اقتصاد ضعیف از علل سقوط اسد می بود/ اطرافیان پزشکیان برای گران سازی آمار غیرواقعی به او خواهند داد/ قسمت خصوصی باید در ایران فعال شود_آینده
به گزارش آینده
سرنگونی یک رژیم، بحثی سیاسی است که اقتصاد نیز بر روال آن تاثیرات خاص خود را دارد. سرنگونی یک حکومت متحد میتواند جهتگیریهای جمهوری اسلامی را در سطح منطقه تحول دهد ولی میتواند بر تصمیمگیریهای اقتصادی نیز موثر باشد. این که چطور یک حکومت با سابقه نیم قرن نمیتواند یک بحران را بعد از ۱۳ یا ۱۴ سال رفع کند و بر تبعات جنگ داخلی خود فایق آید، یک سوژه مهم برای صاحب نظران خواهد می بود. به اختصاصی آنکه حکومت بعثی سوریه، در یکی دو دهه ابتدای قوت گیری خویش نقش موثری بر پیشرفت زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی سوریه داشت اما این حکومت بعد از نیم قرن چنان سطحی از ناکارآمدی را از خود نشان داد که مخالفان نه چندان خوشنام آن راحتتر از انتظارات حتی متحدان آن، پایتختش را تصرف کنند.
حسین راغفر، تحلیلگر اقتصادی است که به بازدید درسهای سرنگونی بشار اسد در سوریه پرداخت. وی معتقد است اگر منبع های سرزمین برای رفاه مردم هزینه نشود، بحرانها در هر کشوری تشدید میشود. به حرف های این کارشناس اقتصاد کلان با خروج نظامیها و امنیتیها از اقتصاد میتواند عرصههای ارامش در ایران تحکیم شود. اتفاقی که در سوریه نیفتاد و حکومت به جای مردم تنها به نظامیان اتکا کرد.
مشروح این گفتگو را میتوانید در ادامه بخوانید.
سرنگونی سریع حزب بعث سوریه به رهبری بشار اسد حیرت تعداد بسیاری را برانگیخت. ریشه این فروپاشی را در چه میبینید؟
حکومت اسد حکومتی می بود که در اداره اقتصاد سوریه زیاد ناامیدکننده و ضعیف عمل کرده می بود. آنها به جای مردم، بر نظامیان تکیه کرده بودند. آنها هم در روزهای سخت به شدت تسلیم شدند و مخالفان آنها به شدت شهرهای مهم را گرفتند. از زمان اغاز جنگ داخلی سوریه مناطق نفت خیز این سرزمین از دست حکومت بعثی خارج شد و ایالات متحده همه نفت آنها را مصادره کرده می بود که جهت تضعیف بنیه اقتصادی سوریه شد. کشوری که در یک جنگ داخلی قسمت مهمی از زیرساختهایش از دست رفته می بود و در دوره بازسازی از داشتن درآمدهای نفتی خویش محروم شد.
پیامد این اتفاق چیست؟
ایالات متحده در پی تحکیم پایه های خویش و تامین امنیت اسراییل است. آنها از این زمان به دست آمده نهایت منفعت گیری را خواهند کرد و گرچه تحریر الشام حرف های میخواهد فرایند انتقال قوت را با شراکت مردم انجام دهد در لیست تروریستی ایالات متحده قرار دارد.
اسراییل هم که از این هرج و مرج بی نصیب نخواهد می بود. همین امروز شنیدیم که مجدد به لبنان دعوا کرده و میخواهد پایههای خود را مستحکمتر کند. به نظر من فشارها به حزب الله لبنان زیاد تر میشود ولو آنکه نابودی حزبالله ممکن نباشد اما امریکا مایل است حزب الله تبدیل به یک گروه فقط سیاسی شود. اخبار مختلفی شنیده میشود که عربستان سعودی میخواهد به آمریکا پایگاهی در مرز با یمن بدهد برای سرکوب حوثیها. تحلیلهای عمومی که وجود دارد زیاد تر مشخص می کند که بیثباتیهای منطقهای تشدید خواهند شد.
ایران چه مقدار باید دلواپس باشد؟
امریکا میخواهد جبهه مقاومت را تضعیف کند و طبیعتا تنها به متحدان ایران نخواهد پرداخت. دونالد ترامپ که تا چند روز آینده به کاخ سفید میرود با صراحت حرف های که ایران را مجدد زیر سختی حداکثری خواهد می بود و تصمیم دارد چنان تحریمهایی اعمال کند که دسترسی به منبع های نفتی به حداقل برسد. به باور من باید در این شرایط در ایران یک بازبینی عمیق در رابطه ساختارهای اقتصادی داشته باشیم. قسمت خصوصی امکان وجود در عرصه را داشته باشد. باید آموخت که تنها با تکیه به مردم خود و توان داخلی است که عرصه پیشرفت و نگه داری امنیت وجود دارد. با تبعیضهای ناروا و نابرابریهای گسترده نمیتوان انتظار یک حالت باثبات را داشت آن هم هنگامی این بی عدالتیهای بزرگ همه انها نتیجه سیاستهای اقتصادی حاکم است.
سرزمین ایران باید توان خود را بازیابی کند، از فرار مغزها و اندوختهها با تشکیل شرایط بهتر در داخل پیشگیری کند تا بتوانیم بر مشکلات پیش رو فائق آییم.
متاسفانه وجود دولت و قسمت شبه دولتی یا همان خصولتیها در دو دهه قبل در اقتصاد افزایش یافته است . وجود این نهادها در اقتصاد هیچ توجیهی ندارد. ثمره این اتفاق با فرار دیدنی اندوخته های قسمت خصوصی بوده در حالی که با سالم سازی فضای اقتصادی میشود به برگشت اندوختهها فکر کرد.
مانع ها اندوختهگذاری (داخلی و خارجی) به همین نوشته بر می گردد؟
مانع اندوخته گذاری خارجی یقیناً تحریمها و بحرانهای گوناگون سیاسی و نظامی است. اما مانع اندوختهگذاری داخلی یا بهتر است بگویم عامل فرار اندوختههای قسمت خصوصی همین است.
اظهارات مقامات گوناگون از جمله دولتمردان مشخص می کند که گرانسازی یکی از سیاستهای در دست آنها است. این عمل های تنشهای داخلی با مردم را تشدید نمیکند؟
قطعا این چنین است که گفتید. یعنی این اقداماتی که اکنون حرفشان نقل است و به نظر میرسد در دستور کار هم دولت قرار گرفته، در همان قدم نخست به افزایش قیمت عموم کالاها و به طور خاص حاملهای انرژی و ارز میانجامد.
این جهتگیری چرا تحول نمیکند؟
من این را هم ثمره وجود نگروه های ذینفع در اقتصاد میدانم. گرانسازی تحت هر گفتن و با هر نامی، گفتمان مطلوب همین نهادهایی است که به جای تحکیم ارامش و امنیت خودشان برنده تشدید نابرابریها شدهاند.
عدهای اعتقاد دارند که نرخ جاری دلار هم کمتر از نرخ واقعی آن است. این چنین نیست؟
به هیچ وجه. نرخ واقعی دلار باید به مراتب کمتر از نرخ جاری (۷۰ تا ۷۲ هزار تومان) باشد چون تنها در سال قبل درآمدهای ارزی سرزمین ۸۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار می بود. درواقع اگر نهادهای پرقدرت اراده نمیکردند امسال باید دلار ارزان میشد اما نشد. این حالت وقتی تحول میکند که منتفعین و برندگان آن را شناسایی کنیم. این کاری است که باید نهادهای امنیتی انجام بدهند ولی امروز خودشان در حال سود کردن از این حالت می باشند بعد از ماموریت های ذاتی خودشان هم چشم پوشی میکنند.
برای خروج نهادهای پر قوت از اقتصاد و همین طور کنار گذاشتن اقداماتی که به گرانی منجر میشود، دولت چه باید بکند؟
من فکر نمیکنم دولت امروز این قدر اراده و اقتدار داشته باشد که بتواند این چنین کند. اصلاحات مورد او گفت و گو در دست دولت یا مردم نیست به عزمی فراتر از سه قوه سرزمین نیاز دارد.
آقای پزشکیان میگوید ۱۵۰ میلیارد دلار (بیشتر از کل نقدینگی حاضر در سرزمین) به مردم یارانه نهان پرداخت میشود و به این شکل به عرصهسازی افزایش قیمت بنزین پرداخت. این چنین چیزی چه مقدار واقعی است؟
آقای پزشکیان این حرفها را از اطرافیانش شنیده است و مسئول این اظهارات همان افرادی می باشند که این حرفهای غیرواقعی را میزنند. کاش مدعیان این چنین استدلالهایی میآمدند در سطح عمومی با مخالفان این عددسازیها او گفت و گو کنند تا اشکار شود برای گران کردن چه بهانههای بی پایهای میآورند.
این آمارها اغراق آمیز و جهت توجیه عمل های زیان باری همانند افزایش نرخ حاملهای انرژی است. متاسفانه آقای پزشکیان به این صحبتها ادامه داده و حتی در دانشگاه شریف هم مجدد آن را تکرار است. این اظهارات تکراری است و از اتفاق تکراری نمیشود نتیجه متفاوت گرفت.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها 
منبع
