از پیام اصغر فرهادی و علیرضا داودنژاد تا محمد رسول اف و اسفندیار منفردزاده/ در مراسم یادبود تقوایی چه گذشت؟

از مطلب اصغر فرهادی و علیرضا داودنژاد تا محمد رسول اف و اسفندیار منفردزاده/ در مراسم یادبود تقوایی چه گذشت؟_آینده


به گزارش آینده

در این مراسم هنرمندانی همچون تهمینه میلانی، رخشان بنی‌مطمعن، علیرضا داوودنژاد، مرضیه وفامهر، حبیب اسماعیلی، محسن امیریوسفی، بهزاد خداویسی، مارال بنی آدم، علی سرابی، امیررضا معتمدی، نگار اسکندرفر، احمد امینی، علیرضا حسینی، امیر اسفندیاری، غلامرضا موسوی، تورج اصلانی، مجید برزگر، فرزین محدث، علی رویین‌تن، علیرضا نجف‌زاده، هوشنگ گلمکانی، سعید پورصمیمی، دانش اقباشاوی، سامان سالور، امیر اثباتی، سیف‌الله صمدیان و … وجود داشتند.

در ابتدای این برنامه ویدئویی از سخن بگویید‌های زنده‌یاد تقوایی پخش شد که در آن تصاویری از بهرام بیضایی نیز وجود داشت و با عکس العمل‌های حاضران همراه می بود.

مجید برزگر اجرای این مراسم را برعهده داشت و سپس مطلب ویدئویی از بهرام بیضایی نویسنده و کارگردان پخش شد.

در ادامه محسن امیریوسفی نماینده کانون کارگردانان سینمای ایران او گفت: آقای تقوایی شما حرف های بودید تا وقتی که ناچار به گرفتن اجازه باشم، فیلم نمی‌سازم اما در ششمین روز درگذشت شما کانون کارگردانان و ۲ صنف دیگر خواستار حذف پروانه ساخت شدند که نقطه امیدی کوچک برای سینما می بود. در هشتمین روز درگذشت شما ۱۶ صنف سینمایی دیگر نیز خواستار حذف پروانه ساخت و آخر ممیزی در فیلمنامه شدند. آقای تقوایی ۱۹ صنف سینمایی هم‌صدای هم انها گفتند که پروانه ساخت و ممیزی فیلمنامه تأثیری منفی در سینما دارد، اتفاقی که اگر سریعتر رخ داده می بود ما ناظر تماشای فیلم‌های بیشتری از شما و کارگردانان دیگر بودیم.

در ادامه اصغر فرهادی در پیامی ویدئویی او گفت: در این چند روزی که آقای تقوایی را از دست دادیم زیاد درمورد آثار و شخصیت و تصمیمی که ایشان برای کار نکردن گرفت، حرف های شد اما تنها مسئله‌ای که من می‌خواهم بگویم این است که آقای تقوایی مدام جایگاه اختصاصی ای در ذهن من داشتند چون از معدود سینماگرانی می باشند که زیاد در دوران خودشان معاصر بودند یعنی ما می‌توانیم آثارشان را به دیگران و مخصوصاً به نسل‌های دیگر نظر کنیم.

فیلم‌های تقوایی هم چنان دغدغه امروز است

این کارگردان اصرار کرد: نسل‌های گوناگون می‌توانند فیلم‌های آقای تقوایی را فهمیدن کنند و به همان اندازه ما، دچار فیلم شوند. به طور مثال نسل‌های گوناگون سریال «دایی جان ناپلئون» را تماشا کرده و برایشان دغدغه شده است. فیلم‌های آقای تقوایی هم چنان دغدغه امروز است و این معاصر بودن امتیاز اختصاصی‌ای برای آقای تقوایی به وجود اورده است.

فرهادی افزود: آقای تقوایی جزو معدود نویسندگان سرزمین ما است که در پرداخت و خلق شخصیت‌های فرعی توانایی اختصاصی‌ای دارند. ما طبق معمولً آثار را با شخصیت‌های مهم به یاد می‌آوریم اما در فیلم «ناخدا خورشید» وزن شخصیت‌های فرعی دقیقاً همانند شخصیت‌های مهم است.

این فیلمساز او گفت: فیلم «ای ایران» یک ویژگی خاص برای من دارد و آن هم سکانس پایانی فیلم است. در سکانس پایانی هنگامی اهالی روستا پیروز خواهد شد و برای نشاط به کوچه و خیابان می‌آیند همه افراد در یک جهت حرکت می‌کنند و معلم و دانش آموزان در همه پلان‌ها در جهت گوناگون حرکت می‌کنند. این که زیاد ظریف و غیرمستقیم این چنین حرفی بزنی توانایی اختصاصی‌ای نیاز دارد و شاهدی بر معاصر بودن فیلم‌های آقای تقوایی است.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

سپس علیرضا داوودنژاد فرمود: سینما و رسانه ما ورشکسته است و این ورشکستگی منظومه هنری – رسانه‌ای ما آن روی سکه منزوی کردن و محروم کردن تقوایی از فیلم ساختن و مخاطب می بود. اگر ما کشوری داشتیم که مدیریت منبع های انسانی خلاقی داشت کیارستمی بر تاثییر نادرست پزشکی از دنیا نمی‌رفت، پوراحمد با دست و پای شکسته آویزان نمی‌شد، مهرجویی و زنش تکه و پاره نمی‌شدند و مرد بزرگی همانند تقوایی چندین سال خانه‌نشین نمی‌شد. هنگامی این چنین بلاهایی سر دانایان سینما می‌آید چطور می‌توان انتظار داشت که یک رسانه صوتی و تصویری ورشکسته نشود؟

این کارگردان فرمود: من به تازگی از تعبیر «دانایی سینمایی» منفعت گیری می‌کنم. «دانایی سینمایی» از عشق سرچشمه می‌گیرد، از این که تو در روبه رو چیزی گم شوی. عشق علتمی‌شود که خوب ببینی، بشنوی و آدم‌ها را دوست داشته باشی. سینما به نوعی لمس جاودانگی است و تو می‌توانی دنیا را درون یک قاب ببینی به همین علت دانایی سینمایی با عکاسی و قاب‌بندی همراه است.

او گفت: ناصر تقوایی می‌او گفت که اگر «کاغذ بی‌خط» زندگی نباشد، زندگی باید روی چه چیزی نوشته شود؟ گویا او مرگ را هم دوست داشت.

تقوایی بر دوگانه هنر و رسانه تسلط کرد

این هنرمند اصرار کرد: منظومه هنری-رسانه‌ای ما ورشکسته است چون تفکیک هنر و رسانه را فهمید نمی‌شوند. هنر یک محصول انسانی است و با رسانه که یک سازمان پشت آن است تفاوت دارد. آقای تقوایی می‌انها گفتند که من برای فردی فیلم نمی‌سازم. او که «دانایی سینمایی» دارد و همه مسیر را با پشتکار و مرارت و سختی طی کرده است بر دوگانه هنر و رسانه تسلط کرد چیزی که ما همین الان نیز با آن دچار چالش هستیم.

رضا علامه‌زاده سپس در پیامی ویدئویی‌نام و یاد ناصر تقوایی را گرامی داشت.

مرضیه وفامهر در ادامه روی صحنه آمد و او گفت: خوشبخت افرادی که کردار، گفتار و پندارشان در راه حق و برای حق است و بدبخت افرادی که کردار، حرکت و گفتارشان در تکذیب حق است. یک بار در مراسمی، برای تقوایی در جایی که خودش وجود نداشت دست زدند، من به او گفتم که ناصر جان مردم تو را زیاد دوست دارند. او گفت که من هم مردم را دوست دارم. من حتی یک پلان در فیلم‌هایم نگذاشتم که به زیان مردم باشد.

او گفت: او برای عوام فیلم نمی‌ساخت چون می‌دانست که در خیر و مصلحت عوام نیست که امروز برایش دست بزنند اما فردا فهمید شوند که بازیچه قرار گرفته‌اند. او خیر طویل مدت مردم را می‌دید و برای خیر طویل مدت مردم کار می‌کرد حتی اگر فهمیده نمی‌شد.

احمدرضا نوری یکی از شاگردان ناصر تقوایی درس‌گفتارهایی از او را به نام «حقیقت حقیقت» گردآوری کرده است که به زودی انتشار می‌شود. وفامهر در ادامه قسمت‌هایی از این کتاب را خواند.

سپس مطلب ویدئویی جعفر پناهی پخش شد که وی در بخشی از پیامش او گفت: متأسفم که نتوانستم امروز کنارتان باشم. آقای تقوایی برای من فقط یک فیلمساز نیست بلکه او حافظه سینمای ایران است. احتمالا زیاد زمان ببرد که سینمای ایران یک تقوایی دیگر را به خود ببیند اما ما هیچ زمان ناصر تقوایی را از یاد نمی‌بریم.

در ادامه پیامی ویدئویی از سودابه فضایلی نویسنده و مترجم و محمدرضا اصلانی کارگردان پخش شد.

سپس موسیقی زنده‌ای با یاد ناصر تقوایی اجرا شد.

در قسمت بعدی این مراسم سعید پورصمیمی بازیگر سینما و تئاتر روی صحنه آمد و او گفت: تقوایی سال ۶۲ یا ۶۳ فیلمنامه «کوچک جنگلی» را برای تلویزیون می‌برد. انگارً اینگونه به نظر می‌رسد که سپس از انقلاب ناصر تقوایی ممنوع الکار می بود اما فیلمنامه منسجم و دلنشین «کوچک جنگلی» برای هر مدیر و مسئولی دلنشین می بود به همین علت ممنوع الکاری تقوایی اصلاً دیده نشد.

حاصل ۳۰ سال کار تقوایی نباید ۳ پروژه نیمه همه و ۳ فیلم سینمایی باشد

او گفت: ماحصل کار تقوایی از سال ۶۳ تا ۱۴۰۰ سه پروژه ساخته نشده و ۳ پروژه ساخته شده است درحالی که ظرفیت او این نبوده است. حاصل ۳۰ سال کار کردن تقوایی نباید این باشد. اگر تقوایی این بی‌مهری‌ها را دید تاوان ساخت «دایی جان ناپلئون» می بود.

این بازیگر سینما گفت: در نیمه‌های ساخت «ناخدا خورشید» تهیه‌کننده او گفت که بودجه ندارم چون اگر پرونده «ناخدا خورشید» ناتمام باقی می‌ماند پرونده ناصر تقوایی بسته می‌شد. آقای یشایایی فیلمنامه را خواند و باقی پول پروژه را پرداخت کرد. او تهیه‌کننده با سابقه‌ای است و همان زمان می‌دانست که این فیلم گیشه ندارد اما علتافتخار سینما می‌شود. یک بار با آقای یشایایی سخن بگویید می‌کردم و او گفت که می‌دانستم این فیلم گیشه آن‌چنانی ندارد اما هنگامی در لوکارنو تماشاگران بعد از تماشای فیلم ۱۰ دقیقه بی وقفه برای این فیلم دست زدند من سودم را دریافت کردم.

سپس مطلب ویدئویی پرتو نوری علا نویسنده، شاعر و بازیگر سینما پخش شد و وی در این مطلب ویدئویی فرمود: هنگامی ناصر تقوایی از من خواست در فیلم «اسایش در وجود دیگران» بازی کنم هیچ زمان فکر نمی‌کردم در مراسم یادبود او سخن بگویید کنم. هنگامی از من خواستند در این مراسم چیزی بگویم من بدون هیچ فکری صورت آرام و نگاه مهربان ناصر تقوایی در ذهنم نقش بست. من ناظر بودم که تقوایی در سختی برای پیش‌برد کار و هنرش با صبر و شکیبایی تلاش کرد. تقوایی شریف می بود و شریف ماند و از خود هنر ماندگاری به جا گذاشت.

در ادامه مارال تقوایی دختر محسن تقوایی مطلب مکتوب پدر را برای حاضران خواند: ناصر زیاد آدم با گذشتی می بود و هیچ زمان کینه به دل راه نمی‌داد و هنگامی از فردی غمگین می بود سریع فراموش می‌کرد. وقتی که صداوسیما به ناصر نظر ساخت سریال «کوچک جنگلی» را داد نزدیک به ۷-۸ ماه کارهای مقدماتی را انجام دادیم و سریال آماده فیلمبرداری شد و بعد از یک هفته به ناصر ابلاغ شد که از این بعد کارگردان فرد دیگر سریال را می‌سازد. او بدون هیچ عکس العملی سکوت کرد و حتی علت این مساله را هم جویا نشد و به اتاقش رفت. داخل اتاق که شدم روی تخت نشسته می بود و به من او گفت که شما مختار هستید که تصمیمی که می‌خواهید بگیرید.

سپس محمد رسول اف کارگردان سینما در پیامی ویدئویی درمورد ناصر تقوایی او گفت.

در ادامه این مراسم کلیپی از فیلم‌های ناصر تقوایی پخش شد.

سعید عقیقی پژوهشگر و استاد دانشگاه با خواندن آخر قصه «تابستان همان سال» نوشته ناصر تقوایی فرمود: آشنایی من و ناصر تقوایی به دوران بچگی و فیلم مختصر «رهایی» برمی‌گردد و در نوجوانی فهمید شدم که او داستان‌نویس است. در آن زمان کتابش اشکار نمی‌شد و در کتابخانه ملی کتاب‌ها را کپی می‌کردیم. ما در آن زمان با فیلم‌ها بزرگ می‌شدیم و تا این مدت سانس اول «ناخدا خورشید» را به یاد دارم. ما در جاهای گوناگون یکدیگر را می‌دیدیم و از هم‌صحبتی با ایشان زیاد لذت می‌بردم.

او گفت: نمایشگاه عکاسی ناصر تقوایی همانند فیلم‌هایش دلنشین می بود اما متأسفانه نمایشگاهش زیاد خلوت می بود. تقوایی فیلم «خشت و آینه» را زیاد دوست داشت اما پیش از سینما تشخیص هنری برایش مهم می بود. هر جمله برای ناصر تقوایی یک کنش اشکار می بود.

وی تصریح کرد: ناصر تقوایی به قدری خودش را محو می‌کرد که تقریباً دوربین و کارگردان ناپدید می‌شد. این کار زیاد ساخت است و برای مثالً ما در فیلم «ناخدا خورشید» فراموش می‌کنیم که دوربینی در کار است. یک ویژگی مهم او این می بود که دار و دسته نداشت اما تقوایی اصلاً به این چنین چیزهایی نیاز نداشت. تقوایی مدام می‌او گفت که تاثییر هنری باید سخن خودش را بزند.

ناصر تقوایی و امیر نادری با عکس نوشتند و بنیانگذار سینمای مؤلف در ایران بودند

در ادامه مراسم اسفندیار منفردزاده ترانه‌سرا در پیامی ویدئویی او گفت: ناصر تقوایی خود آموخته‌ای سربلند می بود. ناصر تقوایی و امیر نادری با عکس نوشتند و بنیان گذار سینمای مؤلف در ایران بودند. آنها قصه سازی و قصه پردازی نکردند و از درد مردمان همین سرزمین انها گفتند. ناصر تقوایی به ما آموخت که باید زندگی کرد و او هیچ زمان بی خبر از حال این مردم زندگی نکرد. افرادی همانند او نامیرا می باشند درنتیجه ما زادروز این هنرمندان را گرامی می‌داریم نه آسمانی شدنش را. ناصر تقوایی انسانی شریف می بود و یادش به اعتبار کارهایش در تارک هنر ایران باقی خواهد ماند.

سپس حسن توکل‌نیا تهیه‌کننده آخرین فیلم ناصر تقوایی به نام «کاغذ بی‌خط» روی صحنه آمد و او گفت: «کاغذ بی خط» از آنجا شکل گرفت که بنده مایل بودم فیلم خوبی بسازم. با ایشان نشستیم و فیلمنامه‌های بسیاری را برایم تعریف کردند ازجمله «چای تلخ»، «زنگی و رومی» و … من فیلمنامه «کاغذ بی خط» را انتخاب کردم. بعد از آن هم زیاد تلاش کردم که با آقای تقوایی کار کنم اما نشد. هرزمان که به نتیجه می‌رسیدیم ایشان به من می‌انها گفتند که هرزمان حوصله داشته باشم برائت یک قصه می‌نویسم چون او می‌دانست من به گفتن یک تهیه کننده جدا گانه اگر کاری را اغاز کنم قطعًا به آخر می‌رسانم.

وی اصرار کرد: آقای تقوایی کامل‌ترین هنرمندی می بود که سرزمین ما به خودش دیده است. انسانی محترم، خوش‌اخلاق که یک کلام پشت سر فردی سخن بگویید نمی‌کرد حتی پشت سر مسئولانی که او را اذیت کردند. آقای تقوایی به قدری صداقت داشت که همان متنی را می‌ساخت که به تهیه‌کننده و ارشاد اراعه می‌کرد.

او گفت: در آن زمان هنگامی گوش بازیگر زن بیرون می بود اجازه پخش نمی‌دادند اما در فیلم «کاغذ بی‌خط» گوش و گردن هدیه تهرانی‌کامل بیرون می بود ولی ما هیچکدام فهمید این نوشته نشده‌ایم. «کاغذ بی خط» در جشنواره بیستم در همه قسمت‌ها کاندید شد اما فقط جایزه اختصاصی هیئت داوران را به فیلم ما اهدا کردند. مردم ناصر تقوایی را می‌شناختند و هر فیلمی که او ساخت ماندگار شده است.

این چنین در ادامه مراسم مطلب ویدئویی از نسیم خاکسار پخش شد.

فرهاد ورهرام مستندساز نیز در مطلب ویدئویی فرمود: درمورد عکاسی ناصر تقوایی کم‌تر پرداخته شده است. او یک نمایشگاه فردی در گالری تهران داشت. ناصر تقوایی یک دوربین از معلمش هدیه می‌گیرد و تا دبیرستان از همکلاسی‌هایش عکاسی می‌کند و همین مساله پایه عکاسی او می‌شود. یک زمان در مهمانی دور هم جمع شده بودیم و قرار می بود در آن شب چندتا از اسلایدهای ناصر تقوایی را ببینیم. در آنجا از تماشای عکس‌های متنوع او حیرت کردیم. هیچکس نمی‌توانست به اندازه آقای تقوایی این سرزمین را خوب نشان دهد.

در آخر این مراسم کلیپی فیلم «ای ایران» ساخته ناصر تقوایی پخش شد و حاضران به احترام سرود ای ایران ایستادند.

این چنین در محوطه بیرونی خانه هنرمندان مراسم سنچ و دمام‌زنی برگزار شد.

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی



منبع