قرار نیست نسبت به هر اهانتی سکوت کنیم/ مسیری که در آن هستم برنامهریزی شده بود_آینده
به گزارش آینده
علی اوجی که تهیهکنندگی آخرین فیلم مسعود کیمیایی (خائن کشی) را برعهده داشته و آن را از جمعه ۱۶ آذرماه راهی اکران عمومی کرده است، در این سالها در فیلمها، سریالها و مجموعههای کمدی بسیاری بازی کرده، ولی با وجود آنکه در سالهای تازه از پرکارترین تهیهکنندگان سینما بوده، تا بحال فیلم کمدی تهیه نکرده است.
او در این سالها تهیهکننده فیلمهایی همچون «روزی روزگاری آبادان» حمید آذرنگ، «بیمادر» مرتضی فاطمی، «۲۸۸۸» کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری، «تابستان همان سال» محمود کلاری، «ساعت ۶ صبح» مهران مدیری، «سلوک» عباس رافعی، «خائنکشی» مسعود کیمیایی، «کبوتر کشی» امیرحسین ثقفی و تعدادی فیلم اجتماعی دیگر را تهیه کرده و این چنین به گفتن تهیهکننده اجرایی در تعداد بسیاری از فیلمهای سینمای ایران نقش داشته است.
او که این روزها در حال آماده کردن فیلم تازه ابراهیم ایرجزاد با نام «شوهر ستاره» برای وجود در جشنواره فجر است، همزمان با اغاز اکران فیلم «خائنکشی» در سینماها که سه سال قبل در جشنواره فجر رونمایی شد، در او گفتوگویی با ایسنا از آخرین حالت فیلمهای اکران نشده خود و نیز از بحرانی که سینمای اجتماعی ایران در این سالها با آن دست به گریبان شده و صدمههای برخی تصمیمهای سیاستگذاران بر این گونه سینمایی سخن بگویید کرد.
مسیری که در آن هستم برنامهریزی شده می بود
اوجی در ابتدا در جواب به این که آیا از زمان ورودش به عرصه تهیهکنندگی تصمیم داشته سراغ تشکیل فیلمهایی برود که فقط برای سرگرمی و فروش در گیشه ساخته نشوند یا این که به طور اتفاقی در این مسیر قرار گرفته است؟ فرمود: من همیشه به سینمای اجتماعی علاقهمند بودم و هستم و دوست داشتم در سینما مسیری را طی کنم تا فیلمهای مهم و تاثیرگذاری را تشکیل کنم. شرایط کاری من به سمتی رفت که این مهم محقق شد، به این علت مسیری که در آن هستم برنامهریزی شده می بود و تلاش کردم بر پایه سینمایی که همیشه دوستش داشتم حرکت کنم.
وی درمورد این که این مسیر را بعد از گذشت چند سال و با وجود تغییرات سینما و سلطه فیلمهای کمدی در گیشه چطور برسی میکند و چه مقدار خواهان ادامه فعالیت در آن است، گفت: حقیقت این است که تلاش برای سینمای غیر کمدی در قسمت خصوصی زیاد دشوار است. از سیاستگذاران سینما توقع داشتم و دارم که برای حمایتاز سینمای اجتماعی تلاش بیشتری کنند. کار ما فیلم ساختن و یقیناً فیلمِ خوب ساختن است اما نوشته اکران کاملاً به دوستانی برمیگردد که در حوزه سیاستگذاری و تصمیمگیری فعالیت میکنند. این نوشته فقط درمورد فیلمهای من نیست بلکه فکر میکنم در این چند سال همه آثار تشکیل شده در سینمای اجتماعی به حقشان نرسیدند.
اوجی افزود: نباید فراموش کنیم که فیلم اجتماعی دیرتر بین مخاطبان جا میافتد و به زمان بیشتری برای نمایش نیاز دارد اما آنچه در اکران اتفاق میافتد این است که هنگامی میبینند برای مثال یک فیلم اجتماعی ۵۰۰ میلیون فروخته و یک فیلم کمدی یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون، سانسهای فیلم ۵۰۰ میلیونی را میگیرند و به آن فیلم کمدی خواهند داد. در صورتی که هر کدام به درستی کار خود را پیش می برند و حتما سینمای کمدی خوب هم به دقت بیشتری نیاز دارد وای این رویه جاری درست نیست چون در نهایت به اینجا میرسیم که برای مثال فیلم «روزی روزگاری آبادان» ساخته حمیدرضا آذرنگ با بازی محسن تنابنده و فاطمه معتمد آریا رضایتمندی بالایی در بین مخاطبانی که تاثییر را چه در جشنواره و چه در اکران دیدهاند، داشته و از لحاظ فنی و بازیها از امتیاز خوبی برخوردار است فقط دو میلیارد در گیشه میفروشد و این یعنی فاجعه.
سینمای اندیشمند و جریانساز به نحوه عجیبی کنار گذاشته شده
وی با گفتن این که «سینمای جدا گانه و قسمت خصوصی در حوزه تولیدات اجتماعی تحت سختی بسیاری در این سالها قرار گرفتند» در ادامه گفت: با این تفاسیر، برسی خودم از روال تولیداتم در سینما این است که تا بحال تلاش بسیاری کردهام و توقعی که از فروش فیلمهای اجتماعیام داشتم برآورده نشده؛ این در حالی است که سینمای اجتماعی ما همان سینمایی است که بخاطر آن عاشق سینما شده بودم. این همان سینمایی است که ما با آن میتوانیم جریانسازی کنیم، خانوادهها را مخاطب قرار دهیم، مشکلات را نقل کنیم از مشکلات مردم بگوییم، از گرانی، نوشته زنان، کودکان، جنگ، یا دغدغههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را از نگاه یک هنرمند نشان دهیم ولی این سینمای اندیشمند و جریانساز و مخاطبپسند در این سالها به نحوه عجیبی کنار گذاشته شد.
در حالت جاری اگر فیلمی غیرکمدی بسازی له میشوی
او درمورد این که نقش تحمیل شرایط اکران و تحول ذائقه مخاطب را چه مقدار بر عدم پیروزی فیلمهای غیرکمدی در فروش جدی میداند، او گفت: هر اتفاقی که افتاده به نظر میرسد علتشده ژانر در سینمای ایران عملا از بین برود یا حداقل رو به نابودی برود. بهتر می بود شرایط به طوری پیش میرفت که همه ژانرها در یک سبد با روشای درست اراعه شوند همانطور که در همه جای دنیا اتفاق میافتد.
احتمالا برای مثال آقای اسکورسیزی هم توقع ندارد که فیلمش به اندازه «باربی» بلیت بفروشد یا برای مثال تیم برتون که فیلم فانتزی میسازد توقع ندارد که اندازه «ماموریت غیرممکن» فروش داشته باشد ولی با این حال هر کدام از آنها سر جای خود می باشند و اکران خواهد شد اما در اینجا هنگامی بجز نوشته فیلم کمدی، ارگانهایی که کارشان ساخت فیلم نیست و نباید به گفتن تصمیم گیرنده در قسمت فرهنگ و مخصوصا سینما تاثییر تشکیل کنند – چون هم جغرافیای سینما را نمیشناسند و هم نظم اقتصادی سینما را بر هم میزنند – چند ژانر را با آن مدلی که خودشان دوست دارند میسازند، اگر تو این وسط فریاد بزنی که میخواهی فیلم تاریخی یا برای مثال پلیسی بسازی یا فیلمی درمورد زنان، کودکان یا مشکلات جوانان تشکیل کنی به نتیجه نمیرسی؛ یقیناً نه به این معنی که اصلا نتوانی بسازی، میسازی ولی لِه میشوی.
زور ما به فیلمهای ارگانی نمیرسد ولی اجازه دهند سینمای جدا گانه نفس بکشد
اوجی در ادامه فرمود: اتفاق قابل دقت این است که فیلم تولیدی برای مثال یک ارگان را که ۵۰ تا ۶۰ میلیارد برایش هزینه کردهاند، اثری پرافتخار میدانند که (حتما هم هست) ولی سوال اینجاست آیا شیوه تشکیل و اقتصاد این فیلم ها درست است آن هم در شرایطی که برای مثال فقط ۵ میلیارد تومان در گیشه فروش داشته.
آیا این افتخار است؟ یقیناً در قسمت خصوصی و بین فیلمسازان مهم و متعهد، این فیلمها هم با بودجه کمتری میتوانستند ساخته شوند و هم فیلم بهتری از آب در میآمدند. اینها در حالی است که هنگامی منِ تهیهکننده در قسمت خصوصی با پول قسمت خصوصی و چند اسپانسر فیلم میسازم، باید خود را به آب و آتش بزنم تا با هزار ترفند پول فیلم را دراورم و بتوانم کارم را ادامه دهم ولی دوستان مصرانه دهها فیلم ارگانی میسازند که حتی اگر زیاد از آنها را بازدید کنید و دنبالشان بگردید، اصلا نمیدانید چه سرنوشتی اشکار کردهاند و الان کجا در کدام کشو و کمد می باشند.
با این حال نقدم فقط و فقط به این چنین تولیداتی نیست، میگویم آنها هم بسازند، زور ما که نمیرسد ولی اجازه داده شود که سینمای اجتماعی جدا گانه و محصول قسمت خصوصی نفس بکشد. بپذیرند که این فیلمها نگاه جهتدار ندارند، بگذارید حرفشان را بزنند، اگر سینمادار اجازه اکران نمیدهد آن سینمادار را حمایتکنید تا یکسری فیلم که میتوانند در سبد فکری، اندیشهای و احساسی و کنش گری خانواده و جامعه قرار بگیرند امکان تشکیل و نمایش داشته باشند.
او در ادامه گفت: برای مثال فیلم «روزی روزگاری آبادان» فیلم متغیری است و به نوعی مولتی ژانر محسوب می شود. من نه به گفتن تهیهکننده بلکه به گفتن یک طرفدار سینما میگویم که «روزی روزگاری آبادان» فیلم دلچسبی است و چندین دفعه مخاطبانی را که از سالن سینما بیرون میآمدند، دیده بودم که از بازی بازیگران و از داستان فیلم لذت برده بودند و ابراز رضایت میکردند با این کلام پرتکرار که جای این چنین اثری در سینما خالی می بود ولی واقعا جای سوال است که چرا این چنین فیلمی باید فقط دو میلیارد تومان بفروشد؟ آیا یک جای کار نمیلنگد؟ این فیلم بازیگر نداشت؟ قصه خوبی نداشت؟ حال خوبی نداشت؟ چرا باید فیلمی که خانواده، عشق، جنگ، صلح، نشاط و غم را در کنار هم دارد به این چنین فروشی برسد؟
قرار نیست نسبت به هر اهانتی سکوت کنیم
با همه نکاتی که برای جذب اندوخته، تبلیغات، اراعه و پخش فیلم سینمایی در قسمت جدا گانه عرض کردم قسمت غمانگیزتر ماجرا آنجاست که با همه سختیهای مضاعف، فیلمهایی از این دست را تشکیل میکنی و تازه هنگامی فیلمی به جشنوارهایی راه اشکار میکند تیتر میزنند که پول فیلم یا برای مثال اندوخته فیلم را همین جشنواره و یا این سرزمین داده است! این سخنها چه چیزی را جستوجو می کند؟ چرا برای یک تیتر افترا مینویسند؟ برای ما شگفت است که چرا باید این چنین اکاذیبی بعضا در رسانههای رسمی انتشار شود! برای مثال مورد تازه جشنواره دریای سرخ همه فیلمهای ما هم همانند فیلمهای فرد دیگر که از ایران متقاضی وجود در جشنوارههای خارجی خواهد شد، بر پایه نظر کمیته انتخابِ یک فستیوال پذیرفته یا رد میشود.
هر فستیوالی یک راه برای گفتمان فرهنگی است و ما از وجود در آن استقبال میکنیم. اخیراً هم فیلم «بیمادر» را در جشنوارههای بنگلور، داکا، اسکرین میرور و ولز و غیره نمایش داده بودیم که جایزه بهترین فیلم را گرفته می بود. فیلم «سلوک» عباس رافعی هم در جشنواره جاده ابریشم چین نمایش داده شد و جایزه بهترین بازیگر زن (نرگس محمدی) را گرفت یا برای مثال فیلم «خائن کشی» که در رتردام هلند یا جشنواره بلغارستان پذیرفته شد و مسعود کیمیایی جایزه هم گرفت. این یک روال عادی در سینماست. چرا فیلمی که به جشنوارهایی راه اشکار میکند کارگردان و تهیهکننده و عوامل فیلم باید متهم شوند که از یک دولت و سرزمین دیگر پول گرفتهاند و چون پول گرفتهاند در این فستیوال پذیرفته شدند؟ یعنی این همه فیلمساز ایرانی که در طول این سالها جایزههای گوناگون بینالمللی را از جشنوارههای سینمایی گرفتهاند، از آن جشنوارهها پول گرفتهاند یا برای جوایزشان لابی شده است؟
وی اصرار کرد: «ساعت ۶ صبح» با هزینه شخصی و در قسمت خصوصی تشکیل شده است. قبلا راجع به «خائن کشی» هم گفتم که در قسمت خصوصی و با بودجه شخصی ساخته شده. فیلم آقای کلاری و رافعی و ایرجزاد و ثقفی و فاطمی هم که بنده به گفتن تهیهکننده در این فیلمها وجود داشتم همین مسیر را طی کردهاند.
اوجی با اصرار براینکه آنچه جهت اعتراض اوست هیچ ارتباطی به نقدها درمورد کیفیت آثارش ندارد و در این عرصه حتی در مواردی که تندترین نقدها به فیلمهایش داخل شده سکوت کرده است، او گفت: ولی دیگر قرار نیست نسبت به هر اهانت و تهمتی سکوت کنیم. ما تلاش خود را کردیم تا در سینمای اجتماعی و دغدغهمند ایران که همیشه پرافتخار بوده سهمی داشته باشیم. این سینما از آن جهت اهمیت دارد که تاریخ بیمثال و جغرافیای ایران زمین، پرورش هنرمندانی را رقم زده که عمق نگاه فیلمسازان ما به هر اتفاق و اتفاقای، یا کلی تر عرض کنم، به زندگی و انسان آنها را وادار به خلق اثری میکند که در جهان سخن جدی برای گفتن دارد. خدا رحمت کند آقای کیارستمی بزرگ را که پرچمدار این مهم برای سینمای ایران در دنیا بودند. سپس از ایشان آقایان فرهادی، پناهی، روستایی و دهها فیلمساز دیگر می باشند که برای سینمای ایران افتخار آفریدند.
نسخه سینمایی «خائن کشی» متفاوت از سریال است
او در بخشی دیگر از این مصاحبه با اصرار براینکه فیلم «خائنکشی» مسعود کیمیایی هم با اندوختهگذاری قسمت خصوصی ساخته شده است، درمورد اکران ناگهانی این فیلم در سینماها آن هم سپس از پخش سریال آن در شبکه نمایش خانگی گفت: در همه این چند سال چشم به راه شرایط مناسبی بودم تا این فیلم در سینما اکران شود چون به علت همان هراسها و نگرانیهایی که بابت حالت اکران به آن اشاره کردم، نمیشد فیلم را در دوران کرونا به نمایش درآورد و از آنجا که بودجه کلانی برای تشکیل فیلم صرف شده می بود، به جستوجو این بودیم تا فیلم را در جایی نمایش دهیم، به همین علت ابتدا نسخه شبکه نمایش خانگی رسید ولی بیشک نسخه سینمایی فیلم زیاد متفاوت از نسخه سریالی آن است چون این فیلم با آن فیلمبرداری طراحیهای صحنه و لباس و قاببندیهای بصری و کارگردانی بینظیر آقای کیمیایی در سن ۸۰ سالگی برای پرده سینما ساخته شده است. در این زمان به نوعی در نوبت اکران بودیم و در هماهنگی با شورای صنفی به تاریخ جاری برای اکران عمومی رسیدیم.
وی با اشاره به این که «فیلم نزدیک به ۴ تا ۵ دقیقه نسبت به نسخه نمایش داده شده در جشنواره فجر مختصرتر شده است» افزود: «خائن کشی» به لحاظ پروداکشن یکی از بزرگترین فیلمهای آقای کیمیایی است و خودشان از این که فیلم اکران شده خوشحال می باشند و دوست دارند مردم آن را در سینما ببینند.
چه خبر از اکران «تابستان همان سال» و «سلوک»
اوجی درمورد دیگر فیلمهای اکران نشدهاش نیز او گفت: «تابستان همان سال» (ساخته محمود کلاری) به گمان زیادً برای سال تازه اکران میشود. فیلم «سلوک» (عباس رافعی) هم فعلا زیاد تر در مسیر جشنوارههای خارجی است. چون هنگامی با بودجه شخصی فیلم میسازید دست و دلتان میلرزد که آن را در چه شرایطی اکران میکنید و مدام جستوجو فرصتی هستید که دستکم امیدواری بیشتری برای فروش داشته باشید.
او افزود:اخیراً هم فیلمی به نام «شوهر ستاره» را به کارگردانی ابراهیم ایرجزاد به همراه نرگس محمدی تهیه کردیم که تا این مدت پروانه نمایش آن صادر نشده ولی برای جشنواره فجر ثبت نام کردهایم.
علی اوجی در آخر این مصاحبه اصرار کرد: خواست جدی من و تعداد بسیاری از افرادی که در سینمای غیرکمدی فعال می باشند، این است که از سینمای اجتماعی حمایتشود. یقیناً حرفم به این معنی نیست که فیلمهای کمدی ساخته نشوند، ابدا. بخصوص آنکه در این چند سال فیلمهای کمدی خوب و مخاطب پسند همچون «فسیل» و «هتل» ساخته شدند که مخاطب را خوب سرگرم کردند و علترونق گیشه و حیات سینما شده اند و بی شک نیاز هر سینمایی می باشند اما نباید سینمای اجتماعی فراموش شود. امیدوارم شرایط به طوری باشد که فضای کار هم چنان برای فعالیت فیلمسازان مهم اجتماعی مهیا باشد چون در هر صورت جز ساخت فیلم ما امید فرد دیگر نداریم و این تنها کاری است که بلدیم.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها 
منبع
