چرا ساواک را مهربان نشان میدهید؟_آینده
[ad_1]
به گزارش آینده
روزنامه کیهان در مطلبی انتقادی نوشت: پای تحریف تاریخ به سکوهای نمایش خانگی هم کشیده شده است. این نوشته به این معناست که در داخل سرزمین با بودجههای تعداد بسیاری که منشا آنها چندان اشکار نیست برخی دست به کار ترویج مسائل ضدارزشی بودند و اکنون گویا حوزه فعالیت مخرب آنها به تاریخ هم کشیده شده است.
نمونه تازه این نوشته سریال سخیف «تاسیان» است. سریالی که حتی نام آن با حواشی همراه است چرا که تیتراژ گفتن فرعی این سریال «روزی، روزگاری» است و در کنار آن گفتن «تاسیان» آمده است. یکی از معانی عبارت «تاسیان» یعنی غم و اندوه برای چیزی یا فردی که از دست رفته است. اکنون هنگامی عبارت فرعی آن را با معنی تاسیان در نظر بیاوریم آن زمان به نظر میرسد منظور القای غم و اندوه برای روزگاری است که فیلم در آن روایت میشود.
سریالی که در همین چند تکه پخش شده بیشتر از آنکه روایت دلنشین و همراهکنندهای داشته باشد به تیزرهای تبلیغ مشروبات الکلی و شکستن قبح آن همانند شده است.
روایت ضعیف و پر اشکال این سریال، شامل سالهای آخر رژیم پهلوی است که در آن شخصیت مهم سریال با نام «امیر» (با بازی هوتن شکیبا) که در چاپخانهای مشغول به کار است به خواست برادرش که در سریال فردی ضد رژیم پهلوی است متنی را علیه سلطنت چاپ میکند و هنگامی میخواهد آنها را به برادرش در جلسات شبهای شعر گوته رساند توسط ساواک دستگیر میشود.
سپس همین فرد تنها بهخاطر این که یکی از دوستان و همبازیهای دوران کودکیاش که در سریال، یک جوان کم سنوسال به نظر میرسد و خود یحتمل با دقت به سنش مدتی نیست که داخل سیستم ساواک شده جهت آزادی راحت و بیهیچ دردسر فرد متهم به داشتن اعلامیه میشود و در ادامه همان تکه دوم بعد از چند روز دوست ساواکی امیر او را به یکی از مامورین ساواک (و نه حتی مخبر ساواک) تبدیل میکند که به قسمتهای خاص ساواک نظیر اتاق شنود و تجهیزات هم دسترسی دارد!
در این سریال دیگر خبری از ساواکی نیست که با راه حلهای وحشیانه به شکنجه زندانیان و گرفتن اعتراف میپرداخت. اتاقها و ابزارهای شکنجهای که تا این مدت هم در یکی از زندانهای معروف ساواک میتوان آنها را دید که اکنون به نام موزه عبرت برای عموم قابل بازدید است.
از ساواک مهربان! در این سریال که بگذریم. مشکل مهم در این سریال تحریف تاریخ انقلاب است. به عبارتی این سریال بهطوری است که محمدرضا شریفینیا در نقش پدر امیر به همراه دیگر پسرش (که مشی و دیدگاهی مغایر با امیر دارند) نمایندگان طیف عمومی مردم ایران یعنی طیف مذهبی می باشند هم در نقش مبارزه با رژیم شاهنشاهی نقشی زیاد منفعل و با عیبهای شخصیتی نشان داده خواهد شد. اما شخصیت امیر شخصیتی عاشقپیشه، کتابخوان و خلاف خانوادهاش اهل مسائلی از قبیل مشروب و… است.
در روبه رو دو طیف قبلی، ناظر طیف فرد دیگر نیز در سریال هستیم که نمایندگان جریانهای چپ (کمونیستی، مارکسیستی و…) و منورالفکرها (از قبیل برخی شاعران و اهالی سینما) افراد فعال در مبارزه با رژیم پهلوی می باشند و از قضا در این سریال مرکز این مبارزه مراکزی از قبیل «شبهای شعر انستیتو گوته» نشان داده میشود.
آنچه با نام شبهای شعر گوته شناخته میشود یک اتفاقات فرهنگی سالانه در دهه۱۳۵۰ در تهران می بود که واپسین دورهاش از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ برگزار شد که زیاد تر تمرکز سریال فوق نیز بر آن است. در سال ۱۳۵۶ کانون نویسندگان ایران با همکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان، انستیتو گوته، به زمان ۱۰ شب، مراسم شعرخوانی و سخنرانی در باغ انجمن فرهنگی روابط ایران- آلمان برگزار کردند.
این به آن معناست که در برگزاری این شبهای شعر قسمتهای فرهنگی سفارت آلمان و ایران با همکاری هم عمل به برگزاری این اتفاقات کردهاند که در آن ۱۰ شب که به «شبهای شعر گوته» معروف شد، بیشتر از ۶۰ نویسنده و شاعر با گرایشهای گوناگون ولی عمدتاً چپ شعر خواندند و سخنرانی کردند.
باید از سازندگان این چنین سریالهایی سوال کرد که مگر چند درصد مردم ایران مخاطب این شبهای شعر بودند و به برگزاری آن دقت داشتند؟ حتی اگر تا این مدت هم از تعداد بسیاری از افرادی که آن دوران را فهمیدن کردهاند بپرسیم احتمالا بگویند برای نخستینبار است که نام آن را میشنوند، اما بیشک همه آنها دستگیری و تبعید امام خمینی (ره) را به یاد دارند و اعتراضهای گستردهای که متعاقب آن انجام شد و تبدیل شهادت و دستگیری تعداد بسیاری از مردم کوچه و بازار گردید.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها
[ad_2]
منبع