تئاتر مردمی، سوءتفاهم ایجاد شده از سوی دولت‌هاست/حاضرم سکان‌دار جریان مبارزه با حضور چهره‌ها در تئاتر شوم

تئاتر مردمی، سوءتفاهم تشکیل شده از سوی دولت‌ها است/حاضرم سکان‌دار جریان مبارزه با وجود چهره‌ها در تئاتر شوم_آینده

[ad_1]
به گزارش آینده

ایوب آقاخانی نمایشنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر تئاتر است. نه‌تنها در حوزه نمایش بلکه در کتاب نیز طرفداران تعداد بسیاری دارد. صبور، واقع بین و بدون تعصب هم چنان که شاگرد مکتب بزرگان تئاتر و ادبیات بوده امروز فعالیت جدی در عرصه فرهنگی سرزمین دارد. به بهانه بازی در نمایش خانه عروسک  پای سخن بگویید‌های او نشستیم تا دیدگاهش را در خصوص برخی دغدغه‌ها بدانیم.

خبر سریع: با دقت به فعالیت شما در دو حوزه فرهنگی کتاب و تئاتر، حالت مطالعه فعالان تئاتر را چطور برسی می‌کنید و علت انتخاب نمایشنامه‌های خارجی در زیاد تر اجراها چیست؟

آقاخانی: حقیقت این است که حالت سواد بازیگران تئاتر در سرزمین ما حالت بهتری به نسبت همکارانشان در مدیوم‌های دیگر است. اما به طور بنیادی عدم تمایل به گسترش سواد یا نبوده است امکان گسترش سواد جهت نشدن و به دست نیامدن این مهم شده است که نمی‌توان به آن چیره شد. برای مثالً این که بن کتاب در اختیار این افراد قرار داده شود یا از بین بردن مانع ها اقتصادی باز هم این مهم حاصل نمی‌شود. یکی از دلایل این است که مبنایی برای این که سواد بازکننده  قفل تعداد بسیاری از درهای بسته باشد نیست. سواد تعیین کننده توان فرد که بتواند بازی کند یا نه، نیست و در فلان کار شاغل باشد یا نباشد نیست.

در این بلبشویی که از آن سخن می‌زنم متأسفانه این گرفتاری پابرجاست. هر چند حالت شاغلان تئاتر مقداری ‌مطلوب‌تر است.

از طرفی تشکیل نمایشنامه باکیفیت، قلم با کیفیت می‌خواهد. قلم با کیفیت آدم با کیفیت می‌خواهد. آدم باکیفیت مسیر رسیدن به آدم باکیفیت می‌خواهد. همه ‌این‌ها خواسته یا ناخواسته در حالت جاری مسدود است.

زیاد‌ها کار ایرانی اجرا می‌کنند. از نظر بنده به حدی اینها شأنیت نمایشنامه ندارند کار محسوب نمی‌شوند. اتفاقاً منفعت گیری از نمایشنامه ایرانی زیاد تر است. نمایشنامه ایرانی و درام ایرانی شاخصه‌هایی دارد از جنس و تبار رادی، بیضایی، ساعدی . این که فقطً نویسنده ایرانی نمایشنامه بنویسید درام ایرانی نیست.

خبر سریع: یعنی نسل جوان را ناتوان در اراعه آثاری در عیار آثار افرادی همانند بیضایی می‌دانید؟

آقاخانی:صد در صد. نه تنها ناتوان می‌دانم بلکه فاصله نجومی ‌آن‌ها به حدی زیاد است که برای پر کردن آن باید دهه‌ها کار کنیم و به این سادگی‌ها به دست نخواهد آمد.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

خبر سریع: این خلأ از کجا شکل گرفته است؟

آقاخانی: از سیستم آموزشی، از ضعف دانشگاه‌ها، از ضعف آموزش و خط کشی‌های افراطی. خط کشی‌های تعیین کننده خودی و غیر خودی که علتشد توان جدی آموزش را از دست دادیم. بنده نمایشنامه نویسی را در سال‌های ۷۶ و ۷۷ از آقای بیضایی در دانشگاه آموختم. جدیت و توانایی آقای بیضایی ستودنی می بود. هنگامی مطلبی اراعه می‌کرد همانند این می بود که کپسول فشرده ویتامینه‌ای را در اختیارت بگذارند. اطلاعات گسترده‌ای که تجربی شده ویژگی بیضایی می بود. ما اساتیدی داریم که اطلاعاتی را انتقال خواهند داد اما چون خودشان توانایی نوشتن نداشته‌اند خاصیتی برای دانشجو ندارد و لقلقه زبان است که از دل کتاب‌ها بر آمده است.

هوشنگ گلشیری، محمود دولت آبادی، جمال میرصادقی اساتیدی بودند که افتخار این را داشتم در کلاس حضوری آن‌ها در دانشگاه شرکت کنم. اما امروز چه داریم. امروز نمی‌توانیم از دانشجو توقع داشته باشیم. دانشجو کاهلی زیاد دارد ولی چون چیزی به او نداده‌ایم چیزی نمی‌توانیم مطالبه کنیم.

علاوه بر ضعف آموزش مانع دیگر حرکت دولت‌های گوناگون در حمایتاز زاد و ولد فرهنگی است. احتمالا بگویند ما حمایتمی‌کنیم اما حقیقت این است از یک سری محتواهای خاص حمایتمی‌شود. با این خط کشی‌ها داشته‌ها را آرام آرام تنک می‌کنیم. منِ نوعی نمی‌توانم جلوی آن را بگیریم. اگر بنا به برگرداندن آن باشد چهار برابر وقتی که صرف رسیدن به این لحظه شده ملزوم خواهیم داشت.

خبر سریع: در فرایندی که فرمودید آیا تبدیل شدن تئاتر ایران به تئاتر اندوخته گذاری از جنس مخرب نیست؟

آقاخانی: چرا کاملاً هست. جمله اضافی نمی‌گویم. کاملاً حرفتان گویا است. الان اندوخته در تئاتر سخن اول را می‌زند و تئاتر از محتوای فرهنگی خود زیاد خالی شده است.

خبرفوری: در نمایش خانه عروسک چند چهره سینمایی داریم. آیا موافق وجود سلیبریتی‌های سینمایی در تئاتر هستید؟

آقاخانی: هیچ موافقت یا مخالفتی ندارد. در سه دهه فعالیتم در تئاتر در گروه تئاتر پوشه سلوکی را اختیار کرده‌ام. از سال ۱۳۷۴ وقتی که دانشجو بودم این گروه شکل گرفت و تا به امروز ۲۷ نمایش را روی صحنه بردم. مسئله اینجاست که همیشه غیر از همین کار آخر یعنی ترانه‌های تِب همیشه در کارهایم چهره داشتم. اما چهره‌ها چه افرادی بودند؟ به گفتن مثال در سال ۸۵ آقای داوود رشیدی و هما روستا در سال ۸۱ مهدی سلطانی، کیکاووس یاکیده و سال ۸۹ حمید رضا آزرنگ و نسیم ادبی می بود. اینها چهره نبودند در واقع ریشه‌های عمیقی در تئاتر داشتند. همیشه سراغ افرادی رفتم که خواستگاهشان تئاتر بوده وآوردن آن‌ها به گفتن نزدیک‌تر کردن خودم به سرچشمه توانایی‌ها نگاه کردم. از سویی در دهه ۷۰ این فاکتورها نقل نبوده است. ما جستوجو بهترین بازیگر برای نقش بودیم و در نتیجه فردی انتخاب می‌شد. هیچ زمان دیدگاهمان این نبوده است که برای مثالً آقای رشیدی را بیاوریم تا گیشه رونق بگیرد. برخی چهره‌های امروز نیز احتمالا آن موقع‌ها چهره نبودند. همانند بهنام سپاس که در روزهای زرد اولین نمایش خود را با من بازی کرد. باور من این است که به این فکر نمی‌کنم  بازیگر تئاتر چهره باشد یا نباشد. به این فکر می‌کنم که کدام چهره مشابه‌تر است. مخالفتی با وجود چهره‌ها ندارم به شرط این که شهرت صرف علت وجود فرد نباشد. شهرت و توانایی در کنار هم منطقی است. اما اگر امروز جریانی شکل بگیرد برای مبارزه با وجود چهره‌ها و امری سیستماتیک شود، حاضرم سکان‌داری آن را بر مسئولیت بگیرم.در مسیر صدمه‌های جدی امروز تئاتر این کار در شکل برگزاری غلط بی‌تاثییر نیست.

خبرفوری: یک بازیگر و کارگردان تئاتر فقطً با این هنر می‌تواند معیشت خود را سپری کند؟

آقاخانی: نمی‌تواند. بنده به گفتن فردی که زندگی پرهزینه مستأجری دارم، حرفه فرد دیگر بلد نیستم.منتهی من فقط در تئاتر نیستم. در تلویزیون، رادیو و دوبله فعالیت دارم و اگر فقط در تئاتر می‌ماندم من هم نمی‌توانستم معیشتم را سپری کنم.

خبر سریع: معتقدیم تئاتر هنر نخبگان است. اما هزینه تماشای تئاتر زیاد بالا است. آیا تئاتر به جای نخبگان متعلق به اقشار پردرآمد و طبقات بالای جامعه نشده است؟

آقاخانی: مسئولان شما را در سوءتفاهم انداختند. تئاتر باید به همین شکل باشد. همه جای دنیا همین است. تئاتر برای همه و تئاتر برای مردم یک شعار بی‌معنی است. تئاتر برای نخبگان جامعه است. یقیناً در یک جامعه ایده‌آل و تئاتر ایده‌آل. قرار نیست تئاتر همانند سینما در دل توده‌ها برود. تعداد سالن، امکانات و غیره هیچ کدام این امکان را به وجود نمی‌آورد. اما طبقات بالای جامعه مجزا از نخبگان است. شخصاً علاقه ندارم تئاتر متعلق به طبقات بالای جامعه باشد. ضمن این که باور دارم طبقات بالای جامعه با تئاتر بیگانه‌اند. هنگامی به تفریحات آن‌ها رجوع می‌کنی، حتی قانع کردن آن‌ها که برای تماشای تئاتر خود را به چهار راه ولی عصر برسانند زیاد کار سختی است و حتی سخت‌تر از قانع کردن منتقدان است. این که تئاتر امروز ما در محدوده طبقات بالای جامعه قرار گرفته موافق نیستم. ضمن این که طبقات بالای جامعه قوت فرهنگی طرفداری از تئاتر را از خود نشان نمی‌دهند.

اما در رابطه گران شدن تماشای تئاتر با شما موافق هستم. همانند همه چیز گران‌تر شده و باز هم از زیاد چیزها ارزان‌تر است و پاسخگوی هزینه‌های خود نیست. دولت به شدت کم کاری می‌کند و تئاتر عملاً شده کاری که با عشق هنرمند روی صحنه می‌رود و هزینه‌های خود را نمی‌تواند فراهم کند. همانند این است که دولت ناخواسته معادلات تئاتر را به هم ریخته و راهی جز برگشت دولت به سنگر حمایتاز تشکیل محتوا در تئاتر وجود ندارد. باید این اتفاق همانند دهه ۷۰ مجدد بیفتد وگرنه سیر قهقرایی تئاتر یقین بدانید ادامه خواهد داشت.

خبر سریع: درمورد نمایش خانه عروسک هم توضیحاتی به مخاطبان ما بدهید.

آقاخانی: نمایش خانه عروسک تکه دوم نمایش به روزی است. یک نمایشنامه‌ای است که از عمر نگارش آن یک دهه زیاد تر نمی‌گذرد. تحقق روی صحنه رفتن این چنین نمایشی جای لطف دارد. از بازی در این تاثییر خوشحالم. این تاثییر حد وسطی از تئاتر محض و تئاتری که برای دقت به مخاطب قیمت‌های خود را از دست داده،  است. میانگینی را نگه داشته که میانگین سختی است.

 

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی

[ad_2]

منبع