ماجرای پیشنهاد وسوسه‌انگیز پرستار ؛ درباره فیلم «The Substance» به کارگردانی کورالی فارژا

ماجرای نظر وسوسه‌انگیز پرستار ؛ درمورد فیلم «The Substance» به کارگردانی کورالی فارژا_آینده


به گزارش آینده

از همان ابتدای فیلم «ماده» که تولد پنجاه سالگی مجری مشهور تلویزیون یعنی «الیزابت اسپارکل» با کنار گذاشتنش‌ از عرصه نمادین همراه می‌شود و او را در مقام یکی از برندگان جایزه اسکار به دستور تهیه‌کننده منفعت‌طلبی چون «هاروی» بازنشسته می‌کنند، می‌توان گمان زد که توقف مناسک طرد و برگشت به روزهای اوج به امری مهم و دور از دسترس برای این ستاره رو به افول بدل شود.

الیزابت با دلی شکسته در روبه رو با این حقیقت تلخ که دوران حرفه‌ای‌اش آخر یافته به این نتیجه می‌رسد که دیگر چاره‌ای ندارد و ‌باید با حالت تازه کنار بیاید و پذیرای دوران بازنشستگی شود. اما یک تصادف خیابانی و بستری شدن در بیمارستان، امیدهایی تازه برای الیزابت به ارمغان می‌آورد. در این بیمارستان یک پرستار مرد جوان وجود دارد که زمان معاینه، بسته‌ای را در جیب الیزابت قرار داده که حاوی پیشنهادی وسوسه‌انگیز است.

این که افراد میانسال و پا به سن گذاشته می‌توانند با امضای یک قرارداد و قبول شرایط توضیح‌ داده شده شرکت، نسخه‌ای جوان‌تر از خودشان تشکیل کرده و جوانی و جاودانگی را توانایی کنند. سپس از کش و قوس زیاد در نهایت الیزابت تصمیم می‌گیرد قرارداد را امضا کرده و «ماده» را روی خود آزمایش کند.

به هر حال احیای مجدد «زیبایی» و «جاودانگی» برای مجری کنار گذاشته تلویزیون امری است حیاتی و دور از ذهن نخواهد می بود که قدم در راهی بی‌برگشت و مخاطره‌آمیز بگذارد تا احتمالا امکان برگشت به دوران خوش قبل فراهم شود.

شرکتی که «ماده» را ارایه می‌کند گویا متعلق به فضای «دارک وب» است. یکی از راه‌های زیرزمینی داد و ستد در جهان اندوخته‌داری متاخر که این امکان را برای فردی چون الیزابت فراهم می‌کند تا علیه تصمیمات خصمانه مدیران تلویزیون دست به عکس العمل بزند.

موجودی که از بدن الیزابت بیرون می‌آید بدل به همان فردی می‌شود که مدیران تلویزیونی دوست دارند، استخدام کنند. دختری که واجد زیبایی، جوانی و اغواگری باشد و به زمان اجرای برنامه‌های محبوب صبحگاهی مخاطبان میلیونی جذب زنانگی خویش کند. به دیگر سخن الیزابت از طریق تزریق «ماده»، بدن خویش را بدل به یک میزبان می‌کند تا دختری قشنگ و جوان به نام «سو» پا به جهان هستی بگذارد که مورد پسند برنامه‌سازان شبکه‌های پرطرفدار تلویزیونی است.

دختر جوان قشنگ، جای مجری بازنشسته را می‌گیرد و «ابژه میل» میلیون‌ها تماشاگر صبحگاهی برنامه‌های ایروبیک می‌شود. به این علت می‌توان او گفت «سو» وجه آرمانی «الیزابت» است و کالایی مبادله‌پذیر در مناسبات اندوخته‌داری. جوانی که جانشین زنی میانسال ‌شود و با اغواگری، بینندگان بیشتری را جذب کرده و جهت رونق اقتصادی مدیران شبکه تلویزیونی شود بی‌شک کالایی است مورد قیمت که نمی‌تواند دور از چشم مدیران حریص سرگرمی‌ساز باشد. 

کورالی فارژا در مقام فیلمنامه‌نویس و کارگردان تلاش دارد علتفرانکشتاینی بین دو بدن را رویت‌پذیر کرده و با نگاهی انتقادی بر این مسئله اشاره کند که دانش پزشکی می‌تواند آرزوهای محال انسان در روبه رو زیبایی و جاودانگی را ممکن سازد، اما مساله اینجاست که به چه قیمتی و تحت چه شرایطی. به واقع چطور می‌توان اخلاق پزشکی را کنار گذاشت و بدن انسان را تکثیر کرد و از عواقبش نترسید.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

از این منظر فیلم «ماده» بار دیگر پای اخلاقیات را به بین کشیده و با رویکرد علمی-تخیلی‌، آینده ترسناکی را ترسیم می‌کند.   اما بعضی اوقات نتیجه این فرآیند نه چندان قانونی، آن چیزی نیست که انتظارش کشیده می‌شود. با آنکه «سو» پله‌های ترقی را به شدت طی می‌کند و ستاره بلامنازع برنامه‌های سرگرمی‌محور تلویزیون و حتی اجرای برنامه مخصوص سال نوی میلادی به او سپرده می‌شود، اما ناظر هستیم که چطور بعضی اوقات از اوقات زمان ضبط و اجرای برنامه، بدنش از خود علایمی نامعمول مشخص می کند که نابهنگام و اجتناب‌ناپذیر است.

این قضیه می‌تواند همچون سدی باشد در روبه رو پیشرفت، به این علت چه به لحاظ ساختار بدنی و چه از منظر رویکرد اخلاقی، سو دچار بحران است و زیاد تر کارهایی که می‌کند بر شدت بحران می‌افزاید. به گفتن نمونه برداشت سو از بدن الیزابت به واقع خطاکارانه است و جهت صدمه‌.

از یاد نبریم که شرط ادامه یافتن این بازی مرگ و زندگی، مراقبت طرفین از بدن آن یکی است و عمل به دستورالعمل‌های پزشکی. با آنکه از ابتدای عمل تکثیر، هر دو بدن مراعات می‌کنند تا مشکلی به وجود نیاید، اما این موازنه در نهایت از مدار خارج شده و مصیبت می‌آفریند.

این مساله توضیح به نسبت ساده‌ای دارد: انتظاری که دختری جوان چون سو از زندگی دارد، متفاوت است با چشم‌اندازی که یک زن میانسال همچون الیزابت برای خودش ترسیم کرده. به این علت مشاهده می‌شود که چطور «سو» بدن الیزابت را همچون یک انگل مصرف کرده و جهت دفرمه‌شدن اندام‌هایش می‌شود. سو می‌داند که شرط بقایش، زنده ماندن الیزابتی است که بی‌وقفه در حال چپاول کردنش است.‌

رویکرد سو به بدن میزبان، غارتگرانه بوده و امکان بازتولید بدن را از الیزابت می‌گیرد. چیزی همانند اندوخته‌داران در جوامع گسترش‌نیافته که هنگامی به قوت می‌رسند منبع های طبیعی و تجدیدناپذیر را تا حد ممکن به مصرف رسانده و علتمرگ سرزمینی مردمان آن منطقه خواهد شد. اما رویکرد الیزابت به مصرف‌گرایی افراطی سو، نوعی مقاومت و احتمالا بتوان او گفت کین‌توزی است.

فی‌المثل در زمان‌هایی که بدن دفرمه شده الیزابت در نوبت بیداری، اعمالی را انجام می‌دهد همچون پرخوری، به‌هم‌ریختن آپارتمان و چسباندن روزنامه به شیشه‌ پنجره‌هایی که پوستر تبلیغاتی برنامه‌های تلویزیونی سو را به داخل بازتاب خواهند داد، می‌توان فهمید که او از سر استیصال دست به این کارها زده است. الیزابت از این طریق می‌خواهد مانعی بر مصرف‌گرایی لجام‌گسیخته سو یا همان نسخه جوان و زیبای خودش باشد.

در روبه رو سو در زمان‌هایی که متعلق به او است، نسبت به شیطنت‌های الیزابت از خود عکس العمل نشان داده و بیشتر از پیش بدن او را مصرف و پایه‌های این حیات وابسته به بدن فرد دیگر را متزلزل می‌کند.   فیلم «ماده» به شکل فوق الاده مشخص می کند که بدن تکثر شده، نمی‌تواند خاطرات خویش را انتقال دهد و هر بدن، هویت اجتماعی مخصوص خودش را دارد. مردی که پاسخگوی تلفنی شرکت «ماده» است مدام در جواب‌ به سوال‌هایی که الیزابت و سو در روبه رو حوادث نامنتظر نقل می‌کنند، توضیح می‌دهد که هر دوی آنان متعلق به یک نفر می باشند و ‌باید با هم کنار همراه شوند، اما روایت فیلم خلاف این قضیه را نمایش می‌دهد.

به عبارت دیگر این دو بدن با آنکه به لحاظ بیولوژیک وابسته‌اند، اما بر سر برخی امور و منافع، کارشان به رقابت کشیده و تا مرز نابودی پیش می‌رود. اوج این مساله در صحنه‌ای به وقوع می‌پیوندد که هر دو بدن به زمان هوشیاری، جنگی تن به تن بر سر مسائل پیش‌ آمده به راه می‌اندازند و هر کدام برای از میدان به در کردن آن یکی، با همه وجود، تقلا کرده و در پی حذف فیزیکی فرد روبه رو درمی‌آید. در انتها مرگ بدن الیزابت جهت فروپاشی ساختار بدنی سو می‌شود.

سو به «ماده» پناه برده و خود را تکثیر می‌کند و نتیجه تولد هیولایی بدترکیب از بدن‌ها است. هیولا با همان هیبت وحشتناک به مراسم تلویزیونی سال نو می‌رود و همه ‌چیز را برهم می‌زند. موجودی که از تکثیر شدن بدن سو سرهم‌بندی‌شده به نوعی به ته رساندن آن علتخطرناکی است که ایده تکثیر بدن‌ها رقم خواهد زد. مخلوقی که از هر فرد چیزهایی را به عاریه گرفته و همچون موجودی خودآیین، در زشت ‌بودن همتا ندارد. کورالی فارژا به همراه دمی مور و ماگارت گوالی به زیبایی و جاودانگی طعمی گروتسک می‌بخشند و در باب آینده بشر تحت نظارت آپارتوس پزشکی هشدار خواهند داد.

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی



منبع