند.

در واقع به حرف های آنها، هر سنگ‌ روی فرکانس ارتعاشیِ نقاط خاصی از بدن تاثییر دارد که به چاکراهای سنت هندی یا نصف‌النهارهای طب سوزنی تشبیه شده‌اند؛ مقدار نفوذ نیز طبق معمول با اندازه سنگ افزایش می‌یابد.

به همین علت پیشنهاد می‌کنند که از سنگ‌ها به گفتن انگشتر، گردنبند یا دستبند منفعت گیری کرد و آنها را همیشه همراه داشت تا این کریستال‌ها بتوانند «انرژی خوب» را به سمت بدن هدایت و «انرژی بد» را دفع کنند. برخی خرید سنگ‌ها به شکل خام و نتراشیده یا بلعکس به شکل مجسمه و شیء تزئینی را نیز پیشنهاد می‌کنند تا آنها را در اتاق قرار داد.

برخی درمانگران حتی سنگ‌ها را روی تکه‌های گوناگون بدن یا در اطراف بدن قرار خواهند داد تا یک «شبکه انرژی» تشکیل کنند و بیمار با انرژی شفابخش احاطه شود. حتی گاه نظر می‌شود آبی که حاوی سنگ بوده، نوشیده شود تا عناصر آن داخل جریان خون شوند و اثرات درمانی تشکیل کنند.

اما تا چه اندازه این ادعاها از نظر علمی معتبر می باشند؟

باور به خاصیت درمانی سنگ‌ها قدمتی دیرینه دارد و در متون عرفانی، سنت‌های باستانی، طب سنتی و حتی در متون پزشکی قدیم، مقالاتی درمورد «خواص» برخی سنگ‌ها دیده می‌شود؛ در سال‌های تازه افرادی همانند کیم کارداشیان و ویکتوریا بکهام نیز در شبکه‌های اجتماعی لیتوتراپی را تبلیغ می کنند.

در متون پزشکی قدیم به زبان عربی، نوشته سنگ‌ها با دقت به رنگ یا ساختارشان حتی به گفتن «داروهای معدنی» مورد او گفت و گو بوده‌اند.

با این حال در علم مدرن، «لیتو‌تراپی» به گفتن یک علم پذیرفته نشده است و اگرچه کریستین شوپن، متخصص در کانی‌شناسی و مدیر تحقیقات مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه (CNRS)، آب پاکی را در این باره روی دست همگان ریخته، اما در ادامه تلاش می کنیم به تحقیقات علمی بپردازیم که کنجکاوانه در جستجوی یافتن حقیقت بودند.

سنگ‌ها و تشکیل احساسات مثبت

یکی از این تحقیقات را کریستوفر فرنچ، روانشناس دانشگاه گلداسمیت لندن به همراه تیمش انجام داد که نتایج آن در کنفرانس انجمن روانشناسی بریتانیا در سال ۲۰۰۱ میلادی اراعه شد. او از ۸۰ داوطلب که دارای سطوح گوناگون تحصیلی بودند دعوت کرد تا در حالی که یک سنگ کوارتز «طبیعی» در اختیار دارند، هر روز برای ۵ دقیقه مدیتیشن کنند و گزارش دهند که چه حسی دارند. از آنها خواسته شد حتی احساساتی همانند سوزن سوزن شدن، گرما، اسایش و تحول خلق و خو را گزارش دهند.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

اما حقیقت این می بود که او به برخی از داوطلبان «سنگ واقعی» داد و برخی دیگر یک کوارتز غیرواقعی که دقیقا همانند سنگ واقعی می بود. کریستوفر فرنچ این چنین پیش از اغاز این آزمایش، پرسشنامه‌ای را برای برسی مقدار باور داوطلبان به اتفاق‌های ماوراءالطبیعه، به آنها داد.

جای شگفتی نیست که افرادی که نیرومندترین باور را به اتفاق‌های ماوراءالطبیعه داشتند، در آخر این آزمایش همان‌هایی بودند که نیرومندترین اثرات را توانایی کردند؛ حتی هنگامی یک سنگ تقلبی در دست داشتند.

کریستوفر فرنچ نتیجه گرفت که علت تشکیل احساسات مثبت در اعضا، به گمان زیاد به «تاثییر تلقین و باور آنها» برمی‌گردد نه قوت کریستال‌ها. به عبارت دیگر، به گمان زیاد تاثیرات گزارش‌شده ناشی از تاثییر پلاسبو (دارونما) است.

سنگ‌ها و افت اضطراب

درسال ۲۰۲۵ میلادی نیز یک تحقیق بین‌المللی دیگر، با همکاری پژوهشگرانی از دانشگاههای اسپانیا و بریتانیا در نوشته تاثییر کریستال‌های شفابخش بر افت اضطراب انجام شد.

در این تحقیق ۱۳۸ بزرگسال (زن و مرد، معتقد یا غیرمعتقد به اثربخشی کریستال‌های شفابخش) شرکت کردند. به هرکدام از داوطلبان، چند پاکت حاوی کریستال‌های صورتی طبیعی داده شد و از آنها خواسته شد که بر پایه دستورالعملی اختصاصی از آنها منفعت گیری کنند تا از خواص درمانی آنها از جمله افت سطح اضطراب منفعت ببرند.

از داوطلبان خواسته شد که برای زمان دو هفته (۱۴ روز و ۱۳ شب) بطور مدام هر شب کریستال‌ها را در آب نمک فرو برده و همه شب آن را در آب غوطه‌ور نگه دارند و صبح‌ها آن را از آب نمک بیرون آورده، خشک کنند و در کیف پول خود یا در جایی نزدیک خود نگه دارند؛ بطوریکه همه روز همراه آنها باشد.

همانند هر سیستم اعتقادی، این روش نیز مزایای خود را دارد و اگر به افراد پشتیبانی کند حس بهتری داشته باشند، چه بهتر! با این حال، باید از سوءاستفاده‌های احتمالی از این عمل آگاه باشیم

به آنها دستورالعمل‌های جزئی‌تری نیز داده شد از جمله این که می‌توانستند کریستال‌ها را لمس کنند؛ اما اجازه ندهند دیگران آن را ببینند یا لمس کنند. در آخر دوره نیز همه کریستال‌ها به داوطلبان هدیه داده شد.

اما داوطلبان نمی‌دانستند که آنها در واقع به دو گروه تقسیم شدند و یکی از دو گروه، کریستال‌های غیرواقعی در اختیار دارند. در ابتدا و در انتهای این آزمایش نیز به پشتیبانی پرسشنامه‌ای، مقدار اضطراب شخصی داوطلبان در مقیاس ۱ تا ۱۰ برسی شد.

نتایج این تحقیق نشان داد که «افت سطح اضطراب» فقط در بین داوطلبان معتقد به شفابخشی کریستال‌ها دیده می‌شود؛ صرفنظر از این که کریستالی که در اختیار آنهاست واقعی است یا خیر.

مسئله مهم دیگر این که، مقدار افت اضطراب در معتقدانی که کریستال واقعی در اختیار داشتند، در قیاس با معتقدانی که کریستال تقلبی داشتند، کمتر نشده می بود. به عبارت دیگر کریستال‌های شفابخشِ واقعی اثرات ضد اضطرابی بیشتری در قیاس با کریستال‌های تقلبی نشان نداده بودند.

وسوسه ذهن انسان

در واقع در سنگ درمانی نیز همانند دیگر شبه‌علم‌ها، از نقطه ضعفی که بطور ناخودآگاه در ذهن انسان‌ها وجود دارد، منفعت گیری می‌شود: همه ما وسوسه می‌شویم که باور کنیم درمانی معجزه‌آسا برای دردی که برای خلاص شدن از آن تلاش می‌کنیم (چه میگرن، کمردرد یا یک بیماری جدی‌تر) وجود دارد و انسان‌ها تمایل به ربط دادن وقایع دارند (برای مثالً گرفتن یک کریستال در دست و حس بهبودی)، حتی وقتی که هیچ رابطه علت و معلولی وجود نداشته باشد. این همان چیزی است که در روانشناسی «توهم همبستگی» نامیده می‌شود. توهم همبستگی یعنی ما بین دو متغیر ارتباطی می‌بینیم در حالی که واقعاً این متغیرها هیچ ربطی به یکدیگر ندارند.

تاثییر «پیزوالکتریک» سنگ‌ها

به نظر می‌رسد این ایده که سنگ‌های کریستالین می‌توانند انرژی را مهار و هدایت کنند، مبتنی بر یک سوءتفاهم درمورد یکی از ویژگی‌های برخی کریستال‌ها نیز باشد که زمان فشرده شدن، «بار الکتریکی» تشکیل می‌کنند.

این اتفاق تحت نام «تاثییر پیزوالکتریک» (piezoelectricity) شناخته می‌شود که در سال ۱۸۸۰ میلادی توسط پی‌یر کوری و ژاک کوری، دو برادر دانشمند فرانسوی کشف شد.

امروزه از خاصیت «پیزوالکتریسیته» اجسام در وسایل الکترونیکی بسیاری منفعت گیری می‌شود، از سوزن‌های گرامافون گرفته تا می‌کروفونها؛ یعنی دستگاههایی که انرژی صوتی را به سیگنال‌های الکتریکی تبدیل می‌کنند.

اگرچه خاصیت پیزوالکتریک در کریستال‌هایی همانند ترمالین، کوارتز و زبرجد ثابت شده، اما این ادعا که می‌توان از این تاثییر برای «درمان» بدن انسان منفعت گیری کرد، تا این مدت در جایی اثبات نشده است. چون بارهای تولیدشده، زیاد کم و کوچک می باشند و نمی توانند تأثیر درمانی ملموسی بر بافت بدن داشته باشند.

این چنین تا کنون هیچ مکانیسم زیست‌شناختی برای توضیح چگونگی تأثیر «ارتعاش‌های کریستال» بر سلول‌ها یا فرآیندهای فیزیولوژیک کشف نشده است.

کریستین شوپن، متخصص در کانی‌شناسی و مدیر تحقیقات «مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه» نیز می‌گوید: «خواص فیزیکی و شیمیایی سنگ‌ها برای دهه‌ها مورد مطالعه قرار گرفته است. جهان کانی‌ها برخلاف دنیای زنده، بطور خود به خودی انرژی تشکیل نمی‌کند (به جز مواد رادیواکتیو…). به این علت نسبت دادن “انرژی‌های سودمند” یا هر نوع خاصیت درمانی به کانی‌ها از طریق تأثیر امواج خاص، حقه‌بازی است. هیچ تعاملی بین کریستال‌ها و بدن انسان وجود ندارد. تماس یا نزدیکی به یک ماده معدنی مطلقاً هیچ تأثیری بر سلامتی ندارد.»

ملاحظات اخلاقی منفعت گیری از سنگ‌ها

همانند هر سیستم اعتقادی، این روش نیز مزایای خود را دارد و اگر به افراد پشتیبانی کند حس بهتری داشته باشند، چه بهتر! با این حال، باید از سوءاستفاده‌های احتمالی از این عمل آگاه باشیم.

قضیه، به چالش کشیدن فروش کریستال‌ها نیست بلکه الزامی است از نسبت دادن قوت‌های واهی به آنها دست برداریم.

نباید از این نوشته غافل ماند که حتی پزشکان نیز وقتی که درمان‌های مرسوم برای معالجه برخی بیماران بی‌تاثییر خواهد شد، گاه از روشهای جانشین همانند دارونماها منفعت گیری می‌کنند. اما این تصمیم نه به علت «باور پزشک به آن دارو» بلکه به علت پتانسیل آن روش برای تشکیل اسایش ذهنی در بیمار است.

به این علت تا جایی که فردی با منفعت گیری از این سنگ‌ها حس بهتری دارد یا از آنها برای زیبایی منفعت گیری کند، مشکلی پیش نمی‌آید؛ اما باید شفاف می بود و یک تاثییر فیزیکی جدا گانه را به سنگ‌ها نسبت نداد.

بزرگ‌ترین خطر باور به سنگ درمانی این است که علتشود افراد به جای درمان‌های پزشکیِ اثبات‌شده، بر سنگ‌درمانی تکیه کنند؛ بویژه وقتی که زیان های تأخیر در روال جدی درمان، غیرقابل جبران باشد.

تبلیغ‌ها درمورد سنگ درمانی، منفعت گیری نادرست از واژگان علمی را نیز رایج کرده است. بگونه ای که برخی از مدعیان لیتوتراپی از اصطلاحاتی همانند «انرژی کوانتومی» یا «میدان مغناطیسی» منفعت گیری می‌کنند که به نظر تعداد بسیاری از دانشمندان، سوءاستفاده از زبان فیزیک است که علم کاذب (pseudo science) نامیده می‌شود.

گسترش سنگ‌درمانی این چنین علتشده که صنعت استخراج سنگ‌ها از معادن بطور قابل توجهی گسترش یابد؛ که هم تأثیرات منفی محیطی و هم انسانی (استثمار معدن‌کاران) را در پی دارد.

به لطفا تبلیغات گسترده فروشندگان جهانی این سنگ‌ها، بازار فروش این سنگ‌ها در سراسر جهان بویژه در چین و هند و ایالات متحده رونق قابل توجهی دارد؛ بگونه‌ای که بر پایه آمارهای BusinessResearchInsights، انتظار می‌رود که رشد بازار کریستال‌های درمانی تا آخر سال ۲۰۲۵ میلادی به رقم ۱۳۰ میلیون دلار برسد.

این وبسایت آماری می‌نویسد که به علت افزایش تقاضای کلی برای محصولات درمانی و مراقبت از خود، انتظار می‌رود که بازار کریستال‌های درمانی از سال ۲۰۲۶ تا ۲۰۳۵ میلادی نیز نزدیک به ۱۱.۱۵ درصد رشد داشته باشد.

خلاصه این که، سنگ درمانی بیشتر از هر چیز، یک تجارت پرسود است؛ بویژه آنکه طبق معمول بین «قوت‌» یا «توانایی‌» سنگ‌ها با قیمت آنها در بازار نیز ربط مستقیمی وجود دارد.

به این علت هنگامی مردم درمورد «سنگ‌های احیاکننده» سخن بگویید می‌کنند، به گمان زیاد در حال احیا کردن حساب‌های بانکی افرادی می باشند که آنها را می‌فروشند.

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی