۱۰ فیلم جنگی برتر دهه ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰_آینده
 [ad_1]
به گزارش آینده
در این نوشته تصمیم داریم شما را با ۱۰ فیلم جنگی برتر دهه ۲۰۱۰ آشنا کنیم.
۱۰- Fury (۲۰۱۴)
در حالی که با یک اکت نهایی که یک درام جنگی دلنشین را با چیزی همانند به قهرمانیهای اکشن جانشین میکند، تا حدودی مخاطب را نومید میکند، فیلم جنگی خشم تا حد بسیاری به گفتن یک داستان چالش برانگیز و خشن از سرگذشت سربازان آمریکایی در روزهای رو به آخر جنگ جهانی دوم به اوج کیفیت میرسد. با افزایش سختی متفقین به آلمان، خدمه یک تانک آمریکایی رفیق کشته شده خود را با یک تایپیست جوان بی توانایی جانشین میکنند. تنش بین خدمه تازه و نیروهای قدیمی کار به اوج خود میرسد، در حالی که آنها یک ماموریت خطرناک در پشت جبهه دشمن را اغاز میکنند.
در بهترین سکانس ها، این درام جنگی روانشناختی هنرمندانه در به عکس کشیدن صدمههای ناشی از جنگ به روشای ارعابآمیز و در عین حال تلاش برای به عکس کشیدن جنبه انسانی سربازانی که جنگ آنها را هیولا کرده می بود، زیاد بی نقص عمل میکند. جاه طلبی دیوید آیر بعضی اوقات اوقات از دسترس او فراتر است، اما خشم در نهایت تصویری مناسب از وحشتهای جنگ است که جرات میکند جنبه زشت سربازانی را که در جنگ جهانی دوم جنگیده اند نیز به عکس بکشد.

۹- Beneath Hill ۶۰ (۲۰۱۰)
یک فیلم جنگی دست کم گرفته شده استرالیایی، زیر تپه ۶۰، به نحوه شگفت انگیزی از داستانی واقعی الهام گرفته است، داستان سربازانی را روایت میکند که در طول جنگ جهانی اول زیر خطوط دشمن در جبهه غربی تونل زدند تا بتوانند مین گذاری کنند. داستان فیلم درمورد الیور وودوارد (برندان کاول)، معدنچی استرالیایی است که همسرش را برای جنگیدن در جنگ ترک میکند، جایی که او خود را مسئول گروهی میبیند که ماموریت دارند در اعماق خطوط آلمانیها تونل بزنند تا محموله بزرگی از دینامیت را در زیر مکان استقرار دشمنان خود کار بگذارند.
فضای تنگ داستان علتایجاد شوقهای ویرانگر و تنگناهراسی میشود که با نیاز به کار در سکوت به منظور جلوگیری از شناسایی شدن توسط تونلسازان آلمانی که امکان پذیر تنها چند متر با آنها فاصله داشته باشند، تحکیم میشود. فیلم Beneath Hill ۶۰ به شکلی بسیار در قالب یک داستان دلنشین، پرتعلیق و از لحاظ احساسی دلهرهآور در رابطه تنش غیرقابل تحمل میدان نبرد و هزینههای وحشتناک جنگ روایت میشود.

۸- Zero Dark Thirty (۲۰۱۲)
کاترین بیگلو بعد از شاهکار برنده اسکار خود، The Hurt Locker – که در بین بهترین فیلمهای جنگی دهه ۲۰۰۰ رتبه بالایی دارد، حماسه جنگی مدرن فرد دیگر را در قالب فیلم Zero Dark Thirty ساخت. این فیلم در واقع نمایشی دراماتیزه شده از عملیات تعقیب اسامه بن لادن در پی حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر است. مایا (جسیکا چستین)، تحلیلگر اطلاعاتی سیا، از طریق تلاش هایش برای کشف محل اختفای رهبر القاعده، در نهایت دعوا پیروزی آمیز تیم اختصاصی تفنگداران دریایی به مجتمع محل زندگی بن لادن در سال ۲۰۱۱ را ممکن میسازد.
در حالی که از نظر صحنههای اکشن رزمی روی زمین چندان دست پری ندارد، Zero Dark Thirty هم چنان به گفتن یک تریلر جنگی پرتنش زیاد قابل دقت است، در حالی که شکار اطلاعاتی را که توسط دولت ایالات متحده علیه گروههای تروریستی انجام میشود را به عکس میکشد. این روایت بسیار هوشمند است و برای اشتهایش برای پرداختن به جزئیات دقیق و بازی برجسته جسیکا چستین زیاد قابل دقت است. این فیلم به خوبی یکی از بزرگترین ماموریتهای نظامی و سیاسی قرن تازه را پوشش میدهد.

۷- Beasts of No Nation (۲۰۱۵)
Beasts of No Nation که ترسیمی هولناک از جنگهای مدرن در غرب آفریقا است، یک درام هوشیارکننده، به شدت تکان دهنده و چشمگشا است که از مردم میخواهد به جنایاتی که در سراسر جهان روی میدهد دقت بیشتری کنند. این فیلم جنگی داستان آگو (ابراهام عطا)، پسر نوجوانی را جستوجو میکند که بعد از دچار شدن روستای کوچک محل زندگی اش در یک جنگ داخلی، ناچار میشود به یک گروه شورشی بپیوندد که یکی از طرفهای دچار در این جنگ داخلی خانمانسوز است. آگو در حالی که پیوندی شگفت با فرمانده این گروه برقرار میکند، به آرامی به یک قاتل بی تفاوت تبدیل میشود.
در حالی که کارگردانی کری فوکوناگا گهگاه به جای ماندن در مسیر روایت ماجراهای زندگی آگو بر پوچ بودن کلیت جنگ اصرار میکند، فیلم برداری و تدوین تحسین برانگیز او ضمانت میکند که فیلم در مرز یک کابوس توهم آمیز قرار میگیرد بدون این که هیچ زمان ارتباطش با حقیقت را از دست بدهد. ادریس البا نیز در نقش فرمانده سربازان انقلابی نقش برجستهای در فیلم دارد. Beasts of No Nation اولین فیلمی می بود که مستقیماً در نتفلیکس انتشار شد.

۶- Son of Saul (۲۰۱۵)
پسر شائول، روایتی عمیق و قوی، داستانی دلخراش از غم و اندوه و مذهب را در فضای جهنمی آشویتس و هولوکاست به عکس میکشد. این درام جنگی مجارستانی داستان شائول (گزا روریگ)، یک زندانی یهودی-مجارستانی را جستوجو میکند که ماموریت دارد اجساد اسرای یهودی را در اتاقهای گاز بسوزاند و اکنون تصمیم دارد پسر جوانی را که با پسرش نادرست گرفته است، به روشای درست و مذهبی دفن کند. در این ماموریت شخصی، او زندگی خود را به خطر میاندازد در حالی که تلاش دارد خاخامی را اشکار کند که بتواند مراسم خاکسپاری را انجام دهد.
پسر شائول که به روشای دلنشین که بر شخصیت مرکزی مصمم و بدبین داستان تمرکز دارد، در حالی که وحشتهای اطراف او در بعدعرصه مات به عکس کشیده خواهد شد، فیلمبرداری شده است، زیاد تکان دهنده، اما دچار کننده است. کاوش فیلم در مضامین محافظت از خود و خشونت به نحوه فوق العادهای تفکر برانگیز است. این حقیقت که این فیلم اولین فیلم بلند سینمایی لازلو نمس است، با دقت به پختگی و مهارتی که او در ساخت این فیلم از خود نشان داده، زیاد قابل دقت است.

۵- Hacksaw Ridge (۲۰۱۶)
یک فیلم جنگی زندگینامهای تحسین شده که از داستان واقعی خود برای ارج نهادن به قهرمان مآبی، شجاعت و فداکاری باورنکردنی سربازان منفعت گیری میکند، Hacksaw Ridge نقطه عطف سینمای جنگی دهه ۲۰۱۰ است. اندرو گارفیلد نقش دزموند داس، صلحطلبی را بازی میکند که علیرغم امتناع از حمل سلاح به دلایل مذهبی، به گفتن پزشک در ارتش در طول جنگ جهانی دوم خدمت میکند. در حالی که او در ابتدا توسط همقطارانش به علت موضع ضد اسلحه اش مورد سرزنش قرار میگیرد، داس شجاعت خود را در نبرد اوکیناوا را مشخص می کند، هنگامی که ۷۵ سرباز خودی را بدون شلیک حتی یک گلوله از میدان جنگ نجات میدهد.
مل گیبسون با قبول مجدد توانایی خود در فیلمسازی، در منفعت گیری از جنایات خشونت آمیز دوران جنگ به گفتن وسیلهای برای تعریف و تحکیم رویکرد صلح طلبی داس به جای مقابله با آن، حتی وقتی که برخی از تکان دهندهترین سکانسهای نبرد را به عکس میکشد، به اوج نبوغ خود میرسد. با این تضاد شدید و خیره کننده، Hacksaw Ridge یک فیلم جنگی تاثیرگذار و فراموش نشدنی است که از یک قهرمان واقعی تشکر میکند، در حالی که از دستاوردهای او برای اراعه داستانی طاقت فرسا از نجابت، ایمان و ضمانت اخلاقی سود میبرد.

۴- Land of Mine (۲۰۱۵)
سرزمین مین یا زیر شن ساخت سینمای دانمارک، یک فیلم جنگی تاریخی دچار کننده و تکان دهنده است که بر پایه یک داستان واقعی، به یک سوال اخلاقی چالش برانگیز میپردازد. بعد از تسلیم آلمان، گروهی از اسرای جوان آلمانی به سواحل غربی دانمارک فرستاده خواهد شد تا ساحل را از مینهای کاشته شده در زمان اشغال این منطقه توسط نازیها پاکسازی کنند. سربازان جوان بدون آموزش و تجهیزات کافی تلاش میکنند تا برای رسیدن به آزادی، ماموریت خود را انجام بدهند.
لحظات پرتنش غیرقابل تحملی در سرتاسر فیلم وجود دارد، اما چیزی که واقعاً این فیلم را به یک فیلم جنگی تاثیرگذار تبدیل میکند، حس بیعدالتی و تراژدی است، به اختصاصی هنگامی که یکی از این پسران جوان در انجام ماموریت خود نادرست میکند و بهای این نادرست را با جانش میپردازد. این فیلم به مفاهیم ندامت و بخشش میپردازد و از یک فصل تیره و تار و کمتر شناخته شده از جنگ جهانی دوم برای اراعه داستانی از انسانیت شگفت انگیز منفعت گیری میکند. این یک فیلم جنگی شگفت انگیز هرچند ازردهکننده و این چنین یکی از بهترین فیلمهایی است که دانمارک تا به حال به وجود اورده است.

۳- Incendies (۲۰۱۰)
امروزه، دنیس ویلنوو برای کارگردانی فیلمهایی همانند فیلمهای Dune، Blade Runner ۲۰۴۹ و Arrival مورد تحسین جهانی قرار گرفته است. با این حال، یکی از بزرگترین دستاوردهای او به گفتن یک فیلمساز در قالب درام جنگی ویرانگر سال ۲۰۱۰، به نام ویران شده تحقق یافته است. زنی خاورمیانهای که در مونترال زندگی میکند، با دانستن این که بزودی میمیرد، نامهای را برای هر یک از فرزندانش مینویسد تا به دست دو نفر برسد، یکی برای پدری که هیچ زمان ندیدهاند و فرد دیگر به برادری که هیچ زمان نمیدانستند دارند. برای انجام این کار، دوقلوها باید به خاورمیانه بروند تا از قبل تکان دهنده مادرشان رمزگشایی کنند.
این که Incedies را یک توانایی تماشای تکان دهنده توصیف کنیم حق نوشته را هیچ زمان ادا نمیکند. در حالی که تنها بر زندگی یک زن تمرکز میکند، بیهودگی جنگ، خطرات درگیری مذهبی، صدمههای ناشی از اعمال تروریستی، و به طور کلی شرایط ویرانگر بعد از جنگ را بازدید میکند. Insendies که از نظر عاطفی زیاد تاثیرگذار، عمیقاً آزاردهنده و با نقش آفرینی بی نقص بازیگران است، چیزی همانند گوهری نهان در فیلمشناسی ویلنوو و این چنین داستانی دردناک از شرارت انسان است که تماشای آن به هیچ وجه ساده نخواهد می بود.

۲- ۱۹۱۷ (۲۰۱۹)
فیلم حماسی جنگی سام مندز در رابطه جنگ جهانی اول را میتوان بهگفتن یک شاهکار حرفهای در نظر گرفت، اما کاری که با داستان منحصربهفردش انجام میدهد، دستکم فوق العاده است. این فیلم به شکلی فیلمبرداری و تدوین شده که یک برداشت بی وقفه به نظر برسد، فیلمی در رابطه دو سرباز انگلیسی در ماموریتی در طول جنگ چهانی اول برای برقراری تماس با گردان فرد دیگر تا به آنها هشدار دهند که در حال ورود به یک تله می باشند.
رویکرد تک برداشتی معروف این فیلم میتوانست حواس مخاطب را پرت کند، اما ۱۹۱۷ بهگفتن داستانی زیاد غرق کننده، هرچند نسبتاً ساده، از جنگ و این چنین یک دستاورد فنی واقعاً خیرهکننده، به اوج کیفیت میرسد. تکان دهنده، دقیق و دلنشین، این فیلم جنگی مربوط به جهانی اول احتمالا زیاد تر یک تریلر باشد تا درام، اما هم چنان به طور مداوم در طول روایت خود زیاد حیرت انگیز است، در حالی که به سختیهای جنگ خندق یمیپردازد و به طور موثری شرایط وحشیانهای را به نمایش میگذارد که تعداد بسیاری از سربازان با آنها روبه رو بودند.

۱- Dunkirk (۲۰۱۷)
عکس کریستوفر نولان از تخلیه دانکرک یکی از دلنشینترین فیلمهای جنگی است که تا به حال ساخته شده است، صرف نظر از این که بینندگان این رویکرد را دوست دارند یا از آن خوششان نیاید. در حالی که هر یک از سه داستان آن در طول زمانهای گوناگون اتفاق میافتد، دانکرک چگونگی انجام این عملیات تخلیه دراماتیک و مهم را با تمرکز بر یک سرباز گیر افتاده در ساحل، یک غیرنظامی در حال حرکت برای پشتیبانی به این تخلیه و یک خلبان برجسته که از این عملیات در برابر حملات هوایی آلمان دفاع میکند، بازدید میکند.
شاهکار فنی فیلم یک دستاورد قابل دقت بوده و سکانسهای نبرد تن به تن هوای یآن زیاد دلنشین است. به همین شکل، فقدان داستان قبل شخصیتها به این فیلم ضرورتی میبخشد که تا انتهای داستان هوشمندانه بودن خود را مشخص می کند. دانکرک که با طراحی صدای خیره کننده، بازیهای قوی دسته بازیگران و موسیقی تپنده هانس زیمر تکمیل شده، یکی از بهترین فیلمهای جنگی است که تا کنون ساخته شده است، فیلمی که بهترین و قابل فهمیدنترین تصویرسازی از عملیات دینامو در تاریخ سینماست.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها 
[ad_2]
منبع