سپس از شوک درمانی ۱۴۰۱، خط فقر مطلق سرانه ۴۹ درصد افزایش یافت / نابرابریها با شوک قیمت ارز در سال ۱۴۰۲ افزایش یافت_آینده
به گزارش آینده
دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان، با اصرار بر این که سیاستهای افزایش قیمت کالاهای کلیدی به ازای هر یک واحد درآمدی که برای دولت تشکیل می کند، ۳.۵ برابر هزینه های ما را افزایش می دهد، او گفت: در شرایطی که تهدید نظامی بیرونی وجود دارد و افراد غیرصادق و سیاسی کاری هم در کشورهای اطراف ما وجود دارند و اتصالات مشکوک هم به نظام سلطه دارند، نباید این مقدار سهل انگارانه منبع های استراتژیک ارزی تان را هدر دهید. نظام تصمیم گیری های اساسی سرزمین باید فهمید شود که چه مقدار کار خطرناک و شکنندگی آوری را برای شیوه کسب درآمد اتخاذ کرده است.
دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در نشست «واکاوی مبانی نظری تصمیم گیریهای اقتصادی در ایران با اصرار بر سیاستهای مربوط به نرخ ارز» در موسسه مطالعات دین و اقتصاد سخن می او گفت، با گفتن این که آنچه که اکنون در عرصه سیاست گذاری اقتصادی ایران می گذرد، ربطی به علم و منافع مردم و تولیدکنندگان و آینده سرزمین ندارد، تصریح کرد: اگر قرار است تصمیم گیری کنیم، باید تصمیماتمان را در یک کادر معقولی قرار دهیم و به بدیهیات اولیه عقل سلیم برای اداره نظام ملی دقت داشته باشیم.
او گفت: سوال بزرگی که در اینجا نقل می شود، این است که ما چه پیشنهاد ای می توانیم برای مسئولان سرزمین داشته باشیم. این استدلالهایی که در این جلسه نقل شد را می توانیم در عددی همانند هزار ضرب کنیم که حکایت از این دارد که در ۳۵ ساله قبل، به آن اندازه او گفت و گو صورت گرفته است. در ساحت علم، اگر قرار باشد این مساله ردگیری شود، احتمالا از بین طرفداران آن سیاست منحوس و مخرب و فاجعه ساز، یکی از منصفانه ترین روایتها را آقای مسعود نیلی در کتاب اقتصاد ایران که سال ۱۳۷۶ موسسه نیاوران انتشار کرده، اراعه کرده اند. در آنجا صادقانه حرف های می شود که ما چرا فکر می کردیم با دستکاری نرخ ارز، تشکیل، تجارت، اشتغال و اندوخته گذاری سرزمین بهبود اشکار می کند و در کادر همان نگرش نظری تنگ، حسب شرایط ایران، توضیح می دهد که چرا هیچ کدام از آنها که عزیزان فکر می کردند، در عمل اتفاق نیفتاد.
به اسم بازارگرایی، تصمیم گیری دستوری می کردند
این اقتصاددان او گفت: اگر در نظام تصمیم گیریهای سرزمین، قاعده بر نگه داری شرافتهای اخلاقی و علمی باشد، همان روایت ناقص آقای مسعود نیلی، که من نام آن را سند «چه فکر می کردند و چه شد!» گذاشته ام، زیاد خوب است. ایشان به گفتن یکی از طرفداران افراطی داخل کردن شوک به نرخ ارز، توضیح داده است که چه احتیاط های فرد دیگر پدیدار شد و ما اصلا فکر آن را نکرده بودیم. ایشان می گوید کار ما به آنجا رسید که ادعاهایمان را به اسم علم و مدل سنجی علمی بنا کرده بودیم، اما ناچار بودیم لحظه ای تصمیم بگیریم. همانها که اکنون تا حرفی زده می شود، همانند یک فحش، از تعابیری همانند «سرکوب قیمت» و «قیمت دستوری» نام می برند، به روایت آقای دکتر نیلی، خودشان لحظه ای و دستوری به اسم بازارگرایی تصمیم گیری می کردند و بخشی از فاجعه های تا آن زمان را هم توضیح می دهد که چه مواردی را اصلا فکر نمی کردیم و اتفاق افتاد. این که از تعبیر فاجعه منفعت گیری می کنم، به این علت است که در فاصله وقتی نسبتا کوتاهی، برای اولین بار در تاریخ سپس از انقلاب ما با شورشهای شهری گسترده با مضمون صددرصد غیرسیاسی روبرو شدیم. یعنی کارد به استخوان مردم رسیده می بود.
این حالت شرایط سرزمین را زیاد فراتر از تصورتان، شکننده می کنند
مومنی یادآورشد: اگر بخواهیم کمکی به قوای مقننه و مجریه کنیم، پشتیبانی ما باید راجع به دو چیز دارد، یکی این که نشان دهیم این دور باطلی که اقتصاد و جامعه ایران را به اسارت آن درآورده اید، هر بار که تکرار می شود، بر گستره و عمق فاجعه های انسانی، اجتماعی و محیط زیستی در ایران اضافه می کند و این حالت شرایط سرزمین را زیاد فراتر از آنچه عزیزان فکر می کنند شکننده می کنند. مسئله دومی که باید توضیح داده شود، پیشنهادی اجرایی – عملی اشکار است. در کادر بدیهیات اولیه عقلی برای اداره حکومت، به گفتن توضیح بند اول و هم دفاع از بند دوم، احتمالا حیاتی ترین کاری که می شود کرد و اگر شرافتمندانه به اخلاق و علم پایند باشند به آنها زیاد پشتیبانی می کند، همین دریچه اقتصاد سیاسی است.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: ما در یک ساختار مناسبات رانتی زندگی می کنیم و در چارچوب مناسبات رانتی، قاعده تصمیم گیریها، شتاب زدگی و بی اعتنایی به ملاحظات کارشناسی است و هر مقدار که جلوتر می رویم، بر درجه تسخیرشدگی نظام تصمیم گیری به دست گروه های غیرمولد هم اضافه تر می شود. مهم ترین خصلت رویکرد اقتصاد سیاسی، این است که غایت محور است. می گوید هنگامی در فرایند تصمیم گیری، شتاب زده عمل می کنید، شما را از مواردی می ترسانند و ادعاهای مجعول و افترا به شما می گویند و با اغوای شما، ناچار می شوید که به هر تصمیمی تن در دهید؛ برای نمونه در دوره احمدی نژاد، ایشان ادعا می کرد که من جستوجو عدل می گردم! اما ما چه مقدار تلاش کردیم که نشان دهیم اگر فردی کوچکترین فهمیدن امروزی از عدل داشته باشد، برای پیشبرد عدل، سراغ سیاست تورم زا نمی رود؛ چرا که سیاستهای تورم زا، ظلم گستر و عدل ستیز است. اکنون عین این حرفها زده می شود و همان کارهای احمدی نژاد را هم تکرار می کنند. ما ایشان را به غایت نگری دعوت می کنیم.
سپس از شوک درمانی ۱۴۰۱، خط فقر مطلق سرانه ۴۹ درصد افزایش یافت
او گفت: ایران که امروز متولد نشده، این سیاستها هم ۳۵ سال است که تکرار می شود، شما سپس از این ۳۵ سال، به خوبی می توانید فهمید شوید که چه افرادی از آن سود بردند و چه افرادی زیان کردند. زیاد ساده و روشن است. از این زاویه، می توانید گزارشهای سال ۱۴۰۲بودجه خانوار را بازدید کنید که می گوید سپس از این چند سال که این گونه سرزمین را اداره کردید، سال ۱۴۰۲، نسبت به ۱۴۰۱، خط فقر مطلق سرانه سرزمین، ۴۹ درصد افزایش اشکار کرده است. کاش هنرمندان و دیگر اصحاب اندیشه، این را برای مقامات گرامی کشورمان شفاف کنند.
نابرابریها با شوک قیمت ارز در سال ۱۴۰۲ افزایش یافت
مومنی با گفتن این که علی رغم همه تذکرهای مشفقانه ای که به دولت مرحوم رئیسی در این عرصه شد، سیاست غلطی را سال ۱۴۰۱ انجام دادند و سال ۱۴۰۲ این نتیجه را درو کردند، در ادامه گفت: مسئله دیگر در این گزارش، این است که نابرابریها، با هر مقیاسی که در نظر گرفته شوند، در سال ۱۴۰۲، نسبت به ۱۴۰۱ بدتر شده است. واقعا حکومتگران گرامی ما نمی دانند که نابرابریهای ناموجه و مبتنی بر شوک درمانی، نیروی محرکه گسترش و تعمیق فقر ، افزایش چشم گیر وابستگی ذلت آور به دنیای خارج، افزایش دهنده چشم گیر فساد و نیروی محرکه شتاب گیری تخریب محیط زیست در این سرزمین است!؟ این گزارش می گوید گرچه اندازه جمعیت زیر خط فقر در ایران، هم چنان نزدیک به ۳۰ درصد کل جمعیت است، اما به واسطه شیرین کاری که سال ۱۴۰۱ کردند، نزدیک ۶۰درصد کل جمعیت، قادر نیستند منبع های ملزوم برای مصرف ۲۱۰۰ کالری مواد غذایی در روز را تامین کنند.
این که افزایش نرخ ارز به سود سرزمین است، یک افترا بزرگ است
به حرف های این استاد دانشگاه؛ مساله مهم فرد دیگر که از آن گزارش استنباط می شد، این می بود که با وجود همه تلاشهایی که برای نرخ فقر به کارگرفته شده می بود، به واسطه وجود چسبندگی ۵ ساله، منبع های به کار گرفته شده، موثر نیستند. به این علت او گفت و گو بر سر این است که اگر در جلسه روز چهارم دی ماه ۱۴۰۳، در جلسه غیرعلنی مجلس، بر حسب روایتهایی که انعکاس عمومی اشکار کرده، مقام مسئولی می گوید افزایش نرخ ارز به سود سرزمین است، می گویم این یک گزاره افترا بزرگ است. به گواه همه اسناد رسمی انتشار کردن یافته، این افترا است. مگر این که بگوییم منظور از سرزمین، رانت خوارها، رباخوارها، دزدها و دلالها می باشند. اما اگر منظور از سرزمین، توان رقابت و توان مقاومت اقتصاد ملی و حالت معیشت مردم و چشم انداز امیدوارکننده برای اندوخته های انسانی سرزمین است، این افترا بزرگی است. آنکه این را حرف های، انشالله که قصدش افترا گویی نبوده و تنها استنباطی را نقل کرده است.
حساسیت قرآن نسبت به ربا
مومنی افزود: به حکم این که عزیزان همه کم و بیش، زیاد هم دلشان برای اصول و اسلام می سوزد، از این دریچه هم به مساله نگاه کنند که به ازای هر شوکی که طی این ۳۵ ساله قبل به قیمتهای کلیدی داخل کردید، در شرایطی که ایران بی سابقه ترین جهشها را در نقدینگی توانایی کرده، همزمان بی سابقه ترین جهشها در نرخ منفعت هم اتفاق افتاده. این چه اصولی است که نسبت به ربا این مقدار غیرحساس است اما نسبت به مسائلی زیاد زیاد کم اهمیت تر، واکنشی آنچنانی نشان می دهد!؟ هر عقل سلیمی می فهمد که حساسیتی که در قرآن درمورد زلف خانمها نشان داده شده، با حساسیتی که در قرآن درمورد زلف خانم ها نشان داده شده، یکسان نیست. نمی شود اینها را نفهمید!
هر بار که شوکهای قیمتی داخل شده، با جهش واردات روبرو بودیم
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد او گفت: به قاعده این توانایی های ۳۵ ساله، بدون استثناء، هر بار که این شوکهای قیمتی داخل شده، ما با جهش واردات روبرو بودیم. ضربه های مهلکی که شوک درمانی به تشکیل ملی زده و بازار را برای مافیای واردات پررونق تر کرده، به وضوح قابل مشاهده است. چطور شرافت شما قبول می کند که ایران با این مقدار هزینه، نیروی کار و کارشناسان با کیفیت پرورش کند و شما با ضربه زدن به تشکیل و رونق بخشی به واردات، امکان این که آنها شغلی مشابه را صلاحیتهای تحصیلی و مهارتهایشان داشته باشند را از دست بدهند و سرخورده و غمگین سرزمین را ترک کنند. سپس همانجا بروند که شما در تبلیغات رسمی تان به آنها استکبار جهانی می گویید!؟ این گونه نمی شود سرزمین را اداره کرد.
مقدمات تئوری که به آن استناد می کنید، در ایران وجود ندارد
مومنی با گفتن این که در دوره ۱۳۷۹ تا ۱۴۰۰، نزدیک به ۲هزار درصد جهش در نرخ ارز توانایی شده و به ازای این جهش در نرخ ارز، سالانه ۴۴ درصد بر واردات ما افزوده شده است، افزود: آن تئوری که شما برای جهش نرخ ارز به آن استناد می کنید، همانند هر تئوری فرد دیگر، مقدمات و نتایجی را در کنار آن قرار داده است، فرمان که صادر نکرده! هنگامی هیچ کدام از آن مقدمات در جامعه ایران، ما به ازای عینی ندارد، آن نتایج هم محقق نمی شود. اگر ما بازار رقابتی در اقتصادمان می داشتیم، باید با افزایش نرخ ارز، تقاضا برای واردات افت اشکار می کرد. اما ما در اینجا با مناسبات مافیایی و نابرابریهای زیاد شدید در توزیع قوت، ثروت، منزلت و درآمد روبرو هستیم ، به این علت با هر جهشی که در نرخ ارز اتفاق افتاده، جهش مشابه در نرخ منفعت و رونق رباخواری تشکیل شده و از نظر دیگر هم جهش در واردات اتفاق افتاده است.
سهل انگارانه تصمیم می گیرند
فاجعه سازیهای اخلاقی حذف فرصتهای شغلی مولد، از فاجعه سازیهای اقتصادی زیاد تر است
این اقتصاددان با اصرار بر این که آنها که این مقدار سهل انگارانه تصمیم می گیرند، باید بدانند که فاجعه سازی های اخلاقی، ارزشی و هنجاری از بین بردن فرصتهای شغلی مولد از فاجعه سازی های اقتصادی آن زیاد تر است، او گفت: یکی دیگر از مواردی که زیاد معنادار است و در ۳۵ سال قبل دائما مشاهده می کنیم این است که به ازای هر بار شوک به قیمتهای کلیدی، به شکل مشابه ناظر خروج اندوخته های انسانی و مادی از سرزمین بودیم. مساله زیاد مهم دیگر این است که عزیزان این کارها را به جای مجعولی به نام بازار ارز حواله می دهند و چون این لفظ مجعول را به کار می برند، با دقت به این که تصمیم گیر مهم آن خودشان می باشند، این شوک را داخل می کنند و سپس ژستی می گیرند مبنی بر این که چه مقدار ما غمگین شدیم که این جهش اتفاق افتاده و سپس تحت این گفتن که کاری کنیم که این جهش استمرار اشکار نکند، منبع های استراتژیک ارزی سرزمین را در آن جای مشکوک و غیرشفاف و مبتنی بر آنچه که نسبتی با مصالح گسترش ای سرزمین ندارد می ریزند.
مومنی او گفت: صمیمانه و مشفقانه، به سران قوای سرزمین که بر فراز قانون، اختیارات غیرمتعارفی در حیطه تصمیم گیری اقتصادی دارند نقل می کنم؛ گزارشهای مشاوران دانشگاه هاروارد را که ۱۳۳۸ آمدند که برای برنامه سوم به حکوکت زمان مشاوره دهند بخوانید. زیاد تلخ و غم انگیز است که ما در ۱۴۰۳، به تصمیم گیران کلیدی سرزمین بگوییم حداقل به اندازه درکی که در ۱۳۳۸ در افرادی که چند ماه در ایران زندگی کردند، تشکیل شده می بود دقت داشته باشید. می گوید در آن شرایط که ایران، در شرایط جنگ سرد، متحد استراتژیک آمریکا بوده، دولتی که از نظر بنیه تولیدی متصلب و از نظر بنیه تصمیم گیری و قاعده گذاری کم کیفیت است، در بحرانها فقط و فقط این منبع های ارزی در اختیار حکومت است که برایش قوت انعطاف تشکیل می کند که بتواند در برابر هر شوک و اتفاق غیرمترقبه ای از خود صلاحیت و لیاقت برای حل و فصل آن را نشان دهد.
آنجا که این دلارها را می ریزید، یک حفره مافیایی است
دسترسی برنامه ای به ذخایر استراتژیک ارزی، برای سرزمین سرنوشت ساز است
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی اطلاق لفظ بازار آزاد به آنچه که درمورد ارز در ایران حرف های می شود را جنایت در حق لفظ بازار و لفظ آزاد گفت و افزود: آنجا که شما این دلارها را می ریزید و همانند یک حفره مافیایی می ماند که هیچ چیز آن هم شفاف نیست، نه بازار است و نه آزاد! اینجا سرزمینی است که زیاد راحت با الفاظ بازی می شود و هر چیزی را به هر چیزی نسبت می دهند. حکومتگران ما، فهمید نمی شوند در شرایطی که ایران در تحریم به سر می برد و با روی کار آمدن رئیس جمهور منتخب آمریکا و پیوندهایی که با افراد مشکوک در این منطقه برقرار کرده و به اختصاصی پیوندی که با اسرائیل دارد، مساله دسترسی برنامه ای به ذخایر استراتژیک ارزی، چه مقدار برای سرزمین تعیین کننده و سرنوشت ساز است. هنگامی شما دلارهای استراتژیک و بین نسلی این سرزمین را روانه این به کلمه تاریک خانه موسوم به بازار آزاد ارز می کنید، یعنی دیگر قوت تصمیم گیری و برنامه ریزی با آن ارزها را نخواهید داشت. حکومتگران گرامی ما فهمید نمی شوند آنها که این پیشنهاد ها را می کنند، چه پوست خربزه هایی را زیر پای حکومت و مردم ایران می اندازند!؟ واقعا فهمیدن اینها سخت است!؟
۴۰۰ میلیارد دلار در بازار ارز هدر داده شده
مومنی در ادامه گفت: آنچه که مساله را زیاد تکان دهنده تر می کند، این است که در این ۳۵ ساله، بر پایه گزارشهای رسمی بانک مرکزی، رقمی که از دارایی های بین نسلی سرزمین این گونه هدر داده شده، نزدیک به ۴۰۰ میلیارد دلار است. برخی روایتها بالاتر و برخی روایتها آن را پایین تر برسی می کنند. اما مساله این است که خودتان این نرخ را بالا می برید و سپس می گویید اکنون که این نرخ این گونه شد، بعد آنجا دلار بریزیم. این اتلاف ذخایر استراتژیک سرزمین در این چنین شرایطی که ما اکنون دچار آن هستیم که ضربه های مهلک به تشکیل و رفاه مردم زده شده، خدمت به چه فردی است!؟ آن آقایی که می گوید اگر ما این کار را بکنیم، به سرزمین سود رسانده ایم، لطفا سود سرزمین در این بین را برای ما توضیح دهد که ما این سود چیست!؟ آنچه که ما مشاهده می کنیم، این است که این سیاستهای تورم زا که نابود کننده حرث و نسل در این سرزمین شده و بنیه تولیدی سرزمین را در یک ابعاد بی سابقه ای بین تهی کرده و اکنون مناسباتی وجود دارد که هر تولیدکننده باشرافتی که بخواهد غیرتمندانه بخواهد بر عمق ساخت داخل محصولاتش اضافه کند رو به ورشکستگی می رود و هر مقدار ضریب مونتاژکاری را افزایش دهد و به جای فعل تشکیل، ادای تشکیل را درآورد و نقش نوکری خارجی ها را داشته باشد، زیاد تر سود می برد، این موارد یکی یا دوتا نیست!
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد یادآورشد: ۱۳۹۳ وزارت مسکن، گزارشی انتشار کرده که می گوید به علت تب سوداگری که در ایران در حیطه زمین و مسکن تشکیل شده، تا آخر ۱۳۹۲، معادل ۲۵۰ میلیارد دلار دارایی های این سرزمین از کار افتاده که اسم آن را ساختمانهای خالی گذاشته اند. در حالی که کل قیمت بورس ایران در سال ۱۳۹۲، از این ۲۵۰ میلیارد دلار کمتر بوده است. مرکز پژوهشهای مجلس نیز در گزارشی آورده که در فاصله ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۸ بالغ بر ۱۵۰ میلیارد دلار، برای تورم اضافه پرداخت به طرحهای عمرانی داشته ایم. در واقع در اینجا ناظر هدر رفت ۴۰۰ میلیارد دلار و یک ۲۵۰ میلیارد دلار و ۱۵۰ میلیارد دلار دیگر هستیم. و این غیر از آن سرخوردگی های وحشتناکی است که علتخروج وحشتناک تر اندوخته های انسانی و مادی از سرزمین بوده است که به طور رسمی آن را بالغ بر ۳۰۰ میلیارد دلار برسی می کنند. سرزمین دیگر باید چه مقدار خسارت بپردازد که عزیزان فهمید شوند این سیاست، غلط و فاجعه ساز و ظالمانه است و حیثیت خودشان را بر باد می دهد و مشروعیت حکومت را هم به چالش می کشد. شما یک خیر برای آن توضیح دهید.
با شوک درمانی دچار عارضه خود تخریب گری شدیم
مومنی با گفتن این که از دریچه اقتصاد سیاسی، در تاثییر شوک درمانی های پی در پی ناظر مساله ای زیاد وحشتناک هستیم، اصرار کرد: در کادر شوک درمانی دچار عارضه خود تخریب گری شدیم که یک وجه آن، فسادها، نابرابریها و مشروعیت زدایی هایی است که پدیدار شد و وجه زیاد تکان دهنده تر دیگر آن، که امنیت ملی ما را به مخاطره می اندازد، این است که حکومت با شوک درمانی، خود، به دست خود از خود حاکمیت زدایی می کند. اکنون ، بر پایه اذعانهای پرشمار خودشان، مقام پولی ما عنصر تعیین کننده در بازار پول نیست. در اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ کمیسیون اقتصادی مجلس، در گزارشی او گفت شما با میدان دادن به بانکهای خصوصی، کار را به جایی رسانده اید که به ازای هر یک واحد خلق پولی که از طریق اراده مقام پولی صورت می گیرد، نزدیک به هفت واحد خلق پول بر فراز اراده او انجام می شود. یعنی شما در بازار پولتان حاکم نیستید! امیداورم در همین اشاره کافی باشد.
حاکمیت زدایی از بازارهای کار، اندوخته و پول
اندازه واقعی بازار کار غیررسمی ایران بین ۷۵ درصد تا ۸۹ درصد است
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با گفتن این که بازار اندوخته هم در حد نصاب تحت اراده حکومت نیست، او گفت: ماجرا این است که حکومت هر مقدار پول هزینه می کند و قاعده گذاری می کند که بتواند رفتارهای بازار اندوخته را به هنجار کند، در اکثر قریب به اتفاق اوقات نتیجه عکس می گیرد. حاکمیت زدایی هم در بازار پول و هم در بازار اندوخته توسط حکومت و به دست خودش، زیاد خطرناک است. از نظر من وحشتناک ترین و خطرناک ترین حاکمیت زدایی ها، حاکمیت زدایی از بازار کار است. در گزارشهای رسمی مقامات به صراحت می گویند نزدیک به دو، سوم اندازه بازار کار ایران را بازار کار غیررسمی راه اندازی داده؛ یعنی بازار کاری که قاعده گذاریهای حکومت در آنجا کار نمی کند. بر پایه داده هایی که حکومت درمورد بازار کار ایران انتشار کرده، اندازه واقعی بازار کار غیررسمی ایران بین ۷۵ درصد تا ۸۹ درصد در دو دهه تازه در نوسان بوده وتکان دهنده این است که این حالت مرتب در حال تسری است.
داده های قابل مطمعن واقعیتها را از دسترس کارشناسان خارج می کنند
مومنی با گفتن این که این سیاست، مشکوک است و ۳۵ سال شواهد بیشمار در پرمفسده بودن، فاجعه ساز بودن و خطرناک بودن آن وجود دارد، درمورد این که باید در این شرایط چه کرد، او گفت: عزیزان داده های قابل مطمعن درمورد واقعیتهای حاضر سرزمین را از دسترس کارشناسان خارج می کنند و سپس می گویند به ما پیشنهاد اجرایی عملی کن! یعنی هنگامی قباحتها ریخته، قباحت همه چیز ریخته! به آن آقایی که می گوید از این نظام کارشناسی به ما چیزی نمی رسد باید او گفت مگر شما چیزی باقی گذاشته اید که از آن نصیب ببرید!؟ هنگامی حتی بخشی از مقامات رسمی سرزمین می گویند حیاتی ترین داده ها در دسترس خودمان هم نیست، بعد پیشنهاد کارشناسی باید مبتنی بر چه باشد!؟ مگر شما یک، دو، یا سه مساله دارید که می گویید به ما راهکار اراعه بده!؟ هنگامی شما خودتان رسما می گویید فقط در حیطه اقتصادی، بیشتر از صد بحران بزرگ و کوچک دارید، من راهکار را درمورد این صد بحران را در چه مجالی و با چه زبانی نقل کنم و به چه شیوه ای به دست شما برسانم!؟
اگر غیربرنامه ای و موردی با مسائل روبرو شوید، ناکامی می خورید
او گفت: برخی تماس می گیرند و می گویند چرا این موارد را به گوش رئیس جمهور نمی رسانید، گویا آنها تابع اراده من می باشند و به محض این که من اراده کنم، آنها همه کارهای دیگر را کنار می گذارند و فقط به سخن من گوش می دهند. واقعا ما باید درکمان را از شیوه اداره سرزمین هم تحول دهیم. یکی از مقامات کلیدی سرزمین درمورد من و آقای دکتر راغفر حرف های می بود اینها قرار می بود برای ما بودجه بنویسند، پیدایشان نشد! خدا ناظر است این حرفها شرم آور است! یعنی من باید پیدایم شود!؟ هنگامی چارچوب کار این گونه است، آنچه که می توانیم به آنها به گفتن هدیه بدهیم این است که مسائل جزیره ای نیست و همه به هم مربوط می باشند و با هم تعامل دارند. حل و فصل مشکلات سرزمین، فقط از طریق یک برنامه باکیفیت بین زمان امکان پذیر است. اگر بخواهید غیربرنامه ای، انفعالی، موردی و موضعی با مسائل روبرو شوید، ناکامی می خورید. من این موارد را گفتم و قول و قرارهایی گذاشته می بود، اکنون چهارماه قبل، حتی یک درصد از تعهداتی که آنها دادند عینیت اشکار نکرده. بعد ماجرا این نیست که ما پیدایمان نشد، از عزیزانی که ضمانت کرده بودند، خبری نشد.
ذخایر ارزی سرزمین را به گفتن ذخایر استراتژیک ملی برداشت کنید
هر چه سریع تر، برنامه ملی پیشگیری از فساد را در دستور کار قرار دهید
این اقتصاددان با اصرار بر این که ما به شدت نیازمند برنامه با کیفیت هستیم و ما در موسسه دین و اقتصاد، حداقل ۱۲ جلسه گذاشتیم و کاستی های اساسی سند برنامه هفتم را توضیح داده ایم، خاطرنشان کرد: ذخایر ارزی سرزمین را به گفتن ذخایر استراتژیک ملی برداشت کنید. تصمیم گیری درمورد هر یک دلار تخصیصی از این ذخایر باید فرایندهای کارشناسی زیاد با کیفیت را سپری کند، در غیر این صورت، تا وقتی که دست به ترکیب پیشگیری از فساد گسترده ای که وجود دارد، نزدید، تحت هر عنوانی که ارز و ریال تخصیص دهید، به کام افرادی فرد دیگر می شود و ربطی به منافع ملی ندارد. به این علت نظر سوم ما این است که هر چه سریع تر، برنامه ملی پیشگیری از فساد را در دستور کار قرار دهید. نمی شود بگویید نسبت به فساد مشکل دارید اما دائما ابعاد عدم شفافیتها را افزایش دهید.
کنترل رانت از طریق هر گونه سیاست تورم زا، افترا است
مومنی با اصرار بر این که برای این که انگیزه تولیدی در این سرزمین تشکیل کنیم، باید مناسبات رانتی را کنترل و شاقولی به نام مبارزه با رانت بگذاریم، افزود: درست به همان اندازه که ادعاهای برقراری عدل از طریق سیاست تورم زا، افترا و غیرعالمانه است کنترل رانت از طریق هر گونه سیاست تورم زا افترا است. این سیاست را در سال ۱۴۰۱ دیدیم، آنها می انها گفتند ما می خواهیم ارز ترجیحی کالاهای اساسی را حذف کنیم چون می خواهیم با رانت مبارزه کنیم، آن دوره با الگوی روش شناختی توماس پیکتی در کتاب اندوخته در قرن بیست و یکم نشان دادم به اعتبار توزم زایی حاصل از آن کار، رانت ناشی از سیاست تورم زا، ۳۶۰ برابر رانت حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی که عزیزان می خواهند از بین ببرند، است.
هر بار که شوک درمانی برای جبران کسری مالی دولت در دستور کار قرار گرفته، گستره و عمق کسری مالی دولت را افزوده
این اقتصاددان با یادآوری این که سیاستهای افزایش قیمت کالاهای کلیدی به ازای هر یک واحد درآمدی که برای دولت تشکیل می کند، ۳.۵ برابر هزینه های ما را افزایش می دهد، اصرار کرد: در کل دوره ۳۵ سال قبل، هر بار که شوک درمانی تحت گفتن جبران کسری مالی دولت در دستور کار قرار گرفته، بر گستره و عمق کسری مالی دولت افزوده است. چرا اجرای این سیاست متوقف نمی شود. در شرایطی که تهدید نظامی بیرونی وجود دارد و افراد غیرصادق و سیاسی کاری هم در کشورهای اطراف ما وجود دارند و اتصالات مشکوک هم به نظام سلطه دارند، نباید این مقدار سهل انگارانه منبع های استراتژیک ارزی تان را هدر دهید. نظام تصمیم گیری های اساسی سرزمین باید فهمید شود که چه مقدار کار خطرناک و شکنندگی آوری را برای شیوه کسب درآمد اتخاذ کرده است. یک نظام تصمیم گیری کارشناسی و نه نظام مبتنی بر فرمانهای سیاست زده باید تشکیل شود که این مسائل را کنترل کند.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها 
منبع
