81

بهترین بازیگران زن هالیوود؛ ۳۰ ستاره‌ بزرگ از دوران طلایی تا امروز_آینده

[ad_1]
به گزارش آینده

طبعا هر فرد علاقه‌مند به سینما با شنیدن نام هر فیلم خاطره‌انگیزی، ابتدا نام یا عکس بازیگران آن تاثییر در ذهنش نقش می‌بندد. از آن جا که سینمای هالیوود، بیشتر از هر جای دیگر این کره‌ی خاکی، دقت مخاطب را به خودش جلب کرده و تماشاچی بیشتری دارد، ‌طبیعی است که بازیگران هالیوودی در بین عامه‌ی مردم مشهورتر باشند. بعد از بین بازیگران زن خارجی هم، سهم بازیگران زن هالیوود چشم‌گیرتر از دیگر سینماها است. در این مقاله سری به بازیگران زن هالیوود زده‌ و کارنامه‌ی ۳۰ بازیگر زن خارجی را مرور کرده‌ایم.

 

به همین علت هم در این مقاله خبری از بازیگران بزرگی همانند ستسوکو هارا از ژاپن یا سوفیا لورن از ایتالیا یا ایزابل هوپر و ژولیت بینوش از فرانسه و دیگرانی این چنین نیست. چرا که احتمالا برخی نام‌ها همانند سوفیا لورن به حدی در دنیا شناخته شدند که توانستند در هالیوود هم برای خود جایی دست و پا کنند اما در نهایت بازیگرانی رشد یافته در گوشه‌ی فرد دیگر از جهان به حساب می‌آیند.

 

هالیوود با آن تاریخ دور و درازش، اتفاقات گوناگون و دوران‌های پر فراز و فرودی را پشت سر گذاشته. احتمالا در دنیای امروز این فکر پیش آید که جایگاه بازیگران زن هالیوود در قبل، جایگاهی نه چندان مورد دقت  و نه چندان رفیع بوده است. اما مطالعه‌ی تاریخ چیز فرد دیگر به ما می‌‌گوید.

 

از همان زمان شکل‌گیری نظام استودیویی و پا گرفتن فیلم‌‌های بلند سینمایی در دهه‌ی دوم قرن بیستم به مدد کارگردان بزرگی همانند دیوید وارک گریفیث، بازیگرانی چون «مری پیکفورد» و «لیلین گیش» اولین ستارگان هالیوودی لقب گرفتند و تصویرشان بلافاصله سر از مجلات و روزنامه‌ها درآورد. در آن دوران می بود که تهیه کنندگان و هالیوودنشینان فهمید قوت ستاره‌ها در فروش سریع تر بلیط و کسب درآمد شدند و از آن جایی که اولین این ستارگان هم، بازیگران زن هالیوودی بودند، آنان را جدی گرفتند و در صدر نشاندند.

 

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

با هرچه جلوتر رفتن زمانه و اهمیت اشکار کردن سینما در زندگی مردم، نمود‌ی ستاره‌ها هم تحول کرد. وقتی در دوران سینمای ناطق فرارسیده می بود که بازیگران زن هم باید قوت اغواگری داشته باشند و هم بتوانند همانند زنی ساده، در خانه به ماموریت های مادرانه بپردازند. یعنی می‌شد نمود‌‌هایی از شخصیت‌های عظیم نمایشی در نقش‌های تازه اشکار کرد.

یک سر برخی کاراکترها به خباثت لیدی مکبث می‌رسید و سر دیگرش به معصومیت دزدمونا. به همین علت هم به بازیگرانی توانا نیاز می بود که بتوانند هر نقشی را به درستی از کار دربیاورند. در این دوران می بود که نقش‌های پیچیده یکی یکی از راه می‌رسیدند و بازیگران را با چالش روبه رو می‌کردند.

 

همین دوران که مصادف با دوران کلاسیک سینمای آمریکا و عرصه‌ی یکه‌تازی سینماگرانی همانند جان فورد، آلفرد هیچکاک، ارسن ولز، هوارد هاکس و دیگران است، با اهمیت ترین دوران وجود بازیگران زن هالیوود بر پرده‌ی سینما به حساب می اید. گرچه دهه‌ی ۱۹۷۰ هم توانایی رقابت با این دوره را دارد، اما زیاد تر شاه نقش‌ها در همین دهه‌های ۱۹۳۰، ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ برای زنان نوشته شد. با اغاز دهه‌ی ۱۹۷۰ و عوض شدن زمانه، سینمای تازه‌ای پاگرفت که مختصات اختصاصی‌ی خودش را داشت؛ جهان تیره‌تر شده و سایه‌ی معصومیت از بین رفته می بود.

حال سینما به جستوجو زنانی می‌گشت که یا قربانی می باشند یا قربانی کننده. گرچه عکس اولی پررنگ‌تر از دومی است اما زنان زیاد تر در چارچوب تلاش برای فرار از جهان مردسالار عکس می‌شدند. این دنیا وقتی که عمق ملزوم را اشکار می‌کرد و فیلم‌های معرکه‌ای بیرون می‌داد، بازیگران زن بزرگی همانند جین فوندا یا فی داناوی در آن اشکار می‌شد که می‌توانست در نقش‌هایی بازی کند که هم جان بستاند و هم همانند دخترک معصومی در گوشه‌ای زار بزند.

چرخ‌های روزگار چرخید و دنیا مدام رنگ عوض کرد و به این جا رسید. در این روزگار گرچه نقش زنان در فیلم‌ها پررنگ‌تر شد و فیلم‌های با محوریت آن‌ها افزایش یافت، اما از آن جایی که از کیفیت آثار چهار گوشه‌ی دنیا کاسته شد، شاه نقش‌های معرکه‌ی کمتری هم شکل گرفت. طبیعتا توانایی بازیگران کم نشده اما هر دوره‌ای مختصات خودش را دارد و پرسونای بازیگران هم معلولی از علت‌های هر دوران اختصاصی‌ای است. بعد مدام کمیت، ضمانت‌ کننده کیفیت نیست.

بهترین بازیگران زن هالیوود

۳۰. اسکارلت جوهانسون (Scarlett Johansson)

به نظر می‌رسید از آن بازیگران خوش قیافه‌ای است که چند صباحی بر پرده می‌درخشد و فراموش می‌شود. به نظر می‌رسید قرار است که فقط در اوج جوانی به چشم بیاید و نمی‌شود چند دهه روی پرده به تماشایش نشست. حتی هنگامی بزرگی چون وودی آلن یا برایان دی‌پالما هم برای بازی در یکی از سخت‌ترین شخصیت‌ها و کهن‌‌الگوها برای بازیگران زن، یعنی زنان اغواگر و خانه خراب‌کن، به سراغش رفتند، به نظر می‌رسید که زیاد تر برای همان ظاهر قشنگ است تا چیز فرد دیگر. اما او جای پایش را رفته رفته محکم کرد و به ستاره‌ای تبدیل شد.

همین چهره‌ی دلنشین در کنار افزایش توانایی بازیگری، از او مثالای متعالی از بازیگران زن هالیوودی ساخته است؛ زن ایده‌آلی که فقط قشنگ نیست و می‌تواند به تنهایی گلیمش را از آب بیرون بکشد.

بالاخره این جا سینما است و زیبایی ظاهری بازیگر، بخشی جدانشدنی از آن. اما علت وجود او در این جای فهرست بهترین بازیگران زن هالیوود فراتر رفتن او از این جنبه‌ی ظاهری و عمق بخشیدن به حسن حضوزش بر پرده‌ی سینما است تا جایی که امروز کمتر فردی او را فقط برای ظاهرش برای می‌آورد.

جوهانسون برای رسیدن به این جایگاه سری هم به سینمای جدا گانه زد تا در کنار بازی در فیلم‌هایی چون «انتقامجویان» در نقش بیوه‌ی سیاه، تصویری متفاوت از خود برجا گذارد. همین هم فرصتی برایش فراهم آورد تا در یک دهه‌ی قبل علاوه بر بازی در آن آثار مخاطب پسند، در فیلم‌هایی از برادران کوئن گرفته تا نوآ بامبک بازی کند. همین انتخاب‌های عاقلانه هم بالاخره زمان وجود در شاه نقشی چون نقش بیگانه‌ی فیلم «زیر پوست» جاناتان گلیزر را اختیارش قرار داد.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: وودی آلن، برادران کوئن، برادران روسو، لوک بسون، کریستوفر نولان، برایان دی‌پالما، سوفیا کوپولا، نوآ بامبک، وس اندرسون، اسپایک جونز و جاناتان گلیزر
  • بهترین فیلم: امتیاز نهایی (Match Point)
  • بهترین نقش‌آفرینی: زیر پوست (Under The skin)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: ویکی کریستینا بارسلونا (Vicky Cristina Barcelona)، پرستیژ (The Prestige)، گمشده در ترجمه (Lost In Translation)، انتقامجویان (The Avengers) و داستان ازدواج (Marriage Story)

۲۹. میا فارو (Mia Farrow)

82

گرچه امروزه در بین بازیگران زن هالیوود نامش زیاد تر برای رسوایی‌های گوناگون و پرونده‌ی شکایت از همسر سابقش یعنی وودی آلن سر زبان‌ها است اما او وقتی یکی از شمایل‌های بازیگران زن دهه‌ی ۱۹۷۰ به شمار می‌رفت. در مقدمه اشاره شد که در دهه‌ی هفتاد، عمده‌ی نقش‌های زنان به دو دسته‌ی قربانی یا قربانی کننده تقسیم می‌شد و میا فارو دقیقا بازیگر مناسبی برای دسته‌ی اول به شمار می‌رفت.

با آن صورت استخوانی و اندام لاغر و چهره‌ی غمزده‌اش که انگار در هر لحظه به تازگی از گریه و زاری فارغ شده، زیاد سریع به با اهمیت ترین نقش کارنامه‌ی حرفه‌ای خود رسید؛ بازی در نقش مادر، در یکی از ترسناک‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما یعنی «بچه رزمری». همین شاه نقش عکس میا فارو را برای همیشه در تاریخ سینما جاودانه کرد تا به گفتن زنی در خاطره‌ها باقی بماند که گرچه قربانی است و فرزندی از شیطان دارد، اما تا این مدت هم عاشق جگرگوشه‌اش است و برایش لالایی می‌خواند.

او در ادامه با شوهر اینده خودش برخی از پیچیده‌ترین شخصیت‌ها را ساخت. از «هانا و خواهرانش» تا تصویری فانتزی از وجود یک زن مجنون در فیلم «رز ارغوانی قاهره». در این جا هم او زنی دست و پا چلفتی است که عاشق عکس مردی بر پرده‌ی سینما است و یک دفعه در جهانی رویایی، به دیدار او می‌رود. این در هم‌تنیدگی و جدال بین معصومیت جاری در سینما با وحشت جاری در دنیای واقعی، به خوبی در حال نزار این بازیگر هویدا است تا میا فارو با شاه نقش فرد دیگر در جهان سینما ماندگار شود.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: آنتونی مان، رومن پولانسکی، وودی آلن، پیتر ییتس، رابرت آلتمن و جوزف لوزی
  • بهترین فیلم: بچه رزمری (Rosemary’s Baby)
  • بهترین نقش‌آفرینی: بچه رزمری
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: یک عروسی (A Wedding)، زلیگ (Zelig)، مراسم محرمانه (Secret Ceremony)، رز ارغوانی قاهره (The purple Rose Of Cairo) و هانا و خواهرانش (Hannah And Her Sisters)

۲۸. فی داناوی (Faye Dunaway)

83

فی داناوی یکی از نمادهای بازیگران زن هالیوود در دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی است. اصلا نسیم تحول هالیوود و جدا شدنش از سنت‌های سینمای کلاسیک با صدای نفس‌های او بر پرده‌ی سینما در ابتدای فیلم «بانی و کلاید» اغاز می‌شود. از همین جا است که عکس او به عکس پایان یک دوران و اغاز عصری تازه پیوند می‌خورد. آرتور پن علاقه داشت که برای حماسه‌ی تصویری خود، از چهره‌ای تازه منفعت گیری کند، چهره‌ای که توامان هم اغواکننده باشد و هم شکننده و فی داناوی به شکلی یگانه به این چندگانگی معنی داد.

در ادامه دایره‌ی فعالیتش گسترده شد. هم مورد علاقه‌ی کارگردانان هالیوودی می بود و هم در آن سوی اقیانوس اطلس، فردی همانند رنه کلمان به سراغش می‌رفت. هم سر از پروژه‌های پر ستاره در می‌آورد و هم با کارگردان سر در گریبان و حاشیه‌نشینی همانند جری شاتزبرگ کار می‌کرد.

در همین دوران می بود که سیدنی لومت به سراغش رفت و از او خواست در نقش یکی از شیطان‌ صفت‌ترین زنان تاریخ سینما در فیلم «شبکه» بازی کند. او هم قبول کرد و آن چنان عکس ویرانگری از رسانه در دوران مدرن ساخت که حسابی پشت مخاطبش را می‌لرزاند. همین بازی هم اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را برایش به ارمغان آورد.

از نظر دیگر او توانایی خود در اجرای همزمان نقش‌های زن قربانی و زن اغواگر را در شاهکار فرد دیگر به عکس کشید. رومن پولانسکی در یکی از پیچیده‌ترین شخصیت‌پردازی‌های خود، در «محله چینی‌ها» شخصیت زنی ساخته می بود که همیشه رازی برای مخفی کردن دارد؛ رازی که آشکار شدنش، وجدان جهانی را به قضاوت خواهد گرفت. متاسفانه هر چه سن فی داناوی افزایش یافت، حضورش بر پرده‌ی سینما کم شد؛ همانند تعداد بسیاری از بازیگران دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: رومن پولانسکی، آرتور پن، اوتو پرمینجر، نورمن جیسون، ویتوریو د سیکا، الیا کازان، جان فرانکنهایمر، رنه کلمان، جری شاتزبرگ، سیدنی پولاک، سیدنی لومت
  • بهترین فیلم: محله چینی‌ها (Chinatown)
  • بهترین نقش‌آفرینی: شبکه (Network)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: بانی و کلاید (Bonnie And Clyde)، بزرگمرد کوچک (Little Big Man)، سازش (The Arrangement)، تله مرگبار (The Deadly Trap) و آسمانخراش جهنمی (The Towering Inferno)

۲۷. کیت وینسلت (Kate Winslet)

84

یک دفعه با فیلم «تایتانیک» تبدیل به ستاره‌ای شد که در دور افتاده‌ترین نقاط عالم هم نامی شناخته شده می بود. یک دفعه راهی را که کمتر فردی در عرض چند دهه طی می‌کند، یک شبه طی کرده می بود. کیت وینسلت زیاد سریع به سرشناس‌ترین بازیگر زمانه‌اش تبدیل شد و این خطرناک‌ترین اتفاقی است که می‌تواند برای هر بازیگری شکل بگیرد؛ چرا که اگر بازیگر در باد آن خوشنامی و شهرت بخوابد، زیاد سریع از قله‌ سقوط می‌کند و فراموش می‌شود.

اما کیت وینسلت می‌دانست که برای فرار از این موقعیت باید به گفتن بازیگر خوبی شناخته شود که آن موفقیتش به پای شانس و اتفاق نوشته نشود. بعد او رفته رفته در فیلم‌های گوناگون، در نقش‌های متفاوت ظاهر شد و توانایی بازیگری خود را به رخ کشید. عصر حاضر، برای بازیگران زنی همانند او که توانایی اجرای نقش‌های گوناگون و شخصیت‌های متنوعی را دارند و در یک تیپ خاص نمی‌همانند، دوران زیاد خوبی است؛ چرا که تعداد آثار زن‌محور زیاد زیاد تر از قبل است. وینسلت هم همین را فهمید و درجا نزد.

به همین علت هم می‌توان طیف متنوعی از نقش‌ها را در کارنامه‌ی او دید؛ از عاشق دل خسته و مجنونی در شاهکار چارلی کافمن یعنی «درخشش ابدی یک ذهن بی‌آلایش» گرفته تا زنی ناکامی خورده در «جاده انقلابی». از یک قربانی تام و همه جهان مردسالارانه و جنگی خانمان‌ئوز در «کتاب‌خوان» تا عکس زنی پخته در فیلم «کشتار» رومن پولانسکی.

کیت وینسلت از آن دست بازیگران زن هالیوودی است که نقش‌آفرینی‌هایش همیشه از یک استاندارد خاص پایین‌تر نیامده و به همین علت هم از بازی‌های فاجعه در کارنامه‌اش کمتر خبری است. او حتی در بدترین فیلم‌ها هم می‌تواند گلیمش را از آب بیرون بکشد. از نظر دیگر بازی‌های خوب هم کم ندارد.

به همین علت هم انتخاب بهترین بازی کارنامه‌اش کار سختی است. امکان پذیر نظر‌ی فردی در انتخاب بهترین بازی‌اش با نظر‌ی نگارنده متفاوت و کاملا هم حق به جناب وی باشد و این فرق می‌کند با کارنامه‌ی بازیگری همانند میا فارو که یکی از نقش‌هایش با فاصله بهترین بازی عمر او را شامل می‌شود؛ تا آن جا که اجماعی حولش شکل بگیرد.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: جیمز کامرون، آنگ لی، پیتر جکسون، کنت برانا، مایکل وینترباتم، چارلی کافمن، استیون دالدری، رومن پولانسکی، استیون سودربرگ و مارک فارستر
  • بهترین فیلم: درخشش ابدی یک ذهن بی‌آلایش (Eternal Sunshine Of The Spotless Mind)
  • بهترین نقش‌آفرینی: کتاب‌خوان (The Reader)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: تایتانیک (Titanic)، قلم‌پرها (Quills)، کشتار (Carnage)، جاده انقلابی (Revolutionary Road) و در جستجوی ناکجاآباد (Finding Neverland)

۲۶. آنجلینا جولی (Angelina Jolie)

85

وقتی نه چندان دور، همین یک دهه‌ی قبل، آنجلینا جولی نماد بازیگران زن هالیوود می بود. شهرت هیچ بازیگری به پایش نمی‌رسید و زندگی خانوادگی و خصوصیش مدام سر از نشریات زرد در می‌آورد. از نظر دیگر اخبار اعمال عام‌المنفعه‌اش یا سر زدن به کمپی در آفریقا یا آسیا تبدیل به سرتیتر خبرهای چهار گوشه‌ی خاکی می‌شد. همین‌ها از او بازیگری ساخته که به معنی واقعی کلمه ستاره است.

اما برای ستاره شدن به چیز فرد دیگر هم نیاز است. به چیزی که تعداد بسیاری از زنان این فهرست در اختیار دارند اما کمتر به این اندازه در یک نفر یافت می‌شود؛ یعنی کاریزما. آنجلینا جولی از کاریزمایی ذاتی برخوردار است که هنگامی بر پرده ظاهر می‌شود، نمی‌توان از او چشم برداشت.

برای این کار حتی نیاز به اکت و بازی خاصی هم ندارد و صرف حضورش کافی است. به همین علت هم برخی از آثار زیاد ضعیفش که به نظر هیچ توجیهی برای ساختشان وجود ندارد، به صرف وجود او بر پرده، دلیلی برای ساخته شدن اشکار می‌کنند.

پر بیراه نیست که اگر او را حداقل برای یک دهه بزرگترین ستاره‌ی سینما بدانیم. حتی سرشناس‌تر و بزرگتر از شوهر سابقش یعنی برد پیت. قرار گرفتن نامش در هر تیتراژی فروش بلیط‌‌های آن فیلم را ضمانت می‌کرد. اما آنجلینا جولی هوش بالایی هم داشت؛ او می‌داست که با عوض شدن روحیات جوانان و زمانه، دوره‌اش روزی به سر خواهد آمد. گرچه تا این مدت آن روز فرانرسیده اما جولی زیاد سریع راهش را به سمت کارگردانی تحول دارد و در مقام تهیه کننده چند فیلم قرار گرفت. اتفاقا در کارگردانی هم جای پای خود را سفت کرد و نشان داد که توانا است.

آنجلینا جولی در کنار همه‌ی این کارها یک بار هم اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای فیلم «دختر از هم گسیخته» (Girl, Interupted) از آن خود کرده است اما قطعا بهترین و پخته‌ترین بازیش در تاثییر معرکه‌ی کلینت ایستوود یعنی «بچه جانشین» رقم خورده.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: هال اشبی، جیمز منگولد، مایکل کریستوفر، الیور استون، کلوئی ژائو، تیلور شریدان، کلینت ایستوود، رابرت دنیرو، رابرت زمکیس و مایکل وینترباتم
  • بهترین فیلم: بچه جانشین (Changeling)
  • بهترین نقش‌آفرینی: بچه جانشین
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: گناه مهم (Original Sin)، آقا و خانم اسمیت (Mr. And Mrs. Smith)، توریست (The Tourist)، اسکندر (Alexander) و مالفیسنت (Maleficent)

۲۵. لورن باکال (Lauren Bacall)

86

هنگامی هوارد هاکس برای اولین بار لورن باکال را دید، فکر نمی‌کرد که فردی بتواند در برابر کاریزمای همفری بوگارت قد علم کند و خرد نشود. آن هم دخترکی کم سن و سال که هیچ سابقه‌ای نداشت و اصلا فردی نامش را نشنیده می بود. اما او در جدال کلامی چنان از بعد بوگی برآمده می بود که هم دل این ستاره را با خود برد و عاشقش کرد و هم هوارد هاکس بلافاصله برای اقتباس خود از رمان ارنست همینگوی یا همان فیلم «داشتن و نداشتن» در نقش روبه رو بوگی انتخابش کرد.

چشمان نافذش در کنار قوت ردیف کردن پشت سر هم کلمات، از آن چهره‌ی استخوانی و صورت کشیده، زنی ساخته می بود که هم می‌توانست نقش زنان خانه خراب کن فیلم‌های نوآر را بازی کند و هم معشوقه‌ای شجاع باشد که به یک زندانی در حال فرار پشتیبانی می‌کند. اما لورن باکال با مرگ شوهرش، یعنی همفری بوگارت، زانوی غم بغل کرد و کمتر بر پرده ظاهر شد. یقیناً کار او را هم تا آن زمان کرده و نامش برای همیشه در سینما جاودانه شده می بود اما نمی‌شد که برای همیشه سینما را از خودش محروم کند.

او که در اوج جوانی، شانه به شانه سرشناس‌ترین و ستاره‌ترین بازیگر تاریخ سینما درخشیده می بود، حال در فیلم‌هایی ظاهر می‌شد که یاد خوش آن دوران را با خود به همراه داشت؛ یادی توام با اندوه یک دوران از دست رفته. با اهمیت ترین این نقش‌ها هم نقش زنی سرد و گرم چشیده در فیلم «تیرانداز» دان سیگل می بود که در کنار یکی دیگر از ستارگان هم عصر شوهرش یعنی جان وین، در کهنسالی قرارش داد.

سال‌ها آمد و رفت و لورن باکال کمتر بر پرده ظاهر شد. تا این که در شاه نقش فرد دیگر در فیلمی از کارگردان دانمارکی یعنی لارس فون تریه درخشید. قبلا راب رینر از کاریزمای او در حضوری مختصر در فیلم «میزری» در نقش یک ناشر و ویراستار کتاب منفعت برده می بود اما این بازی در نقش یکی از اهالی دهکده‌ای موسوم به «داگویل» می بود که چهره‌اش را به نسل تازه شناساند.

برای پی بردن به قوت مسحورکنندگی‌اش در بین بازیگران زن هالیوود بر پرده‌ی سینما، فقط کافی است که یک سکانس را تماشا کنید: سکانس نواختن پیانو در فیلم «داشتن و نداشتن». همان جایی که بوگی بزرگ را به گوشه‌ی قاب می‌فرستد و خودش همه میزانسن هوارد هاکس را طلب می‌کند. همین وجود از این اولین بازی لورن باکال، بهترین نقش‌‌آفرینی‌اش را می‌سازد.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: هوارد هاکس، دلمر دیوس، جان هیوستن، داگلاس سیرک، سیدنی لومت، دان سیگل، رابرت آلتمن، راب رینر و لارس فون تریه
  • بهترین فیلم: خواب ابدی (The Big Sleep)
  • بهترین نقش‌آفرینی: داشتن و نداشتن (To Have And Have Not)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: گذرگاه تاریک (Dark Passage)، کی لارگو (Key Largo)، بر باد نوشته (Written On The Wind)، تیرانداز (The Shootist) و داگویل (Dogville)

۲۴. الیزابت تیلور (Elizabeth Taylor)

87

کمتر ستاره‌ای به اندازه‌ی الیزابت تیلور بین بازیگران زن هالیوود دهه‌ها دوام آورده و توانسته با کارگردان‌های بزرگی از نسل‌های گوناگون همکاری کند و هم‌چنان هم ستاره بماند. او زیاد سریع و در ده سالگی، یعنی سال ۱۹۴۲ کار او را آغار کرد و تصویرش بر پرده افتاد. این نوشته تا همین اغاز قرن حاضر ادامه داشت و دلنشین این که زندگی پر فراز و فرودش هیچ‌گاه از دقت رسانه‌ها دور نشد.

حتی وقتی وجود داشت که او را همانند الهه‌ای می‌پرستیدند و از زندگی شخصیش با ریچارد برتون، قصه‌ها سر هم می‌کردند. از این منظر شهرت هیچ ستاره‌ای در عصر حاضر به اندازه‌ی آنجلینا جولی، قابل قیاس با شهرت او در دوران اوجش، بین عامه‌ی مردم نیست.

همین جذابیت و کاریزما است که او را مناسب نقش زنان مقتدر می‌کرد. برای مثال او نقش یکی از قدرتمندترین و مرموزترین زنان تاریخ بشر یعنی کلئوپاترا در فیلمی به همین نام را ایفا کرده که زیاد هم برازنده‌ی او است و اصلا انگار برای بازی در آن به دنیا آمده. یقیناً نباید الیزابت تیلور را فقط بازیگر معروف یا زیبایی نامید، چرا که در این صورت محال می بود که این همه کارگردان بزرگ او را برای ایفای نقش‌های گوناگون دعوت کنند؛ نگاهی به کارنامه‌اش بیاندازید. لیست فیلم‌سازان بزرگی که لیز تلور را در فیلمی هدایت کرده‌اند به راستی هوش‌ربا است.

به علت همین توانایی است که بهترین بازی‌هایش را نقش شخصیت‌هایی پیچیده انجام داده که از روی نمایشنامه‌هایی مشهور اقتباس شده‌اند. «از «گربه روی شیروانی داغ» تا «چه فردی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» نشان خواهند داد که او استاد بازی در نقش‌‌های چالش‌برانگیز و سخت بوده و مشکلی هم با کنار زدن زیبایی‌های ظاهری به تصمیم همراه شدن با نقش نداشته است.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: مایکل کورتیز، مروین لیروی، وینسنت مینلی، استنلی دانن، جرج استیونس، ریچارد بروکس، ادوارد دیمیتریک، جوزف ال منکه‌ویچ، مایک نیکولز، جان هیوستن، فرانکو زفیرلی، جوزف لوزی، لری پیرس و جرج کیوکر
  • بهترین فیلم: چه فردی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟ (Who’s Afraid Of Virginia Woolf?)
  • بهترین نقش‌آفرینی: چه فردی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: یک دفعه، تابستان قبل (Suddenly, Last Summer)، گربه روی شیروانی داغ (Cat On A Hot Tin Roof)، رام کردن زن سرکش (The Taming Of The Shrew)، کلئوپاترا (Cleopatra) و غول (Giant)

۲۳. جولیا رابرتز (Julia Roberts)

88

در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ و اغاز دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی جولیا رابرتز انتخاب اول تعداد بسیاری از کارگردانان برای بازی در قالب نقش اول زن فیلم‌های درام با لحنی رومانتیک می بود و یکی از بهترین بازیگران زن هالیوود به حساب می‌آمد. او زیاد سریع توانسته می بود در همان ازمایش ها اولیه‌ی خود به شهرت برسد و فیلم «زن قشنگ» (Pretty Woman) با وجود او توانست دروازه‌های پیروزی، ثروت و شهرت را برایش بگشاید.

چهره‌ی معمولی، ظاهر ساده و قیافه‌ی صمیمی او علتشد تا زیاد از مخاطبان جولیا رابرتز را سریع و به همانند یکی از اعضای خانواده‌ی خود بپذیرند؛ چرا که او بر خلاف تعداد بسیاری از ستاره‌های هم عصرش هیچ چیز غیرزمینی نداشت تا غیرقابل لمس به نظر برسد. جولیا رابرتز همانند به زنی می بود در همین همسایگی به نظر می‌رسید، آدمی معمولی که هر زنی در سرتاسر دنیا فردی همانند او را می‌شناخت؛ همین نوشته حس همذات‌پنداری و نزدیکی با او را برای مخاطبان زن سینما ساده‌تر می‌کرد.

یکی از خصوصیات اختصاصی‌ی او که به نظر می‌تواند کارنامه‌ی هر بازیگر فرد دیگر را تباه کند، عدم ریسک‌پذیری و بازی در قالب همین نقشهای ثابت و سرراست می بود. او کمتر از این قالب خارج شد، به اختصاصی در دوران جوانی. اما برای همان خصوصیات منحصر به فردش چنان مورد اقبال قرار گرفت که توانست این مشکل را به نقطه قوت کارنامه‌ی بازیگری خود تبدیل کند. حال که سنش مقداری بالاتر رفته و دیگر نقش دختر عاشق قصه برازنده‌اش نیست، باز هم در قالب زنانی معمولی با دلمشغولی‌هایی معمولی می‌درخشد.

جولیا رابرتز تا بحال یک بار موفق به دریافت جایزه‌ی اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شده و آن هم برای بازی در فیلم «ارین براکویچ» به کارگردانی استیون سودربرگ بوده که یکی از متفاوت‌ترین نقش‌آفرینی‌های او هم هست. همین نوشته مشخص می کند که وی اگر نقش‌های گوناگون و متنوع را انتخاب می‌کرد، می‌توانست در نقش‌های متغیری نسبت به شمایل آشنای خود بدرخشد و به گمان زیاد در جایی بالاتر از این لیست قرار گیرد.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: استیون سودربرگ، هربرت راس، جوئل شوماخر، استیون اسپیلبرگ، رابرت آلتمن، آلن جی پاکولا، وودی آلن، لاسه هالستروم، نیل جردن، استیون فریزر
  • بهترین فیلم: ارین براکویچ (Erin Brackovich)
  • بهترین نقش‌آفرینی: ارین براکویچ
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven)، ناتینگ هیل (Notting hill)، آگوست: اوسیج کانتی (August: Osage County)، مایکل کولینز (michael Collins) و پرونده پلیکان (The Pelican Brief)

۲۲. شارلیز ترون (Charlize Theron)

89

دخترک قد بلند اهل آفریقای جنوبی، زیاد سریع در هالیوود نامی برای خودش دست و پا کرد. به نظر می‌رسید یکی دیگر از آن هنرپیشه‌های زیبایی است که زیاد سریع صحنه را ترک می‌کنند و رد و نشانی از آن‌ها در تاریخ سینما باقی نمی‌ماند. تا این که بازی در پروژه‌ای را قبول کرد که کمتر بازیگر زنی حاضر به قبول آن است؛ بازی در نقش بدنام‌ترین قاتل زنجیره‌ای زن تاریخ آمریکا در فیلم «هیولا» که اتفاقا اسکاری هم برایش به ارمغان آورد.

این نقش علتشد که او فرسنگ‌ها از آن عکس همیشگی فاصله بگیرد. او ساعت‌ها سختی گریم را تحمل می‌کرد که تصویری زشت از چهره‌‌ای شیطانی ترسیم کند؛ زنی که قربانی می‌گرفت و دیگران را از دم تیغش می‌گذراند. همراهی و تمرکز کارگردان بر این نقش و ساختن تصویری کامل از وی، به شارلیز ترون زمان داد که ثابت کند بازیگر توانایی است و می‌تواند در هر نقشی بدرخشد.

علاوه بر این، شیطنتی در چشم‌هایش جا خوش کرده می بود که او را مناسب بازی در قالب نقش‌های منفی یا حتی آدم‌هایی قلدر می‌کرد؛ از آن زن‌ها که می‌توانند به راحتی گروهی از خلافکاران را بگردانند یا حتی سر همه کلاه بگذارند. همین هم پایش را به فیلم‌های مختلفی باز کرد تا این که در قالب نقش منفی فرانچایزی همانند «سریع و خشن» قرار بگیرد یا در فیلم فرد دیگر با نام «نگهبانی از دیرباز» (The Old Guard) نقش یک ابرقهرمان را بازی کند.

این چنین خصوصیاتی است که شالیز ترون را صاحب هویتی چند وجهی در عالم سینما کرده که کمتر در بازیگران عصر حاضر قابل شناسایی است؛ یکی از بهترین بازیگران زن هالیوود. ضمن این که با بالاتر رفتن سن، جایگاهش را هم فهمیدن کرده و می‌داند که دیگر مناسب بازی در نقش دخترکان عاشق‌پیشه نیست. همه چیز برایش بر وفق مراد پیش می‌رفت تا این که برگ برنده‌ی فرد دیگر رو کرد؛ بازی در نقش فیوریوسا در فیلم «مکس دیوانه: جاده‌ی خشم» تاثییر جرج میلر. او اکنون کلکسیونی از نقش‌های گوناگون، با خصوصیات گوناگون در کارنامه‌اش داشت که می‌توانست به آن‌ها افتخار کند و به نامی ماندگار تبدیل شود.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: لاسه هالستروم، پتی جنکینز، جیسون رایتمن، گی‌یرمو آریاگا، ریدلی اسکات، وودی آلن، جرج میلر و پل هگیس
  • بهترین فیلم: مکس دیوانه: جاده خشم (Mad Max: Fury Road)
  • بهترین نقش‌آفرینی: هیولا (Monster)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: زندگی و مرگ پیتر سلرز (The Life And Death Of Peter Sellers)، پروموته (Prometheus)، ستاره مشهور (Celebrity)، بزرگسالان جوان (Young Adult) و سفیدبرفی و شکارچی (Snow White And Huntsman)

۲۱. شرلی مک‌لین (Shirley MacLaine)

90

شرلی مک‌لین کار او را به شکلی آرمانی اغاز کرد. او یکی از بازیگران مهم استاد انگلیسی یعنی آلفرد هیچکاک در فیلم «دردسر هری» می بود. احتمالا این فیلم با شاهکارهای استاد فاصله داشته باشد، اما از گرمایی معرکه منفعت برده که مخاطبش را حسابی سرگرم می‌کند و همین هم به دیده شدن مک‌لین پشتیبانی کرد. اصلا یکی از دلایل گرمای لذتبخش فیلم، همین وجود پر حرارت شرلی مک‌لین می بود. او می‌رفت که با آن چهره‌ی معصوم و قلب پاکش تبدیل به شمایلی از زنانی تبدیل شود که می‌‌توانند مردی را تا آخر عمر عاشق خود کنند.

در همین دوران می بود که بیلی وایلدر قابلیتش را کشف کرد و او را به پروژه‌ی «آپارتمان» فراخواند. آن دختر معصوم و از همه جا بیخبر فیلم، در کنار جک لمون دست و پا چلفتی چنان درخشید که وایلدر موفق نشد زیاد سریع زوج آن‌ها را فراموش کند. با در اختیار داشتن این دو، او ترکیبی از دو آدم معمولی در اختیار داشت که در میانه عادی بودن، می‌توانستند دل هر مخاطبی را با خود ببردند.

به همین علت هم در فیلم دیگرش یعنی «ایرما خوشگله» به سراغشان رفت. در این دو تاثییر معرکه شرلی مک‌لین نقش زنی را بازی می‌کند که به نظر به راحتی مرد را به مراد دلش می‌رساند؛ اما آهسته آهسته چنان این مرد فلک زده و از همه چیز بیخبر را می‌چزاند که گرچه چندان اخلاقی نیست، اما لبخندی به پنهای صورت بر لب مخاطب می‌نشاند.

اما شرلی مک‌لین فقط بازیگری این این چنین نبوده است و یک چهره معمولی بین بازیگران زن هالیوود به حساب نمی‌آمد. او در آثار دیگر هم خوش می‌درخشید. از وسترن گرفته تا کمدی و فیلم‌های غم‌بار. چهره‌ی معصومش می‌توانست هر اتفاق‌ای را به امری مقدس تبدیل کند. حتی در قالب شخصیتی خیره‌سر در فیلمی همانند «وجود» هال اشبی هم مخاطب درکش می‌کند و نمی‌تواند از اعمالش دلخور شود.

اگر نگاهی به لیست کارگردان‌هایی بیاندازید که او را هدایت کرده‌اند، در خواهید یافت که شرلی مک‌لین کارنامه‌ای بینظیر از خود به جا گذاشت که تا سینما وجود دارد، نامش ماندگار خواهد می بود. او بالاخره برای فیلم «شرایط مهرورزی» اسکاری تصاحب کرد، اسکاری که زیاد سریعتر باید برای «آپارتمان» دریافتش می‌کرد.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: ویلیام وایلر، جیمز ال بروکس، بیلی وایلدر، دان سیگل، هربرت راس، باب فاسی، لوییس مایلستون، وینسنت مینلی و آلفرد هیچکاک
  • بهترین فیلم: آپارتمان (The Apartment)
  • بهترین نقش‌آفرینی: آپارتمان
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: ایرما خوشگله (Irma La Doce)، دردسر هری (The Trouble With Harry)، ساعت بچه‌ها (The Children’s Hour)، دو قاطر برای خواهر سارا (Two Mules For Sister Sara)، وجود (Being There) و شرایط مهرورزی (Terms Of Endearment)

۲۰. مرلین مونرو (Marilyn Monroe)

91

مرلین مونرو را تعداد بسیاری مشهورترین هنرپیشه‌ی تاریخ سینما می‌دانند و به گمان زیاد شناخته‌شده‌ترین چهره بین بازیگران زن هالیوود. جایی در کنار چارلی چاپلین. از آن نام‌ها که هر آدمی در هر جای کره‌ی خاکی، بالاخره جایی نامش را شنیده است. او حتی وقتی از عالم سینما فراتر رفت و به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شد. تا آن جا که هنرمندی همانند اندی وارهول با کشیدن شمایلش در قالبی رادیکال، فکر خود از هنر عامه را با چهره‌ی او معنی کرد. قضیه از این هم فراتر رفت و پای نظریات گوناگون در باب سلیقه و پسند عامه و هم‌این چنین جهان تازه‌ی دوران مدرن با نام او در هم آمیخت و نظریه‌پردازان را به جان هم انداخت. حال مرلین مونرو زنی می بود که با چیزی غیر از توانایی بازیگریش شناخته می‌شد و همین هم عذابش می‌داد.

این عذاب او را واداشت که در اوج شهرت سری به کلاس‌های معروف بازیگری اکتورز استودیو بزند. همان جایی که بازیگران بینظیری همانند مارلون براندو یا جیمز دین را پرورش کرده می بود. این دست و پا زدن‌ها برای کسب اعتبار یقیناً که به زندگی شخصیش هم ربط داشت که یقیناً مورد او گفت و گو ما نیست. در نهایت هم آن مرگ پر از ابهامش که تا این مدت هم سوژه‌ی او گفت و گو سینمایی‌ها است، تراژدی زنگی مرلین مونرو را کامل کرد.

اولین نقش مهم مونرو بازی در فیلم «جنگل آسفالت» (The Asphalt Jungle) جان هیوستن می بود. او حضوری مختصر در این فیلم دارد و یقیناً محال است که از خاطر برود. در همان سال در کنار دو غول دیگر بازیگری یعنی آن باکستر و بتی دیویس در فیلم «همه چیز درمورد ایو» (All About Eve) درخشید. اما وجود درخشان آن دو هنرپیشه‌ی دیگر چنان می بود که جایی برای ستایش از دیگران باقی نگذاشت. یکی دیگر از بازی‌هایش که می‌تواند نامزد انتخاب به گفتن بهترین نقش‌آفرینی کارنامه‌‌ی وی باشد، بازی در فیلم «رود بی‌برگشت» در کنار رابرت میچم است.

هوارد هاکس، جوزف ال منکه‌ویچ، اوتو پرمینجر و حتی فریتس لانگ سختگیر هم از او در فیلم‌هایشان منفعت گیری کردند اما همانند مورد شرلی مک‌لین، این بیلی وایلدر می بود که نقشی برای همه فصول در اختیارش قرار داد؛ نقش دخترک معصوم فیلم «برخی‌ها داغشو دوست دارند» که شخصیت تونی کرتیس به او دل می‌بازد. مرلین مونرو با همین تک نقش هم می‌توانست برای همیشه نام خود را در عالم سینما جاودانه کند اما انگار قرار می بود که بیشتر از همه با حواشی زندگی و جریان‌هایی برای آورده شود که او نمادشان می بود. و یقیناً، مرگ مشکوکش در اوج جوانی.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: بیلی وایلدر، هوارد هاکس، جان هیوستن، جوزف ال منکه‌ویچ، اوتو پرمینجر، فریتس لانگ، هنری هاتاوی، جرج کیوکر
  • بهترین فیلم: برخی‌ها داغشو دوست دارند (Some Like It Hot)
  • بهترین نقش‌آفرینی: برخی‌ها داغشو دوست دارند
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: نیاگارا (Niagara)، رود بی‌برگشت (River Of No Return) ، خارش هفت ساله (The Seven Year Itch)، آقایان مو طلایی‌ها را ترجیح خواهند داد (Gentlemen Prefer Blondes) و برخورد در شب (Clash By Night)

۱۹. ویوین لی (Vivien Liegh)

92

به گمان زیاد همه ویوین لی را با بازی در نقش اسکارلت اوهارای فیلم «بربادرفته» تاثییر ویکتور فلمینگ می‌شناسند. اثری که چنان در دنیا سر و صدا کرد که حتی فیلمی همانند «تایتانیک» هم در عصر حاضر توان برابری با آن را ندارد. تا این مدت هم با محاسبه‌ی نرخ تورم «بربادرفته» پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما است و یقیناً رکورد فروش بلیط را هم در دست دارد.

بعد حتما از دیدن نام فیلم «اتوبوسی به نام هوس» به گفتن بهترین فیلم و بهترین نقش‌آفرینی ویوین لی، شگفتی می‌کنید. شخصا معتقدم او در هر دو تاثییر عالی است اما الیا کازان چنان بازی بی‌نقصی از او در این فیلم گرفته که نه تنها تبدیل به بهترین بازی او، بلکه به یکی از بهترین بازی‌های تاریخ سینما تبدیل می‌شود. ضمن این که جایگاه «بربادرفته» در تاریخ سینما را زیاد تر برای شهرت بیشتر از حدش می‌دانم.

ویوین لی به گفتن یکی از بهترین بازیگران زن هالیوود، با ‌آن وقار انگلیسی ذاتی خود، برای هالیوودنشینان همانند موهبتی می بود. اما در کشورش یعنی انگلستان هم حسابی درخشید و با کارگردان‌های مهمی کار کرد. اما احتمالا با اهمیت ترین قسمت کار او، بازی در تئاتر لندن وحضور در قالب شخصیت‌های نمایش‌نامه‌های ویلیام شکسپیر باشد.

همین دوران می بود که جهت آشنایی او با بازیگر شکسپیرینی چون لارنس اولیویه شد. بنا به همه دلایلی که عرض شد، تعداد بسیاری معنقدند که سه چیز پرسونای ویوین لی را می‌سازد؛ بازی در فیلم «بربادرفته»، بازی در فیلم «اتوبوسی به نام هوس» و وجود در کنار لارنس اولیویه چه در صحنه‌ی تئاتر و چه به گفتن همسر.

ویوین لی برای بازی در همین دو فیلم مهم زندگی‌اش هم برنده‌ی جایزه‌ی اسکار شد تا از معدود زنان بازیگری باشد که توانسته بیشتر از یک بار اسکار را به خانه ببرد. در «بربادرفته» چنان وجود معرکه‌ای دارد که بازیگر بزرگی همانند کلارک گیبل را تحت تاثییر حضورش قرار می‌دهد و در «اتوبوسی به نام هوس» در برابر مارلون براندو، با آن وجود خیره‌ کننده‌اش، کم نمی‌آورد.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: ویکتور فلمینگ، الیا کازان، مروین لیوی، الکساندر کوردا، ژولین دوویویه، آناتول لیتواک و استنلی کریمر
  • بهترین فیلم: اتوبوسی به نام هوس (A Streetcar Named Desire)
  • بهترین نقش‌آفرینی: اتوبوسی به نام هوس
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: بربادرفته (Gone With Wind)، دریای آبی عمیق (The Deep Blue Sea)، آنا کارنینا (Ana Karenina)، آن خانم همیلتون (That Hamilton Woman) و انگلستان در آتش (Fire Over England)

۱۸. ریتا هیورث (Rita Hayworth)

93

تعداد بسیاری ریتا هیورث را مشهورترین ستاره‌ی زن دهه‌ی ۱۹۴۰ آمریکا می‌دانند تا آن جا که فروش هر فیلم او از قبل ضمانت شده می بود و یقیناً در موردی همانند فیلم «بانویی از شانگهای» ارسن ولز و شکستش در گیشه، کارشناسان گیشه به مختصر شدن مدل موهای همین بازیگر در این فیلم ربطش دادند. حال دیگر خودتان فکر کنید که او چه محبوبیتی داشت که هر تغییری در ظاهرش می‌توانست فیلمی را زمین بزند.

الیته عمده‌ی شهرتش بین بازیگران زن هالیوود به واسطه‌ی فیلم‌های رمانتیک، موزیکال و کمدی می بود که در کنار فرد آستر و جین کلی بازی کرد و توانست کلی در برابر آن‌ها بدرخشد. این درخشش تا آن جا می بود که تعداد بسیاری جذابیت ریتا هیورث را مهم‌تر از توانایی جین کلی و فرد آستر در انجام حرکات موزون می‌دانستند و علت استقبال از فیلم‌ها را به ستارگی وی ربط می‌دادند. از سمت دیگر او با با وجود در فیلم «گیلدا» نشان داد که می‌تواند فم فتالی خانه خراب کن هم باشد و مردی را به تباهی بکشد. همین حضورش بر پرده هم تبدیل به بهترین بازیش شد.

ریتا هیورث در سال ۱۹۴۳ با یکی از بزرگترین توانایی های تاریخ هالیوود یعنی ارسن ولز ازدواج کرد. تا وقتی که همسر او می بود، اوضاع بر وفق مراد پیش می‌رفت. اما ریتا هیورث با وجود آن که زیاد سریع به ستاره‌ای برای همه دوران تبدیل شد، خودش را در معرض اتفاقات ریز و درشت قرار داد و تا حدودی ستاره‌ی بختش افول کرد. جدا شدنش از ارسن ولز و ازدواجش با فرزند سلطان محمد شاه سوم، یعنی علی خان زندگی‌اش را زیر و رو کرد. بعد از جدا شدن سریعش از علی خان می بود که با وجود ساختن خاطرات زیاد، ناچار می بود برای بعد گرفتن جایگاهش دست و پا بزند.

برای پی بردن به درخشش حضورش بر پرده، کافی است که به تماشای فیلم «فقط فرشتگان بال دارند» هوارد هاکس بنشینید. در آن زمان، یعنی سال ۱۹۳۹، ریتا هیورث تا این مدت جایی ثابت در هالیوود ندارد و تا این مدت ستاره نیست. این در حالی است که یکی از با اهمیت ترین ستاره‌های زن تاریخ سینما یعنی جین آرتور در فیلم وجود دارد. وجود مختصر ریتا هیورث در اوج جوانی چنان درخشان و معرکه است، که مقداری از وزن فیلم به سمت شخصیت او سنگینی می‌کند.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: هوارد هاکس، روبن مامولیان، رائول والش، چالز ویدور، ژولین دوویویه، ارسن ولز
  • بهترین فیلم: فقط فرشتگان بال دارند (Only Angels Have Wings)
  • بهترین نقش‌آفرینی: گیلدا (Gilda)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: بانویی از شانگهای (The Lady From Shanghai)، خون و شن (Blood And Sand)، داستان‌های منهتن (Tales Of Manhattan)، دوست داشتنی‌تر از این نبودی (You Were Never Lovelier) و دختر مدل (Cover Girl)

۱۷. باربارا استنویک (Barbara Stanwyck)

94

کمتر بازیگری در تاریخ سینما و بین بازیگران زن هالیوود می‌تواند با کاریزمای خود، همه پرده را همانند باربارا استنویک تحت تاثییر قرار دهد. مهم نبوده است که فیلم بر پرده یک کمدی اسکروبال پر سر و صدا یا شوخ و شنگ چون «آتیش پاره» باشد یا یکی از تلخ‌ترین فیلم‌های تاریخ یعنی «غرامت مضاعف». وجود باربارا استنویک در هر صورت چنان درخشان می بود که مخاطب را قانع می‌کرد.

چهره‌‌اش توان انتقال هر حس متناقضی را داشت. از سویی یک نوع شکنندگی ظریف در آن وجود داشت که با یک شیطنت پر رمز و راز ترکیب شده می بود و همین هم مردهای مقابلش در فیلم‌ها را تا اغاز‌ی سقوط به دروازه‌های جهنم پیش می‌برد تا به هر ساز او برقصند و از سمت دیگر معصومیتی در وجودش می بود که وی را مناسب بازی در نقش زنان ساده می‌کرد. یقیناً این معصومیت هم با نوعی زرنگی ترکیب شده می بود که جهت می‌شد حتی نقش یک زن ساده را هم با نوعی زبلی در هم آمیزد.

حضورش در فیلم‌های گوناگون علتشده می بود که در دوران کلاسیک، برخی او را بزرگترین بازیگر زن همه دوران بدانند. این که کارگردانی چون بیلی وایلدر یک دفعه نوآری با بازیگری بسازد که همین چند زمان قبل، با یک کارگردان متخصص در ساختن آثار نوآر یعنی هوارد هاکس، در یک کمدی حاضر شده و بلافاصه سر از فیلم تریلری ساخته‌ی آناتول لیتواک در آورد، فقط خبر از یک توانایی بی‌نظیر می‌دهد.

باربارا استنویک از اولین بازیگران زنی می بود که در قالب یک نقش نماند و پرسونای سینمایی خود را با شخصیت‌های گوناگون، با بعد‌عرصه‌های گوناگون ترکیب کرد. این از او زنی پیشگام در سینما می‌سازد که در کنار گرتا گاربو و مارلنه دیتریش در دهه‌ی ۱۹۳۰ قرارش می‌دهد و از ستاره‌ای همانند لوییز بروکس که فقط با یک تیپ به یاد آورده می‌شود، جدا می‌کند؛ به همین علت هم این همه کارگردان بزرگ، برای بازی در نقش‌های گوناگون، خواهانش بودند. این علتشده که باربارا استنویک، صاحب یکی از دلنشین‌ترین کارنامه‌های بازیگری در تاریخ سینما باشد.

یکی از دلایل دیگر این درخشش و این کارنامه پر فراز و فرود، به وجود مداومش بر پرده بازمی‌گردد. او قریب به شصت سال در سینما وجود داشت و از آن بازیگرانی نبوده است که با از بین رفتن جوانی، فراموش شوند و عرصه را ترک کنند.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: فرانک کاپرا، آناتول لیتواک، هوارد هاکس، بیلی وایلدر، فریتس لانگ، ویلیام ولمن، سیسیل ب دمیل، روبن مامولیان، رابرت وایز، جان استرجس، داگلاس سیرک، ساموئل فولر و کینگ ویدور
  • بهترین فیلم: غرامت مضاعف (Double Idemnity)
  • بهترین نقش‌آفرینی: غرامت مضاعف
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: آتیش‌پاره (Ball If Fire)، چهل اسلحه (Forty Guns)، ببخشید، شماره نادرست است (Sorry, Wrong Number)، استلا دالاس (Stella Dallas) و برخورد در شب (Clash By Night)

۱۶. نیکول کیدمن (Nicole Kidman)

95

نیکول کیدمن از آن دختر جوان قد بلند استرالیایی با آن لهجه‌ی شگفت و غریبش تا همسر یکی از بزرگترین ستاره‌های سینمای آمریکا یعنی تام کروز، تا پای ثابت انتخاب کارگردانان برای بازی در نقش زنان قوی این سال‌ها، راهی طویل را طی کرده است و به یکی از بهترین بازیگران زن هالیوود تبدیل شده.

قبل از آن که آنجلینا جولی تبدیل به ستاره‌ی اول زنان هالیوودی شود، او به وسیله‌ی ازدواج با تام کروز و یقیناً بازی در فلیمی از استنلی کوبریک بزرگ، به این چنین جایگاهی رسیده می بود. امروزه اگر حتی همه فیلم‌هایش هم فراموش شوند، از نیکول کیدمن به گفتن فردی یاد می‌شود که آخرین کلمه، از آخرین فیلمی از استنلی کوبریک را بر زبان آورده است.

تونی اسکات به او بال و پر داد. تونی اسکات کارگردانی می بود که قدر توانایی های کاریزماتیک را می‌دانست. بازیگر در فیلم‌های او زیاد به آب و آتش نمی‌زد و همین که از استعدادی ذاتی برخوردار می بود، می‌درخشید. به همین علت هم تونی اسکات، بازی ضعیف در کارنامه‌ی کارگردانی‌اش ندارد. از شانس خوب نیکول کیدمن می بود که در ابتدای کارنامه‌اش با این چنین مردی کار کرد و یقیناً هم‌بازی شوهر اینده خودش یعنی تام کروز شد.

سپس از جدا شدن از تام کروز، ستاره‌ی بخت نیکول کیدمن افول نکرد. او تا این مدت هم می‌توانست شکنندگی را با نوعی زرنگی در هم آمیزد و یقیناً بعضی اوقات هم در نقش زنان مقتدر ظاهر شود. در اوج جوانی، یا زنی عاشق‌پیشه می بود، یا دخترکی ظریف که هر کس آزاری به او می‌رساند اما زیاد سریع فهمید که با ادامه‌ی این مسیر، در میانسالی جایی در صنعت سینما ندارد و تبدیل می‌شود به خیل عظیم بازیگران زن زیبایی که فقط در جوانی بر پرده درخشیدند. به همین علت هم تحول مسیر داد و نقش‌های متنوعی را بازی کرد.

برای فهمیدن این نوشته فقط کافی است که سری به ابتدای کارنامه‌اش بزنید و سپس فیلم‌های شاخصش را تماشا کنید. از دختر دست و پا بسته‌ی فیلم «روزهای تندر» تا ملکه‌ی فریبکار فیلم «مرد شمالی»، نیکول کیدمن مسیری استثنایی را طی کرده و به جایی رسیده که از سر از فهرستی این چنین درآورد. علاوه بر این‌ها او برای فیلم «ساعت‌ها» موفق شده که اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کند، گرچه بازی او در نقش زنی شکننده در فیلم «داگویل» لارس فون تریه را بهتر می‌دانم.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: استنلی کوبریک، آنتونی مینگلا، باز لورمن، لارس فون تریه، مایکل کانینگهام، جاناتان گلیزر، سوفیا کوپولا، رابرت اگرز و تونی اسکات
  • بهترین فیلم: چشمان کاملا بسته (Eyes Wide Shut)
  • بهترین نقش‌آفرینی: داگویل (Dogville)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: ساعت‌ها (The Hours)، مولن روژ! (Moulin Rouge!)، کوهستان سرد (Cold Mountain)، دیگران (The Others) و روزهای تندر (Days Of Thunder)

۱۵. جوآن کرافورد (Joan Crawford)

96

از معدود بازیگران زنی می بود که توانست هم در عصر صامت و هم در دوران ناطق بدرخشد و جایگاه اختصاصی‌ای در فهرست بهترین بازیگران زن هالیوود به دست آورد. با عوض شدن سر و شکل سینما و اضافه شدن صدا، توان دیالوگ‌گویی و هم‌این چنین جنس صدای بازیگران اهمیت بسیاری اشکار کرد. تعداد بسیاری در این دوران دوام نیاوردند و حذف شدند. اما این نوشته شامل حال جوآن کرافورد نشد، او نه تنها صدایی یکه و منحصر به فرد داشت، بلکه به علت فرار از بازی در نقش زنان قشنگ، تبدیل به بازیگری متفاوت در دوران خود شده می بود که کمتر فردی به وی شباهت داشت.

امروزه تا نام او به گوشمان می‌خورد، زنی مقتدر به ذهن متبادر می‌شود که حتی مردان دور و برش هم از وی حساب می‌برند. آن ابروهای پر پشت و آن چشمان نافذ، در کنار صدای پر ابهتش از او زنی ساخته می بود که نمی‌شد در قالب دخترکان شکننده تصورش کرد. بعد کمتر در این چنین نقش‌های حاضر می‌شد و به جستوجو شخصیت‌هایی می‌گشت که به زیبایی ظاهری بازیگر وابسته نباشند.

به همین علت هم اوج کارنامه‌اش سپس از چهل سالگی است. در این دوران می بود که او در کنار افرادی چون بتی دیویس و جون فونتین، تبدیل به یکی از گزینه‌های همیشگی زنان میانسال در فیلم‌های مهم هالیوود تبدیل شد. یقیناً اگر قرار می بود که این زن قبل‌ای تیره و تار داشته باشد یا به سختی یک سنگ عکس شود، حتما تبدیل به گزینه‌ی اول کارگردانان آن دوره تبدیل می‌شد. گرچه نظام استودیویی و استخدام بازیگران توسط یک کمپانی، دست و بال کارگردانان را برای انتخاب آزادانه می‌بست.

همین پرسونا هم در نهایت او را به فیلمی رساند که در تاریخ سینما برای همیشه ماندگارش کرد. اگر فیلم‌های «چه بر سر بیبی جین آمد؟» و «میلدرد پیرس» می‌توانند برای هر ستاره‌ای کافی باشند تا جایی برای خود در عالم هالیوود دست و پا کند، این بازی در فیلم «جانی گیتار» نیکلاس ری می بود که نام او را برای همیشه ماندگار کرد؛ آن هم در قالب نقش زنی که همه یک شهر وسترن، روی انگشتش می‌گردد.

گرچه «جانی گیتار» بهترین نقش‌آفرینی او است اما جوآن کرافورد یک بار برای بازی در فیلم «میلدرد پیرس» تاثییر مایکل کورتیز توانست جایزه‌ی اسکار بهترین بازیگر زن را کسب کند.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: لوییس مایلستون، ادموند گولدینگ، جرج کیوکر، مایکل کورتیز، نیکلاس ری، رابرت آلدریچ و دیوید میلر
  • بهترین فیلم: جانی گیتار (Johnny Guitar)
  • بهترین نقش‌آفرینی: جانی گیتار
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: چه بر سر بیبی جین آمد؟ (what Happened To Baby Jane?)، میلدرد پیرس (Mildred Pierce)، هراس ناگهانی (Sudden Fear)، دیزی کنیون (Daisy Kenyon) و تسخیر شده (Possessed)

۱۴. اوا گاردنر (Ava Gardner)

97

وقتی در دوران سینمای کلاسیک، اگر کارگردانی قرار می بود که به جستوجو بازیگر زیبایی بگردد، قطعا انتخاب اولش اوا گاردنری بو که تعداد بسیاری او را زیباترین هنرپیشه‌ی نسل خودش می‌دانستند. برای همین هم با سر زدن به کارنامه‌اش او را در قالب معشوق ستاره‌های مرد تعداد بسیاری می‌توان دید. از برت لنکستر تا گری‌گوری پک و حتی کلارک گیبل، همه انها در فیلمی کنارش ظاهر شده‌اند و ماجراهایی حول شخصیت‌های عاشق‌پیشه‌ی آن‌ها شکل گرفه است.

یقیناً این زیبایی ور فرد دیگر هم داشت که علتمی‌شد او به بازیگر مناسبی برای بازی در فیلم‌های نوآر و در قالب زنان فم فتال مناسب باشد. به این علت که زیبایی ظاهری‌اش با نوعی پختگی و یقیناً شیطنت در هم آمیخته می بود و نمی‌شد او را فقط در نقش زنان ساده فکر کرد. این نوشته امکان فرد دیگر هم به وی داده می بود، برخی فیلم‌های اوا گاردنر در مناطقی خارج از آمریکا و در دل سینمای ماجراجویی می‌گذرند. همین شیطنت چهره‌اش از او زنی ساخته می بود که می‌شد در این چنین نقش‌هایی تصورش کرد. برای همه‌ی این‌ها می‌توان طیف متنوعی از ژانرها را در کارنامه‌ی کاری اوا گاردنر اشکار کرد.

اما قطعا منفعت‌مندی از زیبایی ظاهری نمی‌تواند هیچ بازیگری را داخل لیست بهترین بهترین بازیگران زن هالیوود کند. حتما چیزهای فرد دیگر هم باید باشد که از کارگردانی همانند جان فورد، تا فردی همانند نیکلاس ری خواهان همکاری با این بازیگر باشند. این نوشته به توانایی او در جان بخشیدن به طیف متنوعی از احساسات بازمی‌گردد. هر مخاطبی بعد از چند دقیقه به زیبایی ظاهری بازیگر عادت می‌کند و از آن بعد این توانایی هنری او است که به دادش می‌رسد تا حضورش بر پرده خسته کننده از آب درنیاید.

اوا گاردنر یکی از با اهمیت ترین ستارگان نسل دوم هالیوود و یکی از بهترین بازیگران زن هالیوود در دوران ناطق می بود که نزدیک به چهل سال در این صنعت دوام آورد. این طویل شدن کارنامه هم علت فرد دیگر است که مشخص می کند او هیچ گاه فقط به زیبایی ظاهری‌اش متکی نبوده و از آن فقط سکویی برای پرتاب ساخته است.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: داگلاس سیرک، رابرت سیودماک، جان فورد، هنری کینگ، جوزف ال منکه‌ویچ، مینسنت مینلی، جان هیوستن، مارک رابسون، جرج کیوکر، جان فرانکن‌هایمر و نیکلاس ری
  • بهترین فیلم: قاتلین (The Killers)
  • بهترین نقش‌آفرینی: کنتس پا برهنه (The Barefoot Contessa)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: موگامبو (Mogambo)، در ساحل (On The Beach)، شب ایگوانا (The Night Of The Iguana)، هفت روز در ماه مه (Seven Days In May) و ۵۵ روز در پکن (۵۵ Days In pecking)

۱۳. گرتا گاربو (Greta Garbo)

98

گرتا گابو یکی از قدیمی‌ترین بازیگران حاضر در لیست بهترین بازیگران زن هالیوود است. او را زیاد تر برای بازی در درام‌های صامت دهه‌ی ۱۹۲۰ می‌شناسیم اما باز هم به واسطه‌ی یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های دوران ناطق سینما یعنی بازی در قالب نقش مهم «نینوچکا»، بین مخاطب عام مقبولیت دارد. وقتی ارنست لوبیچ بزرگ تصمیم گرفت که درامی حوالی حالت سیاسی زمانه‌اش بسازد. دلنشین این که تا این مدت جنگ سرد اغاز نشده می بود اما او اولین فیلم با این چنین مضمونی را همانند یک پیشگو روانه‌ی پرده‌ی سینماها کرد و حسابی دنیایی را دست انداخت.

در آن جا گرتا گاربو نقش زنی را بازی می‌کرد که از مولفه‌های ثابت بازیگری‌ او منفعت می برد. گرتا گاربو به گفتن بازیگری صورت سنگی و خشک در عالم سینما شناخته شده می بود. گرچه کارگردانانی همانند ادموند کولدینگ توانسته بودند نمود‌های فرد دیگر از بازی او را نمایان کنند اما باز هم اکثر مخاطبان، گاربو را به گفتن بازیگری با نمایان کردن کمترین مقدار از حس می‌شناختند. ارنست لوبیچ همین را دستاویزی قرار داد تا یکی از بهترین کمدی‌های تاریخ سینما را بسازد، به شکلی که در یک بخشش گاربو همان زن صورت سنگی همیشگی باشد و در تکه دیگرش فورانی از احساسات را بر پرده نمایان کند.

از نظر دیگر گرتا گاربو از معدود بازیگرانی است که سینمای صامت را به دوران ناطق وصل می‌کند و پلی بین این دو می‌زند. هر چه از تاثییر این نسل در پگسترش دستور زبان سینما بگوییم، کم است؛ چرا که آن‌ها بودند که سینما را به جلو هل دادند و طرحی تازه درانداختند. یکی دیگر از نقاط قوت بازیگری گاربو، عدم وابستگی‌ او به فیلم‌ساز ثابتی است. اگر سری به لیست فیلم‌های کارگردانان بزرگ آن زمانه بیاندازید، فهمید خواهید شد که هر کدام بازیگر بزرگی زیر نظر داشتند و مدام با او همکاری می‌‌کردند. گرتا گاربو فاقد همچین موضوعی می بود.

مساله‌ای که فردی همانند مارلنه دیتریش را حسابی بالا کشید، اما با دقت به روشی بازی گاربو، می‌توانست تبدیل به نقطه ضعفی برای وی شود. شگفت این که بازیگری به بزرگی او، هیچ‌گاه موفق نشد نظر آکادمی را به خود جلب کند؛ احتمالا هم آکادمی تا این مدت آن قدر پخته نبوده است که قدر بزرگی چون او را بفهمد.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: ویکتور شوستروم، ادموند گولدینگ، روبن مامولیان، جرج کیکور و ارنست لوبیچ
  • بهترین فیلم: نینوچکا (Ninotchka)
  • بهترین نقش‌آفرینی: نینوچکا
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: آنا کریستی (Anna Christie)، جسم و شیطان (Flesh And The Devil)، کمیل (Camille)، زنی با روابط (A Woman On Affairs) و زن دو چهره (Two Faced Woman)

۱۲. کیت بلانشت (Cate Blanchett)

99

لیدی گالادریل «ارباب حلقه‌ها» بین بازیگران زن هالیوود، زیاد سریع نام خود را در سینمای جدا گانه هم تثبیت کرد. از همان زمان هم بازی در آثار جمع و جور و هنری را قبول کرد و هم بازی در فیلم‌های پرخرج و پر سر و صدا. به همین علت هم می‌توان هم فیلمی همانند «تور: رگناروک» را در کارنامه‌ی او دید و هم فیلم‌هایی همانند «تار».

سال‌ها بر پرده‌ی سینما درخشید تا این که با فیلم «یاسمین آبی» وودی آلن اسکاری دریافت کرد. اما ماندگاری او به کسب جوایز بازنمی‌گردد؛ کیت بلانشت توان آن را دارد که در قالب هر نقشی درآید و هر لحظه به کس فرد دیگر تبدیل شود. ضمن این که در هر لحظه چیز تازه‌ای برای رو کردن دارد و به نظر می‌رسد که تازه روی دور درخشیدن افتاده است.

به همین فیلم «تار» که تازه از او اکران شده نگاه کنید. کیت بلانشت یک دفعه بعد از آن کارنامه‌ی درخشان، برگ برنده‌ی فرد دیگر رو کرده و هنری آفریده که می‌تواند بهترین بازی کارنامه‌اش و یقیناً یکی از بهترین‌ها در قرن بیست و یکم باشد. در این چنین چارچوبی است که تا این مدت هم می‌توان به ادامه‌ی کارنامه‌ی هنری او امیدوار می بود.

توانمندیهایش علتشده تا با کارگردانان بزرگی کار کند. برای پی برن به این توانمندیها حتی ملزوم نیست که بازیش را بر پرده ببینید. فقط کافی است که افتتاحیه‌ی فیلم «ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه» را تماشا کنید تا فهمید شوید که چطور با آن صدای جادویی می‌تواند یک تاریخ چند هزار ساله را در کمتر از ۵ دقیقه به شکلی درخشان تعریف کند.

شخصا وجود دلچسب او در فیلم «دزدان» (Bandits) تاثییر بری لوینسون را بازی محبوبم از او می‌دانم. حرکت روی مرز باریک فانتزی و خیال و ترکیب آن با سینمای عاشقانه، از فیلم «دزدان» اثری معرکه ساخته است. گرچه متاسفانه آن فیلم به تاثییر معروفی تبدیل نشده اما کافی است که به وجود درجه یک کیت بلانشت، بروس ویلیس و بیلی باب تورنتون نگاه کنید، تا به یکی از فیلم‌های محبوب شما هم تبدیل شود.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: آنتونی مینگلا، پیتر جکسون، سام ریمی، لاسه هالستروم، تام تیکور، جیم جار موش، الخاندرو گونزالس ایناریتو، مارتین اسکورسیزی، وودی آلن، دیوید فینچر، استیون اسپیلبرگ، گیرمو دل‌تورو، تاد فیلد و بری لوینسون
  • بهترین فیلم: مجموعه ارباب حلقه‌ها
  • بهترین نقش‌آفرینی: تار (Tar)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: [جازمین غمگین (Blue Jasmine)، هوانورد (The Avaitor)، مورد شگفت بنجامین باتن (The Curious Case Of Benjamin Button)، بابل (Babel) و ثور: رگناروک (Thor: Ragnarok)

۱۱. جین فوندا (Jane Fonda)

100

دختر هنری فوندا و خواهر پیتر فوندا، به نظر کار سختی برای ورود به هالیوود نداشت. اما او زیاد سریع، همانند برادرش از مسیر پدر جدا شد و به سینمایی پیوست که دقیقا نقطه روبه رو دوران کلاسیک می بود. فیلم‌هایی همانند «کت بالو» یا «تعقیب» و همکاری با کارگردانان تازه‌ی آمریکایی که سودای فرد دیگر نسبت به کلاسیک سازان در سر داشتند، معرف همین وضع جین فوندا است.

در اغاز دهه‌ی ۱۹۷۰ و با بازی در فیلم «کلوت» تاثییر آلن جی پاکولا، به یکی از نمادهای سینمای ‌آن دوران تبدیل شد. شخصا این شاهکار آلن جی پاکولا را تیره و تارترین تصویری می‌دانم که سینمای آمریکا ساخته و جهانی تلخ‌تر از آن را سراغ ندارم. پارانویا و تاریکی این جهان به قدری است که زنی توان ایستادگی در برابرش را ندارد و چاره‌ای نیست که به قربان‌گاه برود. یقیناً وضع مردان هم چندان بهتر نیست. آخر تاریک این فیلم و صدای جین فوندا به گفتن راوی، یکی از تلخ‌ترین آخر‌بندی‌های تاریخ سینما را رقم زده.

فارغ از بازی معرکه‌اش در فیلم «کلوت»، بازی در نقش لیلیان هلمن، نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس سرشناس آمریکایی در فیلم «جولیا»، تریلر سیاسی و ماجراجویانه‌ی فرد‌ زینه‌مان، نام جین فوندا را بیشتر از پیش سر زبان‌‌ها انداخت. حضورش در کنار ونسا ردگریو، در آن کافه‌ی بین راهی در جایی در اروپا و به شکلی مخفیانه، یکی از درخشان‌ترین سکانس‌های زنانه در تاریخ سینما است.

در همان دوران هم می بود که خودش در زندگی شخصی همانند لیلیان هلمن داخل فعالیت‌های سیاسی و بشر دوستانه شد و هیچ‌گاه هم آن را رها نکرد. این نوشته تا جایی ادامه داشت که از او چهره‌ای مهم در هالیوود ساخت و به مثالی در بین هنرپیشه‌های فعال تبدیل شد.

جین فوندا هر افتخاری را که می‌توانسته پیدا کرده است. او دو اسکار دارد، دو بفتا و تعداد بسیاری جایزه‌ی دیگر. در دهه‌ی ۱۹۸۰ سری هم به فعالیت‌های ورزشی زد و تعدادی ویدئوی تمرین آماده کرد که حسابی فروخت و کار او گرفت. همه‌ی این‌ها از او انسانی چند وجهی ساخته که دست به هر چه زده، طلا شده است و یقیناً به یکی از بهترین بازیگران زن هالیوود هم تبدیل شده.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: الیوت سیلوراشتاین، آرتور پن، آلن جی پاکولا، ژان لوک گدار، فرد زینه‌مان، هال اشبی، مارتین ریت، پائولو سورنتینو، روژه وادیم و سیدنی پولاک
  • بهترین فیلم: جولیا (Julia)
  • بهترین نقش‌آفرینی: کلوت (klute)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: کت بالو (Cat Ballou)، تعقیب (The Chase)، پابرهنه در پارک (Barefoot In The Park)، مگر آن‌ها اسب‌ها را خلاص نمی‌کنند؟ (They Shoot Horses, Don’t They?) و خانه عروسک (A Doll’s House)

۱۰. آدری هپبورن (Audrey Hepburn)

101

در تعریف از آدری هپبورن چه می‌توان او گفت؟ بین بازیگران زن هالیوود آن قدر از او حرف های‌اند که انگار چیز تازه‌ای باقی نمانده. آدری هپبورن با‌ آن چشمان بازیگوش و صورت کودکانه‌اش نماد معصومیتی می بود که انگار در دنیا یافت نمی‌شد. همین هم از او آدمی دست نیافتنی و آرمانی ساخته می بود که انگار فقط در جهان خیالی سینما وجود دارد. در آثار مختلفی با این چهره‌ی متفاوت و دوست‌داشتنی، توانسته شخصیت‌هایی را روانه‌ی پرده‌ی سینما کند که در هیچ هنر فرد دیگر نظیر ندارد.

به گفتن نمونه سری به کتاب و فیلم «صبحانه در تیفانی» بزنید. در کتاب که ترومن کاپوتی آن را نوشته، شخصیت مهم داستان شوریدگی جنون‌آمیزی دارد که یقیناً زیاد هم با خط کلی داستان هماهنگی در هماهنگی است اما همین شخصیت توسط آدری هپبورن به موجودی معصوم تبدیل شده که در میانه انجام کارهایی نامناسب، حسابی خواستنی است. به همین علت هم عشق دیوانه‌وار مرد داستان این چنین باورپذیر از آب درمی‌آید.

یا نگاه کنید به فیلم همانند «تعطیلات رمی» که داستانی شاهزاده‌ای اروپایی است که برای یک روز با لباس مبدل داخل شهر شده و روزنامه‌نگاری را عاشق خودش کرده است. آخر فیلم، دقیقا همان تصویری است که از آدری هپبورن در ذهن داریم؛ زنی که انگار به این دنیا تعلق ندارد و غیر قابل دسترس است. او حتی در «سابرینا» هم ویلیام هولدن هوسباز را سر کار می‌گذارد و همفری بوگارت اهل کار را دیوانه‌ی خودش می‌کند تا نوع فرد دیگر از زندگی را امتحان کند.

این معصومیت در فیلم «داستان راهبه» ور ترسناکی اشکار می‌کند؛ انگار می‌توان از جادویش کاست. فرد زینه‌مان با آن نگاه آرمانی و یقیناً بدبینانه‌ی خود نسبت به دنیا، عکس فرد دیگر از آدری هپبورن بر پرده انداخته و او هم خوب از پسش برآمده است. همه‌ی این‌ها حضورش را در این جای لیست بهترین بازیگران زن هالیوود توجیه می‌کند.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: جرج کیوکر، بیلی وایلدر، ویلیام وایلر، استنلی دانن، فرد زینه‌مان، استیون اسپیلبرگ و بلیک ادواردز
  • بهترین فیلم: عشق در بعدازظهر (Love In Afternoon)
  • بهترین نقش‌آفرینی: صبحانه در تیفانی (Breakfast At Tiffany’s)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: سابرینا (Sabrina)، تعطیلات رمی (Roman Holiday)، داستان راهبه (The Nun’s Story)، معما (Charade) و بانوی زیبای من (My Fair Lady)

۹. سیگورنی ویور (Sigourney Weaver)

102

تصویری مقتدرانه‌تر از عکس سیگورنی ویور در مجموعه‌ی «بیگانه» بله کارگردانی افرادی چون ریدلی اسکات، جیمز کامرون و دیوید فینچر، از یک بازیگر زن سراغ دارید؟ سینمای ترسناک تا این مدت که تا این مدت است از وجود زنان به گفتن قربانی منفعت گیری می‌کند، آنان یا در حال فرار می باشند یا در حال فریاد کشیدن، اما سیگورنی ویور این مجموعه فیلم‌ها، بیدی نیست که با وجود بیگانه‌ای بلرزد. تصویرش در این فرنچایز، در اوج جنبش‌های برابری خواهانه‌ی زنان آمریکایی در دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی، تبدیل به تصویری آرمانی از زن شد.

از آن بعد می بود که در دنیا به ستاره‌ای تبدیل شد و بی امان بین بازیگران زن هالیوود درخشید. چهره‌اش خبر از خشونتی می‌دهد که در چهره‌ی کمتر بازیگر زنی وجود دارد و به همین علت هم می‌توان او را در قالب زنان خشن باور کرد. بهترین منفعت گیری از این خصوصیت را رومن پولانسکی در فیلم «دوشیزه و مرگ» از او کرده و عکس زنی را بر پرده انداخته که ابایی از شکنجه کردن ندارد. به اختصاصی که بن کینگزلی در برابرش وجود دارد و مقهور شخصیت او قرار می‌گیرد.

یقیناً این به آن معنی نیست که نمی‌توان سیگورنی ویور را در قالب فرد دیگر فکر کرد. برای مثال آثار کمدی رمانتیک هم در بین فیلم‌هایش وجود دارد یا فیلم‌هایی ملودرام. او در این چنین آثاری هم موفق ظاهر شده و توانایی خود را حسابی به رخ کشیده است. به همین علت هم در این جای فهرست بهترین بازیگران زن هالیوود قرار می‌گیرد.

بالا رفتن سن هیچ از کاریزمای این زن کم نکرد. او تا این مدت هم می‌تواند همه توجهات را به خود جلب کند. به همین علت هم هنگامی جیمز کامرون می‌خواهد نقش زنی نظامی و مقتدر را در «آواتار» به فردی نظر دهد، اول به سراغ وی می‌رود. همین الان هم تکه تازه‌ی «آواتار» بر پرده است و سیگورنی ویور کماکان به درخشیدن ادامه می‌دهد.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: ریدلی اسکات، جیمز کامرون، مایک نیکولز، رومن پولانسکی، ویلیام فریدکین، پیتر ییتس، وودی آلن، دیوید فینچر و جاس ویدون
  • بهترین فیلم: بیگانه (Alien)
  • بهترین نقش‌آفرینی: بیگانه
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: بیگانه‌ها (Aliens)، مرگ و دوشیزه (Death And Maiden)، دختر شاغل (Working Girl)، خرید وفروش قرن (Deal Of The Century) و آواتار (Avatar)

۸. دایان کیتون (Diane Keaton)

103

همسر دن مایکل کورلئونه در «پدرخوانده»ها، بهترین بازی کارنامه‌ی خود را در فیلم «آنی هال» انجام داده است و برای خود بین بازیگران زن هالیوود جایگاه خاصی پیدا کرده. حقیقتا همین دو گفتن هم برای ماندگار کردن نام یک بازیگر در تاریخ سینما کافی است.

از سویی نقش زنی در کارنامه‌ی بازیگر وجود دارد که زیر سختی سنگین یک زندگی خلافکارانه و شوهری که رو به تباهی می‌‌رود، له می‌شود و هیچ چیز را باور ندارد و از نظر دیگر نقش زنی سرخوش، خوش پوش و اهل زندگی که در دنیایی معمولی تلاش می‌کند، دست نیافتنی باشد و با بطالت مبارزه کند. همین نقش دوم، او را به نمادی از زن یگانه‌ی سینمای وودی آلنی می‌کند که خودش هم دیگر هیچ‌‌گاه موفق نشد چیزی همانند به آن بسازد.

دایان کیتون حرفه‌اش را در اوج اغاز می‌کند. در همان ابتدای کار او، با فرانسیس فورد کوپولا، هربت راس و وودی آلن همکاری داشت و هم کمدی‌هایی روده بر کننده بازی کرد و هم تراژدی‌هایی دلخراش، تا نشان دهد که چه بازیگر بزرگی است. برای رسیدن به این چنین دستاوردی، بازیگر باید بتواند طیف متنوعی از احساسات را ابراز دهد. در نهایت همین همکاری‌ها او را جز نسلی از سینماگران می‌کند که با حضورشان تصویری تازه از سینمای هالیوود ساختند. در ادامه کار به «منهتن» می‌رسد که تصویری یگانه از عشق‌های از دست رفته و یک زندگی پر از سایه روشن در نیویورک است.

با گذر زمان و بالا رفتن سن، دایان کیتون کم کار شد. او این سال‌ها زیاد تر در قالب زنانی محترم و یقیناً کماکان خوش‌پوش ظاهر می‌شود و دیگر خبری از نقش‌های پرچالش در کارنامه‌اش نیست. او تا همین جا هم کار او را به خوبی انجام داده، نامش را در تاریخ سینما ماندگار کرده و تبدیل به یکی از نمادهای همیشگی دهه‌ی پر جنب و جوش هفتاد میلادی شده است.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: وودی آلن، فرانسیس فور کوپولا، هربرت راس، وارن بیتی، راب راینر و هیو ویلسون
  • بهترین فیلم: پدرخوانده (the Godfather)
  • بهترین نقش‌آفرینی: آنی هال (Annie Hall)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: پدرخوانده: تکه دوم (The Godfather: Part Two)، عشق و مرگ (Love And Death)، سرخ‌ها (Reds)، منهتن (Manhattan) و مجدد بنواز، سام (Play It Again, Sam)

۷. فرانسیس مک‌دورمند (Frances McDormand)

104

به نظر نمی‌رسید که آن دخترک با توانایی فیلم جمع و جور «دهشت‌زده» که اتفاقا همسر جوئل کوئن، یکی از کارگردان‌های فیلم هم هست، این این چنین نام خود را در تاریخ سینما ماندگار کند و به یک چهره برجسته بین بازیگران زن هالیوود تبدیل شود. او چهره‌ی چندان زیبایی نداشت که بتواند پله‌های ترقی را یک شبه طی کند و باید تلاش می‌کرد تا خود را ثابت کند. یقیناً که در این راه بیشتر از هر کس دیگر، بازی در فیلم‌های شوهر و برادر شوهرش به وی پشتیبانی کرده‌ تا نامی به هم بزند و همه‌ی جوایز ممکن برای یک بازیگر زن درو کند.

امروزه وجود فرانسیس مک‌دورمند در هر فیلمی، خیال مخاطب را از تماشای حداقل یک بازی خوب در آن تاثییر راحت می‌کند. آن قامت مختصر، آن صورت معمولی و آن شمایل عادی، از او هنرپیشه‌ی معرکه‌ای برای بازی در قالب نقش‌های زنان معمولی ساخته است و اتفاقا بهترین نقش‌آفرینی وی هم در این چنین نقشی رقم می‌خورد؛ یعنی «فارگو».

فیلم «فارگو» زن پلیسی را به گفتن قهرمان درامش دارد که حتی تا دقیقه ۳۰ فیلم هیچ خبری از او نیست. او زن پا به ماهی است که در جریان یک پرونده‌ی جنایی با ابعادی عظیم قرار می‌گیرد. هیچ چیز او غیرمعمولی نیست و به نظر نمی‌رسد که در این پرونده راه به جایی ببرد و دلنشین این که همین معمولی بودن در نهایت به کار او می‌آید.

این معمولی بودن، با بالاتر رفتن سن و پخته‌تر شدن، با چیزهای فرد دیگر آمیخته می‌شود. برای مثال در «سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری» او شمایل یک زن عادی را می‌گیرد و با یک خشونت و جنون روبه افزایش پیوند می‌زند. یا در آثار وس اندرسون این سادگی با نوعی تیزهوشی و نبوغ همراه می‌شود. تا این که کار به با اهمیت ترین شخصیت زن یک تاثییر نمایشی در تاریخ بشر، یعنی بازی در قالب لیدی مکبث در فیلم «تراژدی مکبث» (The Tragedy Of Macbeth) می‌شود. فرانسیس مک‌دورمند نقش‌آفرینی معرکه‌ای در این فیلم اقتباس شده از نمایش‌نامه‌ی ویلیام شکسپیر دارد.

یقیناً که نمی‌توان حضورش را در فیلم «سرزمین خانه‌به‌دوشان» تاثییر کلوئی ژائو فراموش کرد. اثری که نتیجه‌اش کسب جایزه‌ی اسکاری می بود.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: برادران کوئن، مارتین مک‌دونا، سم ریمی، رابرت آلتمن، گاس ون سنت، وس اندرسون، کلوئی ژائو و سارا پلی
  • بهترین فیلم: فارگو (Fargo)
  • بهترین نقش‌آفرینی: فارگو (Fargo)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: دهشت‌زده (Blood Simple)، سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری (Three Billboard Outside Ebbing missouri)، تقریبا مشهور (Almost Famous)، برش‌های مختصر (Shortcuts) و سرزمین خانه‌به دوش‌ها (Nomadland)

۶. مارلنه دیتریش (Marlene Dietrich)

105

الهه‌ی الهام جوزف فون اشترنبرگ، زن عاشق‌پیشه و فداکار درام دادگاهی بیلی وایلدر، معشوق سال‌های جوانی کلانتری در یک شهر مرزی در «نشانی از شر» و یکی دو جین بازی معرکه‌ی دیگر، نام مارلنه دیتریش را برای همیشه در تاریخ سینما ماندگار کرده است.

جوزف فون اشترنبرگ، عکس او را به عکس یک زن اثیری تبدیل کرد؛ زنی که همانند الهه‌ای به انتظار ابدیت نشسته و هیچ چیزی نمی‌تواند از درد انتظار او بکاهد. همین همکاری با او، از مارلنه دیتریش، تصویری زنی غیرقابل دسترس ساخت که همانند یک قطعه‌ی خوش‌تراش و نفیس در یک گوشه‌ی موزه‌ای پر سر و صدا و پر رفت و آمد، فقط می‌توان از پشت شیشه‌ای تماشایش کرد؛ همانند مجسمه‌ای کار یک هنرمند بزرگ یا یک نقاشی پرتره، کار نقاشی از دوران رنسانس.

زمانه، دهه‌ی ۱۹۳۰ می بود. کاترین هپبورن در کمدی‌ها می‌درخشید، بتی دیویس استاد بازی در درام‌ها می بود، گرتا گاربو در تلاش می بود که از دوران گذار به سینمای ناطق جان سالم به در ببرد. اما مارلنه دیتریش بین بازیگران زن خارجی با «مراکش» و «فرشته آبی» نه تنها عکس دقیقی از بازی در فیلمی ناطق اراعه داد، بلکه شمایل تازه‌ای از زنان بر پرده‌ی سینما ساخت و به یک چهره برجسته بین بازیگران زن هالیوود تبدیل شد.

در دهه‌های سپس تلاش کرد که نقش‌های تازه‌ای را توانایی کند و موفق هم شد. بهترینش زن عاشق‌پیشه‌ی فراری از جنگ دوم جهانی در فیلم «شاهدی برای تعقیب» از بیلی وایلدر که موفق شده از جنگ بگریزد، اما از بعد نیروی عشق برنمی‌آید و دست به عصیان و خودویرانگری می‌زند. حضورش در این فیلم، یکی از بهترین انتخاب بازیگران بیلی وایلدر است، وایلدر به بازیگری نیاز دارد که مخاطب با تماشای ناکامی خوردنش، حسابی احساساتی شود و عظمت خشونت جاری در جنگ را باور کند.

برای عاشقان سینما، حضورش در کنار ارسن ولز در فصل کوتاهی در فیلم «نشانی از شر» یکی از بهترین سکانس‌های تاریخ سینما را رقم می‌زند؛ دو غول در یک قاب.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: جوزف فون اشترنبرگ، فریتس لانگ، ارسن ولز، بیلی وایلدر، استنلی کریمر، آلفرد هیچکاک، رائول والش، ارنست لوبیچ و جرج مارشال
  • بهترین فیلم: شاهدی برای تعقیب (Witness For The Prosecution)
  • بهترین نقش‌آفرینی: مراکش (Morocco)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: فرشته آبی (The Blue Angel)، قطار سریع‌السیر شانگهای (Shanghai Express)، نشانی از شر (Touch Of Evil)، امپراطور سرخ‌پوش (The Scarlet Empress) و محاکمه در نورمبرگ (Judgment At Nuremberg)

۵. جودی فاستر (Jodie Foster)

106

جودی فاستر از آن دسته از بازیگران زن هالیوود است که می‌توانست بیشتر از این‌ها در مرکز دقت باشد. اما از جایی به سپس روشی تازه‌ای از زندگی را در پیش گرفت و کمتر در فیلمی ظاهر شد. در این دوران می بود که یک دفعه به کارگردانی رو آورد و نشان داد که کارگردان بدی هم نیست. اما همین کار را هم با جدیت ادامه نداد و مدتی است که به جز نقش‌های گذری، خبر چندانی از وی نیست.

جودی فاستر زیاد سریع کار او را در عالم سینما اغاز کرد. از اغاز دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی. اما این وجود در فیلم «راننده تاکسی» در کنار رابرت دنیرو می بود که نامش را سر زبان‌ها انداخت. در آن جا او نقش دخترک نوجوانی را بازی می‌کرد که توسط مردی کثیف و پست استثمار می‌شد. با اشکار شدن سر و کله‌ی رابرت دنیرو، موقعیت او هم تحول می‌کرد. جودی فاستر در آن جا به رغم سن و سال کمش، موفق شده که تصویری درجه یک از پلشتی شهر نیویورک اراعه دهد و نماد معصومیتی باشد که از دست رفته یا لکه‌دار شده است.

جودی فاستر به درخشیدن در عالم سینما در ادامه گفت، تا این که بازی در یکی از بهترین شخصیت‌هایی که تا بحال برای زنی روی کاغذ نوشته شده، به وی نظر شد؛ بازی در قالب نقش مهم فیلم «سکوت بره‌ها». هالیوود در حال پوست انداختن می بود و قرار می بود تصویری از یک زن در دل تشکیلات مردانه‌ی اف بی آی بسازد که پرونده‌ای پر سر و صدا را حل می‌کرد. جثه‌ی کوچک جودی فاستر این کنتراست را عمق بخشید اما آن چه که در نقطه‌ی روبه رو به وی پشتیبانی کرد که بدرخشد، شیطنت و اقتداری می بود که در چشمانش نهفته می بود.

او با همین چشم‌ها من و شمای مخاطب را همانند دکتر هانیبال لکتر قانع می‌کرد که امکان موفقیتش وجود دارد. در نهایت هم درخشش در همین نقش، نام او را برای همیشه به تاریخ سینما سنجاق کرد. ادامه‌ی همین اقتدار را می‌توان در فیلم «اتاق وحشت» دیوید فینچر هم دید؛ گرچه به خوبی «سکوت بره‌ها» از کار درنیامده است.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: مارتین اسکورسیزی، جاناتان دمی، آلن پارکر، دیوید فینچر، کلود شابرول، دنیس هاپر، اسپایک لی و رابرت زمکیس
  • بهترین فیلم: راننده تاکسی (Taxi Driver)
  • بهترین نقش‌آفرینی: سکوت بره‌ها (The Silence Of The Lambs)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: اتاق وحشت (Panic Room)، متهم (The Accused)، تماس (Contact)، باگزی مالون (Bugzy Malone) و خون دیگران (The Blood Of Others)

۴. بتی دیویس (Bette Davis)

107

در دورانی که کاترین هپبورن در فیلم‌های کمدی می‌درخشید، بتی دیویس استاد بازی در فیلم‌های درام به شمار می‌رفت. او از آن دسته از بازیگران زن هالیوود می بود که هر چه سن و سالش افزایش اشکار می‌کرد، زیاد تر می‌درخشید. تعداد بسیاری از بازیگران در اوج جوانی، خود را مقید به قید و بندهایی می‌کنند که تا می‌توانند قشنگ به نظر برسند. برخی با بالاتر رفتن سن و از بین رفتن آن زیبایی و یقیناً عدم نظر نقش‌های اسبق، خود را گم می‌کنند و به بازیگرانی بی‌هویت تبدیل خواهد شد. اما برخی هم این بالا رفتن سن را فرصتی می‌بینند که بالاخره آن‌ها را از قید و بندها رها می‌کند.

بتی دیویس نماد زنان مقتدر در درام‌های هالیوودی می بود. به همین علت هم وقتی موفق به درخشش شد که در فیلم‌هایی با محوریت به چالش کشیده شدن همین اقتدار بازی کرد. در «همه چیز درمورد ایو» آن باکستر این اقتدار را زیر سوال می‌برد و با نزدیک شدن به او، جایش را پر می‌کند و «چه بر سر بیبی جین آمد؟» دوئتی باشکوه در کنار بازیگر زن مقتدر فرد دیگر با نام جوآن کرافورد می‌سازد. دلنشین این که حواشی وجود این دو بازیگر بزرگ در این فیلم، تا این مدت هم ادامه دارد و تا این مدت هم سوژه‌ی کار برخی در هالیوود است.

به «همه چیز درمورد ایو» بازگردیم که بهترین بازی بتی دیویس به حساب می اید. او در آن جا خود خودش است. ستاره‌ای در مرکز دقت که با بالاتر رفتن سن، باید جایش را با جوان‌ترها عوض کند. در این بین هنرپیشه‌ی جوانی به او نزدیک می‌شود و از موفقیتش سواستفاده می‌کند. غم لانه کرده در چهره‌ی بتی دیویس در فصول پایانی فیلم خیره کننده است؛ غمی که معلوم نیست از تحمل خیانت سرچشمه می‌گیرد یا از عدم پذیرفتن این نوشته که دیگر در مرکز دقت نیست.

یکی دیگر از اوج‌های وجود بتی دیویس در تاریخ سینما، همکاری با فرانک کاپرا در فیلم «جیبی پر از معجزه» است. او در این جا در کنار گلن فورد، عکس فرد دیگر از خود اراعه می‌کند و مشخص می کند که می‌تواند هنرپیشه‌ای کمدی هم باشد. حضورش چه در قالب یک گدای دوره‌گرد و چه در قالب یک اشراف‌زاده، از بهترین کارهای او است.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: مایکل کورتیز، ویلیام وایلر، رابرت آلدریچ، جوزف ال منکه‌ویچ، ریچارد بروکس، ادوارد دیمیتریک، فرانک کاپرا، دلمر دیوز، جان هیوستن، کینگ ویدور، آناتول لیتواک و وینسنت شرمن
  • بهترین فیلم: همه چیز درمورد ایو (All About Eve)
  • بهترین نقش‌آفرینی: همه چیز درمورد ایو
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: چه بر سر بیبی جین آمد؟ (What Happened To Baby Jane?)، جیبی پر از معجزه (Pocketful Of Miracles)، جزبل (Jezebel)، روباه‌های کوچک (The Little Foxes) و هیس… هیس، شارلوت گرامی (Hush… Hush, Sweet Charlotte)

۳. کاترین هپبورن (Katharine Hepburn)

108

به لحاظ افتخارات بین بازیگران زن هالیوود، فقط یک بازیگر می‌تواند با مریل استریپ رقابت کند و آن هم کاترین هپبورن است؛ یکی از بهترین بازیگران جهان. اما ما در این مقاله به جایزه‌های این مراسم و آن جشنواره که چند صباحی فردی را در مرکز دقت نگه می‌دارند، کاری نداریم. کاترین هپبورن این پیروزی‌ها را برای چیز فرد دیگر پیدا کرده است. او بازیگری توانا می بود که هم می‌توانست نقش زنی عاشق‌پیشه را بازی کند و هم زنی قوی که در هر شرایطی توان شوخی کردن دارد.

جرج کیوکر را استاد بازی گرفتن از هنرپیشه‌های زن می‌دانستند. زنان تعداد بسیاری در فیلم‌های او درخشیدند و بهترین بازی کارنامه‌ی خود را در اثری از او اراعه کردند. توانمندیهای کاترین هپبورن جهت شد که کیوکر بیشتر از هر بازیگر فرد دیگر با او کار کند. توانش در اجرای سکانس‌هایی با دیالوگ‌های پینگ پنگی در کنار یک کاریزمای ذاتی، از کاترین هپبورن زنی ایده‌آل برای بازی در فیلم‌های او ساخته می بود.

کمتر بازیگری می‌توانست در برابر کاریزمای همفری بوگارت قد علم کند. یکی از آن‌ها لورن باکال می بود که در همین نوشته به آن اشاره شد اما احتمالا هیچ کس به اندازه‌ی کاترین هپبورن در «ملکه آفریقایی» نتوانسته باشد همفری بوگارت را زیر سایه‌ی بازی خود ببرد. «ملکه آفریقایی» مثالی معرکه‌ای از همان بازی‌های هپبورن در نقش زنان قوی و بذله‌گو است.

اما احتمالا هیچ فیلمی به اندازه‌ی «بزرگ کردن بیبی» نتوانسته باشد عکس او را در تاریخ سینما ماندگار کند. هوارد هاکس نیاز به بازیگر زنی داشت که بتواند دمار از روزگار کری گرانت درآورد. هپبورن به خوبی این کار را انجام داد و نتیجه تبدیل به یکی از بهترین کمدی اسکروبال‌های تاریخ سینما شد.

گرچه باید اعتبار بهترین بازی او را به فیلم «داستان فیلادلفیا» داد. فیلمی کمدی که او را در مرکز یک مثلث عشقی قرار می‌دهد. دو سر دیگر این مثلث کری گرانت و جیمز استیوارت قرار گرفته‌اند. وجود کاترین هپبورن بر پرده در این فیلم، حد اعلای بازی یک بازیگر در یک تاثییر کمدی است.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: جرج کیوکر، جرج استیونس، هوارد هاکس، جان هیوستن، سیدنی لومت، استنلی کریمر، جان فورد و فرانک کاپرا
  • بهترین فیلم: بزرگ کردن بیبی (Bringing Up Baby)
  • بهترین نقش‌آفرینی: داستان فیلادلفیا (The Philadelphia Story)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: دنده آدم (Adam’s Rib)، گمان بزن چه فردی برای شام می‌آید؟ (Guess Who’s Coming To Dinner)، ملکه آفریقایی (The African Queen)، زنان کوچک (Little Woman) و ماری اسکاتلند (Mary Of Scotland)

۲. مریل استریپ (Meryl Streep)

109

بانوی بازیگری امروز آمریکا، از این بابت بین بازیگران زن هالیوود در این جایگاه قرار می‌گیرد که هیچ‌گاه از استاندارد خودش پایین نمی‌آید. او مثال نقض این گزاره‌ی به نظر درست می‌رسد که یک فیلم بد، نمی‌تواند صاحب یک بازیگری معرکه باشد؛ او نشان داده که می‌شود. می‌توان فیلم‌های بد مختلفی را ردیف کرد که یک مریل استریپ معرکه دارد و اصلا فقط به واسطه‌ی وجود او قابل تماشا است.

از همان اغاز فعالیتش که فرد زینه‌مان افسانه‌ای به سراغش رفت تا او را در کنار بزرگانی چون جین فوندا و ونسا ردگریو در یک نقش مختصر به کار بگیرد، با فیلم‌سازان بزرگی مشغول به کار شد. وودی آلن در «منهتن» به سراغش رفت و در کنار خودش و دایان کیتون قرارش داد و در یک همکاری با شکوه با مایکل چیمینو، نقش مهم زن فیلم «شکارچی گوزن» را بر مسئولیت گرفت و همبازی رابرت دنیرو و کریستوفر واکن شد.

مریل استریپ هیچ‌گاه آن هنرپیشه‌ی زن خوش سیمایی نبوده است که به شدت به زن شماره‌ی یک هالوود تبدیل شود. او باید چیز فرد دیگر ثابت می‌کرد تا به این جایگاه برسد. «انتخاب سوفی» و بازی معرکه‌اش در آن فیلم فرصتی فراهم کرد که او به خواسته‌اش برسد و توانمندیهایش را نمایش دهد و سپس مدام نقش یک بگیرد.

مریل استریپ هر چه مسن‌تر ‌شد، پخته‌تر و بهتر بر پرده ظاهر شد، انگار که بالاخره رها شده باشد از قید و بندها. بعد از چهل سالگی مدام در فیلم‌های گوناگون بازی کرد و مدام هم درخشید. آکادمی اسکار و انجمن‌های منتقدین هم مدام ستایشش کردند و جایزه به پایش ریختند. یقیناً مسئله‌ی فرد دیگر هم در این جایزه‌باران شدن او نهفته است؛ متاسفانه امروز تعداد بازیگران معرکه، چه بین زنان و چه بین مردان، همانند دوران کلاسیک نیست.

خلاصه این که مریل استریپ تا این مدت هم بر پرده می‌درخشد. اگر قرار باشد قطعه‌ای از هنرنمایی او را در تاریخ سینما انتخاب کنم، به تلواسه‌هایش برای گرفتن تصمیمی تلخ در راهروی اتاق دوست سیاستمداری در فیلم «پست» (Post) یا چشمان مرددش در «پل‌های مدیسون کانتی» و شوری که برای یک عشق ممنوع دارد، سر می‌زنم؛ تکه‌هایی که یکی از بهترین بازیگران جهان را راه اندازی داده‌اند.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: مایک نیکولز، وودی آلن، مایکل چیمینو، کلینت ایستوود، آلن جی پاکولا، جاناتان دمی، رابرت آلتمن، استیون اسپیلبرگ، اسپایک جونز، استیون سودربرگ، استیون فریزر، سیدنی پولاک و فرد زینه‌مان
  • بهترین فیلم: شکارچی گوزن (The Deer Hunter)
  • بهترین نقش‌آفرینی: پل‌های مدیسون کانتی (The Bridges Of Madison County)
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: منهتن (Manhattan)، جولیا (Julia)، کریمر علیه کریمر (Kramer vs. Kramer)، انتخاب سوفی (Sophie’s Choice) و سیلک‌وود (Silkwood)

۱. اینگرید برگمن (Ingrid Bergman)

110

انگار اجماعی حول کارنامه‌ی بازیگری اینگرید برگمن وجود دارد که او را صاحب جایگاه برترین بازیگر زن تاریخ کند؛ در عین حال به گمان زیاد بهترین بازیگر بین بازیگران زن هالیوود. حتی بین هنرپیشه‌های مرد هم این چنین اجماعی وجود ندارد. بانوی بازیگر، با آن چشمان پر از احساسش، آن چنان کارنامه‌ی پر حسرت و لحظات نابی از خود برجا گذاشته که می‌توان چندین دفعه تماشا کرد یا سر کلاس‌های بازیگری آموزشش داد. از آن چرخاندن سر و گرداندن نگاه در فیلم «بدنام» در لحظه‌ی وجود هر دو مرد زندگی‌اش در مهمانی تا آن نگاه‌های ملتمسانه به ریک برای گرفتن مجوز خروج از شهر در «کازابلانکا».

«بدنام» هیچکاک نه تنها کامل‌ترین فیلم استاد است، بلکه مجموعه‌ای از بهترین‌های تاریخ سینما را در خود جای داده. شخصا معتقدم که اینگرید برگمن نه تنها بهترین بازی کل کارنامه‌اش را ایفا کرده، بلکه بهترین وجود یک بازیگر زن در تاریخ سینما را رقم زده. هیچ‌گاه هیچ بازیگر زنی این چنین در کمال نیست. انگار یکی دو سال بعد از ریک در «کازابلانکا» و فرار به آمریکا، تا این مدت مبارزه با نازی‌ها برای آن السای بی‌پناه همه نشده و باز هم باید عشقی شورانگیز را در فراغ یار دوام بیاورد تا خدمتی به بشریت کند. دلنشین این که هیچکاک می‌داند این بار باید عشق را نجات دهد، تا به نجات بشریت پشتیبانی کند.

برگمن بعد از دهه‌ی طلایی ۱۹۴۰ به واسطه‌ی تماشای فیلم «رم، شهر بی‌دفاع» (Rome’ Open City)، دلباخته‌ی سازنده‌ی ایتالیایی آن یعنی روبرتو روسلینی شد و آمریکا را به تصمیم اروپا ترک و با روسلینی ازدواج کرد. یقیناً در این سال‌ها برای بازی در فیلم‌های گوناگون به آمریکا بازمی‌گشت اما در همکاری با شوهرش کارنامه‌ای کوتاه‌آمیز و هوش‌ربا اراعه داد که احتمالا بهترینش «سفر به ایتالیا» باشد؛ تصویری معرکه از تلواسه‌های یک زن در گذر از یک تاریخ باستانی. از نظر دیگر جوش و خروش درونیات یک زن درمانده هیچ‌گاه به اندازه‌ی «استرومبولی» (Stromboli) تکان دهنده نبوده و قسمت اعظم این تکان دهندگی هم به هماهنگی کامل بازی واقع‌گرای برگمن با دوربین شوهرش بازمی‌گردد؛ کاری که اساسا از بازیگر رشدیافته در هالیوود کلاسیک دور از انتظار می بود.

اینگرید برگمن با کارنامه‌ای هوش‌ربا در اغاز‌ی بازنشستگی می بود که به هموطن و هم نامش یعنی اینگمار برگمان پیوست تا با هم کار کنند. حیف می بود که این دو غول سینما تاثییر مشترکی نداشته باشند. نتیجه فیلم «سونات پاییزی» شد که احتمالا در کارنامه‌ی اینگمار برگمان اثری متوسط حساب شود، اما اینگرید برگمن معرکه‌ای دارد که در اغاز‌ی کهنسالی هم بینظیر است.

  • همکاری با کارگردان‌های شاخص: آلفرد هیچکاک، اینگمار برگمان، مایکل کورتیز، روبرتو روسلینی، جرج کیوکر، ژان رنوآر، سیدنی لومت، ویکتور فلمینگ، استنلی دانن، آناتول لیتواک و لوییس مایلستون
  • بهترین فیلم: بدنام (Notorious)
  • بهترین نقش‌آفرینی: بدنام
  • پنج فیلم‌ شاخص دیگر: کازابلانکا (Casablanca)، سفر به ایتالیا (Journey To Italy)، چراغ گاز (Gaslight)، اروپا ۵۱ (Europa 51) و سونات پاییزی (Autumn Sonata)

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی

[ad_2]

منبع