گرانی، قیمت دلار و فقر مطلق گلوی مردم را سختی میدهد_آینده
[ad_1]
به گزارش آینده
به باور تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، نشانههای مساعد از آخر یافتن تعارضات درونی نظام مشاهده میشود که آنها را میتوان ذیل گفتن دستاوردهای دولت قرار داد.
این استاد جامعهشناسی، اما معتقد است که این توفیقات دولت، نیازمند دستاوردهای مکملی است که بدون آنها دستاوردهای قبلی هم فاقد اهمیت خواهند شد. با اهمیت ترین پرونده پیش روی دولت آخر دادن به مشکلات معیشتی مردم، مهار تورم و از بین بردن تحریمها است. الزامهایی که در گروی تحقق ایده تنشزدایی دولت برای از بین بردن تحریمها است. به باور این جامعهشناس رویکردهای افراطی در داخل علتتوفیق جریانات رادیکال خارجی شده و سرزمین را با امواج اعتراضی مهار ناشدنی روبه رو میسازد.
جامعه ایرانی این روزها در شرایط خاصی قرار دارد. هرچند دورنمایی از آینده بهتر، بعد از شکلگیری دولت چهاردهم پیش روی جامعه اراعه شده، اما در عین حال مشکلاتها و چالشهای بنیادینی در برابر جامعه قرار دارد. تحلیل شما از حالت جامعه چیست؟
ایران در دوره جدیدی از یک مشکل بنیادین و مهم سالهای قبل عبور کرده که همانا تعارضات درون نظام سیاسی است. اگر یک دهه یا دو دهه و… به عقب بازگردیم، فهمید میشویم که در ایران حاکمیت چند پارچه وجود داشته است. راستگراهای افراطی، چپگراهای افراطی، تعارضات متعدد بین مجلس و رییسجمهور، هر دو با قوه قضاییه و بعضا دیدگاههای متغیری که ممکن می بود روسای قوا با منویات رهبری داشته باشند، سرزمین را دچار مشکلات تعداد بسیاری میساخت.
رهاورد مهم دولت پزشکیان ابتدا برای حاکمیت و بعد از آن برای سرزمین مهم است، چرا که پزشکیان توانسته توافقی در حد گفتار تشکیل کند. در واقع، این روزها صدایی از تعارض بین رییس مجلس و رییس دولت و رییس مجلس با دستگاه قضایی و… شنیده نمیشود. این روال علتشده جامعه با اسایش نسبی روبه رو شود. تا دیروز افرادی که دفاع کننده رییسجمهور بودند در مقابله با قوه قضاییه تنشهایی را در جامعه تشکیل میکردند. روزنامهها و رسانهها به طور فلهای بسته میشدند و فعالان سیاسی و اجتماعی و مدنی مدام با برخوردهای سخت روبه رو بودند. دولت، اما توانسته اسایش نسبی در حاکمیت تشکیل کرده و نهایتا این اسایش را به جامعه تسری بدهد.
آیا با این اسایش نسبی آن هم در گفتار همه مشکلات سرزمین حل و فصل میشود؟
این اسایش گفتاری اگر با گزارههای مکمل همراه نشود، خطرناک میشود. چرا که حاکمیت فکر میکند با این اسایش نسبی همه مسائل حل شده است! همین امروز که مسوولان سخن بگویید میکنند، گویی کار زیاد بزرگی در سرزمین انجام شده و به علت آشتی رییسجمهور با روسای قوای دیگر برای مثال مساله فیلترینگ یا حجاب و… حل شده و دیگر همه. اما این روال اسایش نسبی باید تبدیل حل مسائل اساسی سرزمین شود. مساله اساسی ایران مسائل اجتماعی، از بین بردن تحریمها و حل مشکلات اقتصادی و بهبود معیشت مردم است. اگر بهبودی در این عرصه تشکیل نشود، امواج اجتماعی به حرکت درمیآیند. ایران با یک دوره پیچیده، خطرناک و اضطرابآفرین روبهروست. اگر دیروز در جامعه، جنبش مهسا امینی تشکیل میشد، جریانی وجود داشت که همه کاسه و کوزهها سر آنها خرد میشد. برای مثال گفتن میکردند، اصلاحطلبان فتنه و اغتشاش میآفرینند یا لیبرالها و نئو لیبرالها و… متهم میشدند! امروز، اما جامعه به سمت و سویی رفته که اولا حاکمیت دچار گمراهی شده و مهمتر از آن دیگر گروهی باقی نمانده که مسائل به او حواله داده شود.
این روال ناهنجاری و کژکارکردی چه شرایطی را امکان پذیر پیش روی جامعه تشکیل کند؟
من به گفتن یک جامعه شناس معتقدم جامعه ایرانی مملو از حوادث، اتفاقات، هیجانات اجتماعی و سیاسی است. گرانیهای گسترده، دلار ۸۹ هزار تومانی، اجارههای نجومی، مشکلات بهداشتی، مهاجرت، فقر مطلق و… گلوی ایرانیان را سختی میدهد. این پروندهها روی زمین مانده و فردی درمورد آنها راهحل اراعه نمیدهد. اگر فکری به حال این مشکلاتها نشود، به زودی در شمایل دملهای چرکین ظهور و ابراز اشکار میکنند. اگر مشکلات ادامهدار باشند در آیندهای نه چندان دور مردم اعتراض خواهند کرد. تا دیروز حاکمیت میتوانست، اعتراضات خیابانی را محکوم کرده و ریشه آنها را به گردن اصلاحطلبان و… بیندازد، اما امروز دیگر میانجیهایی وجود ندارند که بتوانند تکانههای رخ داده بین حاکمیت و جامعه را مهار کند. پیشبینی من این است که اگر مشکلات معیشتی مردم تداوم داشته باشد و فکری به حال از بین بردن تحریمها و… نشود، با مجموعهای از اعتراضات با محوریت موضوعات اقتصادی و اجتماعی روبه رو خواهیم شد. چرا که حاکمیت فراموش کرده که مشکلاتهایی، چون ناترازی انرژی، فقر، کارتنخوابی، صدمههای اجتماعی و… تا این مدت زیر پوست جامعه در حال رشد و نمو است.
هرچند آشتی رییسجمهور و سران قوا مطلوب است، اما باید همراه با راهبردهایی برای حل مشکلات شود. از نظر دیگر نباید فراموش کرد، ذهنیت مردم امروز در اختیار مرجعیت داخلی قرار ندارد. اگر تا دیروز دانشجویان، روزنامهنگاران، روشنفکران و… نسخههای عملیاتی اراعه میکردند، امروز رهبری فکری مردم در اختیار گروههای ناشناخته و مبهم است. این روال سرزمین را با دردسرهای اساسی مواجه میکند.
شما از معضل سختی اقتصادی و معیشتی سخن بگویید کردید. این سختی تا کجا میتواند تداوم داشته باشد؟
اگر دولت و حاکمیت طی یک اعلان عمومی به مردم بگویند، ایران دیگر از مرحله گسترش و آبادانی سرزمین قبل و امروز فقط باید به فکر نیازهای اساسی مردم می بود. در این صورت نارضایتی مردم افت مییابد. چراکه توقع مردم افت یافته و نان و آب و برخی نیازهای الزامی مردم به گفتن برتری نقل میشود. جامعه در این صورت به الزامها تن میدهد. این روال در دهه ۶۰ تکرار شده می بود. اگر حاکمیت بتواند جامعه را به این شرایط مجاب کند، میتواند برای مشکلاتهای پیش رو روبه رو باشد. در این مرحله حاکمیت به نقش آفرینی طبقه متوسط نیاز دارد. طبقهای که طی سالهای تازه مدام تضعیف شده است. اما اگر مدام از الزام گسترش و پیشرفت سخن بگویید شود و ائمه جمعه و صداوسیما، رسانههای حکومتی و چهرههای سیاسی و… مدام از بهبود حالت سخن بگویید کنند، میتواند علتابراز حوادث تعداد بسیاری شود.
افرادی که درآمد ثابت دارند و حقوقبگیر می باشند، اعتراض میکنند که ما دیگر نمیتوانیم اجارهبها یک واحد حداقلی را بدهیم، نمیتوانیم، غذای مورد نیاز خانواده را تامین کنیم، آموزش فرزندانمان را تامین کنیم و… در این صورت قسمت قابل توجهی از جمعیت ایرانیان که دچار فقر و نزول اقتصادی شدهاند در شمایل معترضان اجتماعی و سیاسی داخل میدان خواهد شد.
کنشگران فرد دیگر هم در فضای اجتماعی و سیاسی وجود دارند که تندروها و رادیکالها می باشند. آنها مدام به دولت اعتراض میکنند و عکس تاریکی از شرایط اراعه میکنند. در سال ۹۶ نتیجه کنشگری مخرب این طیف در ابراز تکانههای اجتماعی توانایی شد. کنشگری این طیف را چطور میتوان تعریف کرد؟
ما نمیتوانیم مجلسی داشته باشیم که الزامهای مردم را جواب بدهد، سپس گروههای تندرویی وجود داشته باشد که تلاش کند برای دولت حاشیهسازی کند. این گروهها باید مهار شده و در راستای منافع کل حاکمیت حرکت کنند. متاسفانه در تعداد بسیاری از موارد منافع گروههای تندروی داخلی با تحرکات گروههای رادیکال خارجی و حتی دشمنان ایران در یک راستا قرار گرفته است. اگر این گروهها مهار نشوند، خودشان علتابراز تکانههای اجتماعی شدید شوند. همان گونه که در سال ۹۶ این گروههای رادیکال با مقصد ضربه زدن به دولت، حرکتهای اعتراضی را شکل دادند که در ادامه به شکل یک سونامی بزرگ عمومی و فراگیر ظهور کرد. برنده این تندرویها، اپوزیسیون خارج از سرزمین بودند. در صورتی که در شرایط جاری هم تندرویها مهار نشود، در ادامه در شمایل یک موج فراگیر در میآید و علتصدمه دیدن کلیت سیستم میشود. نباید اجازه داد مشکلاتهای اجتماعی به شکل مشکلاتهای امنیتی به حرکت درآیند.
اگر قرار می بود شما پیشنهادی به دولت و رییسجمهور داشته باشید، به چه مواردی اشاره میکردید؟
میگفتم دولت باید به تامین الزامهای مردم بازگردد و با مردم صادقانه سخن بگویید کند که شرایط سرزمین به این دلایل اینگونه شده است. در مرحله بعدی دعوت میکردم از افرادی که در این سرزمین صاحب نفوذ می باشند. دولت از متشرعان، ثروتمندان، مراجع بزرگ، طبقه متوسط، نخبگان سرزمین، هنرمندان، سلبریتیها و… دعوت کرده و کارها را به آنها واگذار کند. اقتصاد را قسمت خصوصی، فرهنگ را به دانشگاهیان و هنرمندان، رسانه را به روزنامهنگاران واقعی و… واگذار کند. مسوولیتهایش را افت بدهد تا با داشتههایش بتواند کارهایی صورت بدهد.
سوم این که دولت باید برخی از دوگانگیهای حاضر در سیستم در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، هنری و… را به چالش بکشد. نهادهایی که بیشترین ثروت و اندوخته سرزمین دست آنهاست مسوولیتی در ابراز مشکلات نمیپذیرند! دولت باید این جریانات را فراخوانده و با آنها او گفتوگو کند. به جای این که آقای پزشکیان این همه جلسه با عمر و زید بگذارند، باید با نهادهای بانفوذ و بنیادهای دارای قوت جلسه بگذارد و مسیر سرزمین را اشکار کند. نهایتا هم ایده تنشزدایی را در عالیترین سطح عملیاتی کند. اینها نظرهایی است که من برای دولت و شخص آقای رییس جمهور دارم.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها
[ad_2]
منبع