رشد اقتصادی لزوماً مردم را خوشبخت‌تر نمی‌کند

رشد اقتصادی لزوماً مردم را خوشبخت‌تر نمی‌کند_آینده

[ad_1]
به گزارش آینده

در قرن بیستم، تعریف پیشرفت به‌نظر روشن می‌رسید و عبارت از رشدی می بود که با درآمد ملی یا تشکیل ناخالص داخلی (جی‌دی‌پی) سنجیده می‌شد. انتظار می‌رفت که آن رشد بی‌پایان و مدام در حال صعود باشد. سیاست‌مداران و اقتصاددانان کشورها، فارغ از مقدار ثروت هر سرزمین، مدام مدعی می‌شدند که چارۀ مشکلاتشان -از فقر گرفته تا آلودگی هوا- رشد زیاد تر است.

اما این وعده تا بحال محقق نشده است و آشکارا زمان آن رسیده تعریف گذشتۀ پیشرفت را کنار بگذاریم و خط‌ومشی‌‌ای را برگزینیم که در این سیارۀ بی‌ارامش جهت سعادت بشر شود.

نخست باید بپذیریم که رشد جذابیت دارد. از یاد نبریم که یکی از مرحله های طبیعی و شگفت‌انگیز زندگی است و به همین علت است که مردم سراسر دنیا از تماشای رشد کودکان، باغ‌ها و درختان لذت می‌برند. بعد تعجبی ندارد که ذهنیت غربی نیز فوراً عکس پیشرفت اقتصادی را در رشد دیده باشد و هم‌زمان وِرد قرن‌بیستمیِ «زیاد تر بهتر است» را، هم در ساحت فردی و هم ملی، سرلوحۀ خویش قرار دهد.

اگر به طبیعت هم نگاه کنیم، روشن است که هیچ‌چیز با رشد مدام به خواسته نهایی نمی‌رسد: هر چیزی که دائم رشد کند نهایتاً خود یا نظام متبوعش را نابود می‌سازد. چیزهایی که موفق خواهد شد تا مرحلۀ بلوغ رشد می‌کنند و هنگامی بالغ شدند می‌توانند بعضی اوقات تا صدها سال به بالندگی‌شان ادامه دهند.

جِنین بنیوس، یکی از پیشگامان علم زیست‌تقلید۱، یادآور می‌شود که رشد درختان تنها تا مرحله‌ای ادامه می‌یابد که هم چنان بتوانند مواد غذایی را به برگ‌های نوکِ دورترین شاخه‌هایشان بفرستند؛ سپس از این مرحله، رشدشان متوقف می‌شود. طلبِ رشد در درختانْ وابسته به مقصد بزرگ‌ترِ توزیع و جریان منابعی است که سلامت کل موجودیت آن‌ها را فراهم می‌کند و تداوم می‌بخشد.

گرچه ما محدودیت رشد در دنیای جانداران را به‌راحتی فهمیدن می‌کنیم، هنگامی پای اقتصاد به بین می‌آید، کارمان گره می‌خورد. رشد سریع اقتصادی، به‌لطف دسترسی به انرژی ارزان سوخت‌های فسیلی در قرن بیستم، تدریجاً نرمال، طبیعی و حتی الزامی پنداشته شد. ادامۀ این روال طی چندین دهه جهت تشکیل نهادها و سیاست‌هایی شد که در بنیاد وابسته به رشدِ بی‌آخر می باشند -از تشکیل اعتبار برای سودهای سهام سهام‌داران گرفته تا پشتیبانی‌هزینه‌های حقوق بازنشستگی. به گفتن دیگر، ما وارث اقتصادهایی هستیم که باید رشد کنند -خواه جهت بالندگی‌مان شوند خواه نه.

اقتضای رشد چنان در نظریه‌های اقتصادی، روایت‌های سیاسی و انتظارات عمومی ریشه دوانده که در چند دهۀ قبل هر زمان برآورده نشده ناظر عمل های خطیر و غالباً مخرب برای احیای آن بوده‌ایم.

دولت‌ها به‌سودای اندوخته‌گذاری‌های تازه مقررات دست‌و‌پاگیر را از فراهم مالی حذف می‌کنند، ولی اکثراً جهت حباب‌های خطرناک، افزایش قیمت مسکن و مشکلاتهای بدهی خواهد شد. آن‌ها به شرکت‌ها وعدۀ «از بین بردن تشریفات اداری» خواهند داد، اما دست‌آخر قوانینی را برمی‌چینند که حافظ حقوق کارگران، اقلیت‌ها و محیط‌زیست می باشند. خدمات عمومی -از آب گرفته تا بیمارستان- را به قسمت خصوصی واگذار می‌کنند و دارایی عمومی را به جریان‌های درآمد خصوصی مبدل می‌سازند که غالباً تیشه به ریشۀ آن خدمات می‌زنند.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

محیط‌زیست را ذیل عناوینی چون «خدمات زیست‌بوم» و «سرمایۀ طبیعی» در حساب‌های ملی می‌گنجانند و به آن ارزشی خواهند داد که به‌طور خطرناکی همانند قیمت پولی است. این چنین، علی‌رغم این که دولت‌ها متعهد شده‌اند گرمایش جهانی را «زیر ۲ درجۀ سانتی‌گراد» نگه داری کنند، مسیرهای تازۀ اکتشاف سوخت‌های فسیلی را می‌گشایند و اندوخته‌گذاری عمومی ملزوم برای انقلاب انرژی تجدیدپذیر را نادیده می‌گیرند.

زمان آن رسیده که عوض پیگیری رشد بی‌آخر، با اتخاذ سیاستی اختصاصی، به جستوجو بهروزی همۀ مردم در جهانی شکوفا باشیم. این نگرش به برداشت کاملاً متغیری از رشد منتهی می‌شود: به‌جای رشد بی‌پایان، توازنی پویا را جست‌و‌جو می‌کنیم، توازنی که، ضمن فراهم نیازهای اساسیِ افراد، نظام‌های حمایتاز سیاره‌‌مان را نیز نگه داری می‌کند.

و چون ما وارث اقتصادهایی هستیم که ملزم به رشد می باشند، خواه جهت شکوفایی‌مان شوند خواه نه، مشکل بزرگ پیشِ روی کشورهای ثروتمند خلق نظامی اقتصادی است که امکان شکوفایی ما را فراهم آورد، خواه خود آن کشورها رشد کنند خواه نه.

حل و الغای نابرابری باید برتری مهم هر توافق تازه زیست‌محیطی-اجتماعی باشد. این چنین توافقی نه‌تنها جهت افزایش رضایت از زندگی می‌شود، بلکه پشتیبانی می‌کند به‌واسطۀ ربط مسلمِ بین عدل زیاد تر و مصرف معقول‌تر مقدار ملی مصرف از منبع های طبیعی را افت دهیم.

از نظر سیاسی نیز حائز اهمیت است: یکی از مخرب‌ترین پیامدهای نابرابریِ حاصل از رشد تمرکز ثروت و قوت اقتصادی در دست عده‌ای کم است. هیچ دور از انتظار نیست که این قوت بر انتخابات و سیاست‌گذاری‌ها تأثیر بگذارد و حافظ نظامی شود که دفاع کننده ثروتمندان است.

اگر رشد مقصد نباشد، می‌توانیم ببینیم چطور می‌توانیم، از طریق اقتصادی باززایشی و توزیعی، بهروزی اجتماعی و زیست‌محیطی را به ارمغان آوریم. امکان‌های بالقوۀ بسیاری وجود دارد -همانند حرکت به‌سوی تحولی صنعتی در زمینۀ تشکیل کربن و زبالۀ کمتر با تشکیل مشاغل سبز، حمل‌و‌نقل عمومی رایگان، جیرۀ فردی مصرف کربن و مالیات بر سرمایۀ افزایشی. همین یک دهۀ پیش، این سیاست‌ها به‌نظر افراطی و غیرواقع‌بینانه می‌رسیدند. امروز انگارً زیاد الزامی‌ می باشند.

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی

[ad_2]