سریال+زخم+کاری

هر چیزی که باید درمورد شخصیت‌ های مهم فصل چهارم سریال «زخم کاری» بدانید_آینده


به گزارش آینده

از همان اولین دقایقی که تیزر تبلیغاتی مربوط به تاریخ پخش فصل چهارم «زخم کاری» در کانال‌ها گوناگون انتشار شد، رقابت نزدیکی بین لایک‌ها و دیس‌لایک‌ها کلید خورد؛ سریال محمدحسین مهدویان، هر چند در فصل اول توفیق چشم‌گیری در جذب حداکثری مخاطبان به دست آورد. اما در ادامه راه و در فصل‌های دوم و سوم، جبهه‌گیری بین موافقان و مخالفان آن اغاز شد. کار حتی به جایی رسید که مهدویان همزمان با پخش تکه پایانی فصل دوم، برای منتقدانش خط و نشان کشید و مدعی شد که «ندیدن زخم کاری کار ساده‌ای نیست!». فارغ از این مسیر پرفرازونشیت، اکنون قصه مالک و رقبایش به فراز پایانی رسیده است.

مطابق اظهار، فصل چهارم قرار است آخرین فصل از این پروژه باشد و پرونده کاراکترهای آن، سپس از نزدیک به ۴۵ تکه، به‌زودی بسته خواهد شد. مسئله مهم این است که مهدویان فارغ از مقدار توفیقی که در عرصه قصه‌گویی و کارگردانی و دیگر شاخص‌های فنی در این پروژه داشته، در یک مورد کاملا موفق بوده و آن هم «برندسازی در شبکه خانگی» است. «زخم کاری» را چه دوست داشته باشیم، چه نه، قطعا پروژه‌ای مهم است که مخاطبان پیگیر جدی‌ای در انتظار تعیین سرنوشت شخصیت‌هایش می باشند. فصل چهارم «زخم‌کاری» از سوی فیلیمو انتشار شده و تلاش کرده‌ایم علاوه‌بر مرور حالت چهار کاراکتر مهم در ابتدای این فصل، نیم‌نگاهی به کارکرد چهار چهره کلیدی اثرگذار در پشت دوربین این سریال داشته باشیم. باید چشم به راه ماند و دید، مهدویان چه پایانی برای مالک رقم خواهد زد؟

مالک مالکی/ جواد عزتی

درمورد بازیگرش چه می‌دانیم؟ جواد عزتی سال‌های اوج فعالیت‌های هنری خود را سپری می‌کند. او که طی سال‌های تازه با درخشش در نقش‌های جدی و فیلم‌های تلخ شمایلی متفاوت از خود در نگاه مخاطبان اراعه کرده می بود، با «تمساح خونی» بازگشتی قوی به سینمای کمدی را رقم زد. با این تفاوت که این‌بار علاوه‌بر بازیگری، کارگردانی فیلم را هم خودش برعهده داشت. عزتی برای کارگردانی اولین فیلم بلند سینمایی خود، سیمرغ فجر را به دست آورد و فیلمش در اکران نوروز، با استقبال قابل‌قبول مخاطبان همراه شد. در همین بازه وقتی قسمت عمده‌ای از شهرت و محبوبیت او مرهون بازی در نقش مالک در «زخم کاری» می بود. عزتی در حالی با نقش مالک خداحافظی کرده که به زودی با سریال «وحشی» بازمی‌گردد.

چطور داخل فصل چهارم شد؟ آنچه به‌گفتن «مجازات» برای نام‌گذاری فصل پایانی «زخم‌کاری» انتخاب شده است، بیشتر از هر کاراکتر فرد دیگر می‌تواند ناظر به شخصیت مالک مالکی باشد. کاراکتری که سپس از کناره‌گیری خودخواسته در فصل دوم، در طول فصل سه، هر چه از دستش برآمد را برای انتقام انجام داد و حتی ابایی از قتل هم نداشت. اکنون و در تکه اول از فصل پایانی با مالکی به‌ظاهر متفاوت مواجهیم. مالکی که اکنون دستمالچی، جدی‌تر از قبل خبر از کثیف‌کاری‌هایش دارد و صراحتا به او هشدار می‌دهد که دوست او نیست! در جواب اما مالک می‌گوید که می‌خواهد به زندگی عادی بازگردد. اما آیا برگشت به زندگی معمولی بدون پرداخت تاوان قبل، امکان پذیر. در تکه اول از فصل چهارم «زخم کاری»‌ باردیگر مالک در محور قرار داشت و دیگران بودند که در نسبت با این کاراکتر بازتعریف شدند. از سیما که اکنون تبدیل به همسر او شده تا سمیرایی که ردای دشمن خونی او را برتن کرده و به فکر انتقام است.

در سه فصل قبل چه کرد؟ داستان «زخم‌کاری» با کینه مالک کلید خورد و با وسوسه انتقام او ادامه اشکار کرد. مالک در آخر فصل اول، به دست دختر خان‌عمو که معشوق قدیمی‌اش می بود، از پا درآمد و داستان به ظاهر به آخر رسید، اما برگشت مالک، فصل دوم را رقم زد. مالک هرچند در دومین فصل، به‌صورتی خودخواسته از متن حوادث کناره‌گرفت اما از همان زمان طراحی پیچیده خود برای انتقام از بانیان صدور دستور قتل خود و مهمتر از آن کشته شدن فرزندش میثم را کلید زد و با همین پشتوانه، داخل فصل سوم شد. او که فهمیده می بود پشت همه اتفاقات مسعود طلوعی بوده و در غیابش تصمیم نزیکی به همسرش را دارد، جز با قتل او آرام نگرفت.

سمیرا/ رعنا آزادی‌ور

درمورد بازیگرش چه می‌دانیم؟ امروز دیگر کمتر فردی به یاد می‌آورد که برای اولین‌بار رعنا آزادی‌ور را در فیلم «مارمولک» دیده است! فیلمی کمدی از کمال تبریزی که با درخشش پرویز پرستویی در حافظه‌مان ثبت شده و آن زمان، آزادی‌ور به‌گفتن بازیگری جوان، ایفای نقش کاراکتر مهم زن آن یعنی فائزه را برعهده داشت. بازیگر جوانی که در ادامه مسیر خود زمان ایفای نقش در «درمورد الی…» به‌گفتن یکی از با اهمیت ترین فیلم‌های سینمای ایران به کارگردانی اصغر فرهادی را به دست آورد و بعدتر پایش به شبکه نمایش خانگی هم باز شد. او در یک سال، در «زخم کاری» و «جیران» بازی کرد و در ادامه همین توانایی‌ها با سریال «سرگیجه» جایگاهش در سریال‌های خانگی تثبیت شد.

چطور داخل فصل چهارم شد؟ آن سیلی‌ها را به یاد دارید؟ سیلی‌های پشت‌درپشتی که مالک به طور سمیرا نواخت و دل تعداد بسیاری از مخاطبان را خنک کرد! سیلی‌هایی که علتشد فصل سوم سریال را با شمایلی درهم شکسته و خون‌آلود از صورت سمیرا برای بسپاریم. سمیرا که در آخر فصل دوم هم به مرز جنون رسیده می بود گویی این‌بار هم جنون‌زده، به میدان بازگشته است. او سپس از دختر نوجوانش، پسر جوانش میثم را هم از دست داد و در تکاپو برای انتقام خون فرزندانش، ناظر به قتل رسیدن مسعود طلوعی به دست مالک می بود آن هم در همراهی کامل سیما با او. در اولین تکه از فصل چهارم «زخم کاری» نشانه‌هایی از جنون سرباز کرده در وجود سمیرا مشهود می بود. او که برای تبریک ازدواج مالک و سیما، خودش را به خلوت آن‌ها رساند، همزمان به‌جستوجو پانی می بود تا هم‌عهد او برای انتقام شود و تحقیقات خود برای کشف رازهای قبل سیما را هم متوقف نکرده است.

در سه فصل قبل چه کرد؟ یکی از اضلاع مهم روایت «زخم کاری»‌ از همان فرازهای ابتدایی، سمیرا می بود. شخصیتی که برپایه متن اولیه اقتباس، شمایلی از لیدی مکبث را در داستان اشکار کرد و با انبانی از کینه نسبت به خاندان ریزآبادی، همه کار کرد تا انگیزه‌های مالک برای سرکوب کردن خاندان ریزآبادی و جبران سال‌ها تحقیر، رنگ نبازد. سمیرا به معنی واقعی، موتور محرک مهم عمل های مالک در ابتدای مسیر می بود اما آرام‌آرام از او فاصله گرفت و در مقطعی به‌‌صورتی کاملا آگاهانه از او هم عبور کرد. سیمرا که در فرآیند زیاده‌خواهی‌های خود دو فرزندش را از دست داد، هم چنان کینه‌ای عمیق در دل دارد و نمی‌تواند نسبت به دارایی به جا مانده از ریزآبادی بزرگ، چشم بپوشد.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

سیما/ الناز ملک

درمورد بازیگرش چه می‌دانیم؟ الناز ملک پور که زیاد تر با نام الناز ملک شناخته میشود، متولد ۱۹ آذر سال ۱۳۷۴، هنرپیشه است. او فعالیت هنری خود را با وجود در کلاس‌های آموزش بازیگری امیر دژکام اغاز کرد و با هنرنمایی در دو فیلم مختصر به «کافه فراموشی، میل شخصی» و «چاه سرخ» توانست داخل عرصه بازیگری تئاتر شود که نتیجه آن نقش‌آفرینی در دو تئاتر به نام‌های «مکبث» و «ایوب‌خان» می بود. سپس حضوری مختصر در سریال «آنتن» داشت. به نظر محمدحسین مهدویان، برای بازی در مجموعه نمایش خانگی سقوط انتخاب شد و نقش آیسان را در این مجموعه ایفا کرد. «سقوط» اتفاقی را که ملک برای صعود نیاز داشت رقم زد و به پشتوانه همین شهرت بازیگر «زخم کاری» شد.

چطور داخل فصل چهارم شد؟ از قبل هم قابل پیش‌بینی می بود که در فصل پایانی «زخم کاری» قرار است سیما یکی از سه ضلع مهم روایت باشد. قسمت عمده‌ای از تکه اول از فصل چهارم هم به تشریح موقعیت همین کاراکتر تعلق داشت. پیش از تیتراژ و در قالب فلاش‌بک به قبل، مقطعی را دیدیم که سیمای جوان، برای تدریس خانگی به خانه مالک و سمیرا رفته و به‌شدت از سوی سمیرا تحقیر می‌شود. در ادامه اما به زمان حال بازمی‌گردیم که سپس از حذف طلوعی، اکنون مالک فاصله‌اش با سمیرا را زیاد تر کرده و در اغاز راه اندازی زندگی مشترک با سیما است. سیما اما رازهایی دارد که گویی تا این مدت از افشای آن‌ها هراسناک است. در همین تکه ابتدایی فهمید شدیم که پدر سیما، برخلاف آنچه دیگران فکر می‌کنند، هم چنان در قید حیات و در یک آسایشگاه روانی، روزگار می‌گذراند. پدری که اشکار نیست چرا سیما از افشای زنده بودنش می‌ترسد و مهمتر از آن، او چرا چشم دیدین سیما را ندارد! 

در سه فصل قبل چه کرد؟ هر چند در ادامه وجود رضا شفاعت در فصل دوم «زخم کاری» می بود که پای همسر دومش یعنی سیما هم به داستان باز شد اما با تمهید فلاش‌بک و بازخوانی خاطرات قبل، آرام‌آرام در جریان قرار گرفتیم که سیما، پیش از رضا شفاعت آشنایی و دوستی‌ای با مالک داشته و اتفاقا عرصه‌ساز آشنایی و ازدواج او با شفاعت هم همین مالک بوده است. در فصل دوم و در نبوده است کاراکتر مالک در متن مهم داستان، سیما آرام‌آرام زمان دیده شدن به دست آورد و در فصل سوم تبدیل به یکی از مهره‌های مهم در داستان مهدویان شد. او در فرازهای پایانی آن فصل، از سوی مالک مأمور شد تا طلوعی را به قتل رساند، اما موفق نشد.

پانته‌آ/ مهراوه شریفی‌نیا

درمورد بازیگرش چه می‌دانیم؟ مهراوه شریفی‌نیا بازیگر توانمندی است که یقیناً بعضی اوقات وسواس در انتخاب نقش را از دست می‌دهد و به همین علت کمتر به‌گفتن یک بازیگر اثرگذار در کانون دقت بوده است. با این همه می‌توان وجود در پروژه «زخم کاری» را جزو اتفاقات خوب کارنامه او در سال‌های تازه به شمار آورد. به‌خصوص که شریفی‌نیا در همین سال‌های تازه زمان ایفای نقشی مختصر در سریال «آکتور» را هم به‌دست آورد تا ثابت شود بستر شبکه نمایش خانگی زمان اختصاصی‌ای را در اختیار او قرار داده تا شمایل متغیری از خود اراعه کند. آخرین فیلم اکران شده از مهراوه شریفی‌نیا در سینماها «عروس خیابان فرشته» می بود که پروژه‌ای خانوادگی برای شریفی‌نیاها می بود و در گیشه هم ناکامی خورد.

چطور داخل فصل چهارم شد؟ پانی در شرایطی زیاد تحقیر‌شده به آخر فصل سوم «زخم کاری» رسید. پانته‌آ در فصل سوم، چندین دفعه از مالک رکب خورد؛ اول وقتی که پولی کلان را با پشتوانه‌ای نامعلوم به شرکتی خارجی پرداخت و اینگونه مطمعن مسعود طلوعی را به‌طور کامل از دست داد. دوم وقتی که با طراحی مالک متهم به قتلی اتفاقی در خیابان شد و به زندان افتاد و سوم وقتی که جلوی چشم همه سهامداران، همه سهامش از هلدینگ را از دست داد. نقشه‌های مالک اما برای پانی گویی پایانی نداشت. قتل طلوعی در ترکیه، بهانه تازه‌ای شد تا پانته‌آ بدون آنکه روحش خبر داشته باشد، در معرض یک تهمت بزرگ قرار بگیرد، آن هم به بهانه چند تار مو و پالتویی که هدیه مالک می بود! داستان فصل چهارم از جایی اغاز شد که سمیرا از برگشت مخفیانه پانی به سرزمین خبردار شد. پانی هرچند از سمیرا زخم خورده اما به‌نظر می‌رسد پیمان مجددی بین آن‌ها در حال شکل‌گیری است.

در سه فصل قبل چه کرد؟ از کاراکترهایی می بود که از میانه فصل دوم نامش بر سر زبان کاراکترها افتاد. همه «پانی» صدایش می‌کردند اما نام مهم‌اش «پانته‌آ» است و سال‌ها در خارج از سرزمین مشغول فعالیت‌های زیرزمینی می بود. سپس از حذف همه میراث‌داران واقعی ریزآبادی بزرگ در جدال بین میراث‌خوارانش، یک دفعه تصمیم به برگشت گرفت. او که دل‌بستگی‌هایی هم از دوران جوانی به مالک داشت، هم چنان از همین نقطه ضعف صدمه دید و در فصل سوم ناظر بودیم که چطور از همه طرف بازی خورد. پانی در همه بازی‌هایی که مالک طراحی کرد تا بتواند فاتح هلدینگ ریزآبادی‌ها باشد، نقش یک مهره را داشت که خودش حس زرنگی می‌کرد اما هر بار بدتر از نوبه قبل زمین‌گیر شد و سوخت!

محمدحسین مهدویان/ کارگردان

از کارنامه‌اش چه می‌دانیم؟ مهدویان تا پیش از ورود به میدان سریال‌سازی، به‌صورت مستمر و طی هفت دوره پیاپی، در جشنواره فجر وجود داشت و در سینمای ایران رکورد استمرار وجود در این اتفاقات را به نام خود ثبت کرد! دلنشین این که نقطه تولد او هم به‌‌نوعی سریال‌سازی برای قاب تلویزیون می بود. سریال مستند نمایشی «آخرین روزهای زمستان» به تهیه‌کنندگی حبیب والی‌نژاد گروهی مستعد را به سینمای ایران معارفه کرد که تا سال‌ها به نام گروه مهدویان شناخته می‌شدند. همان گروهی که در ادامه توانایی ساخت مستند نمایشی، «ایستاده در غبار» را روانه پرده سینما کردند و بلافاصله با توانایی‌های فرد دیگر همچون «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» جایگاه‌شان در سینمای ایران تثبیت شد. مهدویان این روزها در تدارک برگشت به سینماست.

چه نقشی در «زخم کاری» داشت؟ « من همیشه به اقتباس فکر می‌کردم. برعکس چیزی که زیاد‌ها به من انها گفتند؛ این که رفتن به سمت اقتباس خطرناک است. نمی‌دانم چرا این سخن را می‌زنند. درحالی‌که من فکر می‌کنم ساخت فیلم بر پایه اقتباس، برعکس ریسک کار را پایین می‌آورد. برای این‌که شما از بین آثار داستانی بسیاری که قبلا در حوزه ادبیات تولیدشده حق انتخاب داری.» از همین منظر می‌توان رمان «بیست زخم‌کاری» و مهمتر از آن مجموعه نمایشنامه‌های شکسپیر را باید انتخاب مهدویان برای ورود به میدان سریال‌سازی به شمار بیاوریم. انتخاب درستی که اکنون تبدیل به یکی از موفق‌ترین توانایی‌های این کارگردان در عرصه جذب گسترده مخاطب و «برندسازی» هم شده است. مهدویان درمورد حجم بالای خشونت و کشتار در سریال «زخم کاری» هم نگاه متغیری دارد و می‌گوید: «فکر می‌کنم از داخل خون درآمدن رستگاری و رشد برای آدم تشکیل می‌کند. عکس کردن عریان خشونت در هنرهای نمایشی و ادبیات، تا حدی مانع ترویج خشونت در زندگی واقعی می‌شود.»

همزمان با این پروژه چه کرد؟ سال ۱۴۰۰ می بود که مهدویان تسلیم وسوسه سریال‌سازی خود شد و زنجیره وجود متواتر خود در جشنواره فیلم فجر را که از سال ۹۴ کلید خورده می بود، قطع کرد. سپس از فصل اول «زخم کاری» و در شرایطی که تا این مدت خبری از دنباله‌سازی برای آن نبوده است، مهدویان فیلم سینمایی‌ «مرد بازنده» را ساخت که تا به امروز آخرین توانایی کارگردانی او در سینما بوده است. او همزمان در مقام مشاور، تلاش کرد چهره‌‌های تازه‌ای را به سینمای ایران معارفه کند. برای «کت چرمی» به حسین میرزامحمدی مشاوره داد و برای «استاد» به عماد حسینی. با اهمیت ترین پروژه‌اش در مقام مشاور را اما باید سریال «سقوط» بدانیم که تدوین‌کننده همیشگی آثارش یعنی سجاد پهلوان‌زاده آن را کارگردانی کرد.

هادی بهروز/ مدیر فیلمبرداری

از کارنامه‌اش چه می‌دانیم؟ از همان زمان که «ایستاده در غبار»‌ روی پرده رفت و به پشتوانه اعتبار آن، توانایی قبلی مهدویان یعنی «آخرین روزهای زمستان» هم زیاد تر به چشم آمد، یکی از با اهمیت ترین امتیازات هر دو پروژه از نگاه متخصصان، تصاویر و قاب‌بندی‌های آن‌ها می بود. آرام‌آرام نام هادی بهروز در کانون دقت قرار گرفت. تصویربردار جوان و در عین حال بلند پروازی که برای تحقق ایده‌آل‌هایی که در ذهن داشته، سراغ آرشیوهای خاک‌‌گرفته رفته و فیلم «ایستاده در غبار» را با نگاتیو‌های قدیمی و به‌صورت کاملا کلاسیک به عکس درآورد. بهروز در ادامه همکاری‌اش با مهدویان در «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» هم خوش درخشید تا ثابت شود آنچه به‌گفتن برگ‌برنده در اختیار این کارگردان قرار گرفته، تاریخ مصرف نداشته است!

چه نقشی در «زخم کاری» داشت؟ در توانایی‌هایی همانند «زخم کاری» آنچه از نظر فنی اهمیت زیاد بالایی دارد، توفیق در فضاسازی است. کارگردان برای رسیدن به این توفیق چند ابزار کلیدی در اختیار دارد که قطعا برصدر فهرست آن، مدیر فیلمبرداری قرار می‌گیرد. هادی بهروز سپس از توانایی موفق «لاتاری» در عرصه سینمای اجتماعی، این‌بار با نگاه و سلیقه‌ای متفاوت با مهدویان همراه شد و «زخم کاری» را تبدیل به یکی دیگر از توفیقات خود در عرصه مدیریت فیلمبرداری کرد. او پیش‌‌تر درمورد تکرار همکاری‌هایش با مهدویان حرف های می بود: « این مساله جهت می‌شود که اتفاق نظر بین عوامل مهم کار بوجود آید و زمان کمتری برای هماهنگی آنچه که کارگردان و دیگر عوامل مهم نیاز دارند، صرف شود، یقیناً در بین فیلم‌هایی که مهدویان ساخته است احتمالا در ترکیب بازیگران، گروه تشکیل و یا تهیه‌کننده کار تحول تشکیل شود، اما باز هم تکرار می‌کنم نفرات مهم که بار هنری و فنی کار روی دوششان است، تا امروز ثابت بوده‌اند.»

همزمان با این پروژه چه کرد؟ همانند باقی اعضای ثابت تیم مهدویان، هادی بهروز هم در طول نزدیک به یک دهه، تمرکز مهم‌اش را بر وجود در همین ترکیب گذاشته و بی‌اغراق هم باید او را یکی از ستون‌های مهم این تیم بدانیم. بهروز در تصویربرداری فیلم‌های «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»، «لاتاری»،‌ «ترور سرچشمه»، «ردخون»، «درخت گردو»، «شیشلیک» و «مرد بازنده» تا به امروز همکاری مستمری با مهدویان داشته و سریال «زخم کاری»‌ را هم می‌توان در امتداد همین توانایی‌ها توصیف کرد. هادی بهروز اما توانایی عجیبی هم در همکاری با مهران مدیری برای سریال «هیولا» داشت که هیچ نسبتی با کارنامه‌اش نداشت. او تصویربرداری فیلم سینمایی‌ «علف‌زار» را هم در کنار کاظم دانشی در کارنامه خود ثبت کرده است.

حبیب خزایی‌فر/ آهنگساز

از کارنامه‌اش چه می‌دانیم؟ حبیب خزایی‌فر آهنگسازی متولد ابتدای دهه ۶۰ در تهران است. از حوالی ۱۶ سالگی نوازندگی سازهای پیانو، سلفژ و تئوری موسیقی را فراگرفت و این زمان را به دست آورد تا در یک گروه موسیقی کُر به گفتن آهنگساز و همخوان فعالیت حرفه‌ای در عرصه موسیقی را اغاز کند. او که در مسیر گسترش فضای فعالیت‌های هنری، توانایی آهنگسازی برای چند تئاتر کودک و حتی آنونس را به‌دست آورد، از توانایی های جوانی می بود که در گروه تشکیل مستند تحسین‌شده «آخرین روزهای زمستان» هنرنمایی‌اش به چشم آمد و تبدیل به یکی از همراهان همیشگی مهدویان و تیمش شد. خزایی‌فر تا به امروز آهنگساز همه ساخته‌های مهدویان بوده و برای «درخت گردو» نامزد سیمرغ هم شد.

چه نقشی در «زخم کاری» داشت؟ «محمدحسین مهدویان همانند دیگر آثارش از همان ابتدای شکل‌گیری ایده سریال زخم کاری آن را با من نقل کرد. به نظر او رمان بیست زخم کاری را خواندم و تم اولیه موسیقی را بر پایه رمان ساختم. بعد از آنکه فیلمنامه آماده شد و پیش رفتیم، اتودهای فرد دیگر زدم اما حس کردم ایده اولیه از همه دلنشین‌تر است. از ابتدا به این فکر می‌کردیم که سریال زخم کاری، از دیگر آثار خود محمدحسین مهدویان و حتی از دیگر سریال‌های ساخته شده متفاوت‌تر است، به طوری که در این ژانر تشکیل بسیاری نداشتیم. بعد من هم تلاش کردم کاری متفاوت بسازم و می‌توانم بگویم موسیقی این سریال نسبت به دیگر آثاری که ساخته‌ام، متفاوت است و گمان می‌کنم این سبک موسیقی برای فیلم در ایران کمتر منفعت گیری و تشکیل شده است.» خزایی‌فر خودش توانایی «زخم ‌کاری» را اینگونه روایت کرده و چه فردی می‌تواند در این گزاره تردید کند که ملودی او امروز مهم‌ترین شناسنامه این پروژه است؟

همزمان با این پروژه چه کرد؟ همین امسال فیلم مهم «بی‌بدن» را در ترکیب اکران سینماها داشت. حبیب خزایی‌فر هر چند تمرکز مهم‌اش در سال‌های تازه را برهمکاری با محمدحسین مهدویان گذاشته اما همکاری‌های فوق الاده با کارگردانان دیگر هم داشته است. آهنگسازی برای فیلم «چهارراه استانبول» به کارگردانی مصطفی کیایی یکی از همین توانایی‌ها می بود که با ملودی خزایی‌فر تبدیل به تنها روایت تصویری سینمای ایران از تراژدی آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو شد. خزایی‌فر برای مستندهای شاخصی همچون «جایی برای فرشته‌ها نیست»‌ و «مهمانی خداحافظی» هم آهنگسازی کرد. فیلم سینمایی «کاپیتان» هم با موسیقی متن خزایی‌فر به جشنواره فجر رسید. موسیقی متن سریال «سقوط» را هم می‌توان از توانایی‌های شاخص این آهنگساز در شبکه خانگی در کنار «زخم کاری» به شمار آورد. 

محمدرضا تخت‌کشیان/ تهیه‌کننده

از کارنامه‌اش چه می‌دانیم؟ اگر او را یکی از جعبه‌سیاه‌های تاریخ سینمای ایران بخوانیم، بی‌راه نگفته‌ایم. محمدرضا تخت‌کشیان از باسابقه‌ترین فعالان سینمای ایران است که در همان سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب، در شکل‌گیری دوران تازه سینمای ایران به‌خصوص در حوزه هنری وجود داشت اما در همه این سال‌ها کمتر تن به مصاحبه به‌‌اختصاصی درمورد ازمایش ها و خاطراتش داده است. او در قریب به چهاردهه فعالیت در سینمای ایران تهیه‌کنندگی فیلم‌های متغیری همچون «من ترانه ۱۵ سال دارم»، «دیوانه‌ای از قفس پرید» و «کارگردان مشغول کارند» را در کارنامه داشته است. این که دامنه همکاری‌های تهیه‌کننده‌ای از مانی حقیقی و کمال تبریزی تا احمدرضا معتمدی و ابوالقاسم طالبی را در بر بگیرد، نشان از جایگاه نزدیک او در سینمای ایران دارد.

چه نقشی در «زخم کاری» داشت؟ مگر می‌شود پروژه‌ای با مختصات «زخم کاری»‌ به سرانجام برسد و نقش تهیه‌کننده در‌آن کم‌رنگ باشد. به‌خصوص هنگامی به یاد می‌آوریم این پروژه در میانه پخش همان فصل ابتدایی با هجمه‌های جدی روبه رو شد و تا مرز توقیف هم پیش رفت اما تخت‌کشیان استخوان‌خردکرده‌تر از آن می بود که عقب‌نشینی کند و در همان ایام شخصا در ساترا حاضر شد و با هوشمندی خبرداد: «وجود نظرات موافق و ناموافق می‌تواند به بهتر شدن کیفیت آثار پشتیبانی کند. حتی در مواقعی که با برخی نظرات ناموافق باشم می‌توانیم با هم او گفت و گو کنیم و به یک نتیجه درست برسیم. ما هنگامی با کارگزارهای محترم ساترا آشنا شدیم و همکاری کردیم که نیمی از سریال را ساخته بودیم و فیلمنامه کامل می بود. من می‌دانم برای کجا فیلم می‌سازم و در نهایت باید از نهادی همانند ساترا یا ارشاد مجوز بگیرم.» همین حرف های‌های از سر پختگی، قسمت عمده‌ای از حواشی پروژه را از آن دور کرد تا به فصل چهارم برسد.

همزمان با این پروژه چه کرد؟ نزدیک به دو سال قبل از پخش اولین فصل از «زخم کاری» تخت‌کشیان در راستای همکاری‌های نزدیک خود در سینما، به‌گفتن تهیه‌کننده پای کار سروش صحت رفت تا در اولین دورخیز سینمایی‌اش فیلم محبوب «جهان با من برقص» به سرانجام برسد. این همکاری آنقدر برای هر دو طرف شیرین می بود که صحت برای اولین توانایی سریال‌سازی خود در شبکه نمایش خانگی هم سراغ تخت‌کشیان رفت و ماحصل این همکاری به سریال متفاوت «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» انجامید. پروژه‌ای که بی‌تردید به‌علت فضای متفاوت و پرریسک آن، هر تهیه‌کننده‌ای تن به تشکیل بی‌دردسر آن نمی‌داد و سروش صحت این شانس را آورد که تخت‌کشیان به پشتوانه همکاری سینمایی قبلی، تا انتهای پای این سریال هم ایستاد.

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی



منبع