تمام روابط ناسالم چه وجه مشترکی دارند؟

همه روابط ناسالم چه وجه مشترکی دارند؟_آینده


به گزارش آینده

 پژوهش‌ها مشخص می کند چرخه تکرارشونده نادیده‌گرفته‌شدن و عکس العمل‌های دفاعی، روابط را فرسوده می‌کند و تنها با گفتن صادقانه نیازها و تشکیل فضایی امن می‌توان این الگو را ناکامی.

 به نقل از سایکولوژی تودی، تعداد بسیاری از افراد در مقطعی از زندگی خود توانایی وجود در یک رابطه ناسالم را داشته‌اند؛ رابطه‌ای که احتمالا با فردی ماجراجو یا بی‌مسئولیت بوده که مطمعن فرد روبه رو را ناکامی، یا با فردی که در ظاهر نقش شریک ایدئال را بازی می‌کرد اما در خفا پایه‌های مطمعن و عزت‌نفس او را از بین می‌برد. این چنین روابطی فقط زخم‌های احساسی برجای نمی‌گذارند، بلکه نگاه فرد به عشق، مطمعن و حتی خودشناسی او را تحول خواهند داد.

نقطه مشترک همه این روابط، یک حس درونی است: این که شریک زندگی واقعاً برای سلامت و رفاه شما اهمیتی قائل نیست. در روبه رو، در یک رابطه سالم این حس کاملاً برعکس است. فرد فهمیدن می‌کند که نیازها و احساساتش اهمیت دارند. شریک زندگی او با رفتارهای کوچک و روزمره این را مشخص می کند: هنگامی ملزوم است گوش می‌دهد، زمان می‌گذارد و برتری‌هایش را طوری تنظیم می‌کند که شما را در مرکز دقت قرار دهد.

این چنین رفتارهایی مطلب‌های قدرتمندی به سیستم عصبی ارسال می‌کنند: شما امن هستید، ارزشمندید و فردی حمایتکننده شما است. همین چرخه مثبت جهت می‌شود که هر دو طرف رابطه حس نشاط و رضایت کنند و تمایل بیشتری به مراقبت و سخاوت نسبت به یکدیگر داشته باشند.

هنگامی حس مراقبت و امنیت وجود ندارد: عکس العمل طبیعی بدن

وقتی که این حس از بین می‌رود، نیازهای عاطفی برآورده‌نشده به شکل خطر ظاهر خواهد شد. مغز انسان تفاوتی بین تهدید فیزیکی و تهدید عاطفی قائل نیست؛ به این علت توانایی نادیده گرفته شدن یا طرد شدن به‌گفتن تهدیدی علیه بقا ثبت می‌شود. همین قضیه علتمی‌شود بدن داخل یکی از سه عکس العمل زیستی «جنگ، گریز یا انجماد» شود.

در این چنین وضعیتی، به‌جای این که فرد به شکلی صدمه‌پذیر و صادقانه خواست دقت کند، امکان پذیر پرخاشگری نشان دهد، عقب‌نشینی کند یا به‌طور کامل ارتباطش را قطع کند. این عکس العمل‌ها نه تنها برآورده شدن نیازها را دشوارتر می‌کنند، بلکه چرخه‌ای خودتقویت‌کننده تشکیل می‌کنند که با گذشت زمان شدت می‌گیرد. در نتیجه، هر دو طرف حس می‌کنند مورد قضاوت یا سرزنش قرار گرفته‌اند و دیگر خبری از سخاوت و دقت متقابل نیست. رابطه در این چنین شرایطی توان ادامه و شکوفایی نخواهد داشت.

چرخه‌ای که روابط را فرسوده می‌کند

این چرخه مخرب علتمی‌شود نیازهای اساسی نه گفتن شوند و نه پاسخی دریافت کنند. هیچ‌کس واقعاً گوش نمی‌دهد، هیچ‌کس حس شنیده شدن ندارد و مسائل حل نمی‌شوند. به مرور زمان، احساسات منفی عمیق‌تر خواهد شد: تنهایی، شرم و گسست عاطفی افزایش یافته و به جای شکستن چرخه، آن را تحکیم می‌کنند. رابطه به‌جای التیام‌قسمت بودن، به منبع درد تبدیل می‌شود و همین درد مجدد عکس العمل‌های «جنگ، گریز یا انجماد» را فعال می‌کند.

به همین علت تعداد بسیاری از زوج‌ها خود را دچار در چرخه‌ای تکراری می‌بینند. نوشته او گفت و گو‌ها امکان پذیر پول، کارهای خانه، مسائل جنسی یا مشکلات خانوادگی باشد، اما در لایه‌های عمیق‌تر همه این اختلاف‌ها یک نوشته واحد را فریاد می‌زنند: اشتیاق به دیده شدن، پذیرفته شدن و دوست داشته شدن. اختلافات کوچک، از شستن ظرف‌ها تا روابط با خانواده همسر، تنها محرک‌هایی می باشند که چندین دفعه و چندین دفعه نیازهای ارضا نشده را فعال می‌کنند.

یکی از طرفین امکان پذیر زیاد تر سختی بیاورد، طرف دیگر عقب‌نشینی کند یا هر دو به نقطه‌ای برسند که هیچ‌کدام حس امنیت نکنند. این عکس العمل‌ها به عمد یا بدخواهانه نیستند؛ بلکه جواب‌های ناخودآگاه سیستم عصبی به تهدیدی است که مغز آن را خطر بقا تفسیر می‌کند.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

چطور می‌توان الگوی روابط ناسالم را ناکامی؟

راه خروج از این چرخه خودتقویت‌کننده، ابتدا با فهمیدن آنچه در زیر سطح مشاجرات رخ می‌دهد اغاز می‌شود. خشمگینی، سرزنش یا کناره‌گیری در حقیقت نشانه‌هایی از نیازهای عمیق‌تر می باشند؛ نیازهایی که باید به شکل سالم گفتن و جواب داده شوند. کلید تحول در این است که افراد یاد بگیرند احساسات زیرین خود را شناسایی کرده و آنها را به شکلی صدمه‌پذیر و صادقانه به اشتراک بگذارند.

هنگامی یکی از طرفین به جای سرزنش می‌گوید: «حس می‌کنم از تو دور شده‌ام و می‌خواهم یقین شوم برایت اهمیت دارم»، فضا تحول می‌کند. مکالمه دیگر به جستوجو تقصیر کار نیست، بلکه به سمت تشکیل ربط و شناخت متقابل حرکت می‌کند. این تحول زبان، عرصه‌ساز نزدیکی و همدلی می‌شود و مشخص می کند مقصد نهایی هر دو طرف یکی است: دوست داشتن و دوست داشته شدن.

یقیناً این نوع گفتگو نیازمند شجاعت است. باید فرد با زخم‌های خود صادقانه مواجه شود و نسبت به دردهای شریک زندگی نیز مهربان‌تر باشد. زیاد تر ملزوم است شدت مکالمات کندتر شود، توانایی شنیدن فعال تمرین شود و در برخی موارد، پشتیبانی یک درمانگر یا مشاور خانواده برای هدایت گفتگوها الزامی باشد.

تشکیل رابطه‌ای امن و التیام‌قسمت

وقتی که زوج‌ها خطر صداقت و صدمه‌پذیری را می‌پذیرند، چرخه منفی کم کم تحول می‌کند. رابطه دیگر میدان جنگ یا محیطی پر از اضطراب و احتیاط نیست. در عوض، می‌تواند به مکانی امن برای رشد، التیام و تعلق تبدیل شود.

نتیجه این تحول آن است که رابطه نه تنها از صدمه‌های قبل رها می‌شود، بلکه به منبعی برای امنیت روانی و حس ارزشمندی بدل می‌گردد. همان گونه که روابط ناسالم می‌توانند به عمیق‌ترین لایه‌های روان فرد صدمه بزنند، روابط سالم نیز می‌توانند همان لایه‌ها را بازسازی کرده و امید و مطمعن تازه‌ای به زندگی ببخشند.

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی