بدترین نوع آخربندی ؛ درمورد آخرین تکه سریال گردنزنی_آینده
به گزارش آینده
تکه پایانی سریال کرهای مامور خودسر (پارتیزان) و تکه آخر سریال گردنزنی ساخته سامان سالور را در یک روز تماشا میکنم. اولی بهترین و دومی بدترین تکه سریال است. نه این که تکههای دیگر گردنزنی خوب باشد که نیست.
چند شخصیت خوب رها شده دارد و ایدهای که در شلوغی شخصیتها از دست رفته است. تعداد شخصیتهای مامور خودسر هم کم نیست، تحرک و کشمکشش هم زیاد است اما تفاوت مهم این دو سریال قبل از کیفیت و کارگردانی به تمرکز روی شخصیتی محوری است. در مامور خودسر تماشاگر میداند کنار کدام شخصیت بایستد و با او همراه شود. بقیه شخصیتها نیز کنار او ماجرا را پیش میبرند و در خدمت معارفه او، تشکیل مانع ها برایش، همراهی با وی و… می باشند. اما در گردنزنی هر فردی برای خودش فردی است. داستانی دارد که میتوانیم رویش مکث کنیم.
داستانی ابتر و ناقص که فقط توقع در تماشاگر تشکیل میکند. توقعی که پانزده تکه سریال نه تنها برآورده نمیشود بلکه علتسرخوردگی یا به نوعی علتانزجار تماشاگر (حداقل تماشاگرای همانند نویسنده این نوشته) میشود. نمیخواهم بگویم همه فیلمها و سریالها باید قهرمان واحد داشته باشند و چه و چه و چه! نه قرار نیست همیشه اینطور باشد.
اما جنس سریال گردن زنی از نوعی است که آدمها و پیشینه و پسینهشان درست تعریف نشود تماشاگر بلاتکلیف میماند. در رابطه مامور خودسر اینطور نیست. منظور بلاتکلیفی است. تماشاگر این سریال همه طرفین ماجرا (مامور خودسر، پسرجوان پولداری که همراه او است، زن خبرنگار و….) را در حد نیاز میشناسد و با آنها به انتهای خوبی میرسد.
انتهایی که برخلاف گردن زنی در اوج است و سطح کشمکشش چند جانبه است (پنج گروه با اهداف گوناگون به هم میرسند و جدال نهایی در سطوح گوناگون انجام میشود و همین درگیری و کشمکش را دلنشینتر کرده) هر دو سریال از غافلگیری هم برای دلنشینتر کردن فیلم منفعت گیری کردهاند اما…. بگذریم و قصدم نقد فیلم نیست.
زیاد تر از ساختار دو سریال چیزی که برایم مهم می بود، نگاه منتقدانه به وجود مامورین فاسد پلیس (در سطوح بالا) در سریال مامور خودسر است. پلیسهای این سریال زیاد خوب، خوب، بد و زیاد بد کنار هم می باشند. اما مامور خودسر آبکی و پاستوریزه سریال گردن زنی…. بگذریم گمان میکنم این تفاوت زیاد تر از آنکه به فیلمنامهنویس گردنزنی (زامیاد سعدوندیان) مربوط باشد به تفکر بازدارندهای ربط دارد که گمان میکند نقد یک دستگاه علتاز هم پاشیدنش میشود و باور ندارد منتقدین میتوانند مهمترین حامیان بقای یک فرد، یک سازمان، یک مملکت و… باشند.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها 
منبع
