عکس های فتوشاپ و بر باد رفتن رویای دختران؛ یک هشدار جدی، بلاگرها فوتبالیست نیستند!_آینده
[ad_1]
به گزارش آینده
یک الزام دلنشین از سوی کمیته مجوز حرفهای، باشگاههای لیگ برتری را ملزم به راه اندازی تیم زنان خود کرده است تا اکنون مدیرعاملان این باشگاهها در تکاپو برای به انجام رساندن این الزام باشند. اما از آنجایی که این قانون بیشتر از همه برای باشگاههایی که شانس وجود در لیگ قهرمانان آسیا دارند؛ حائز اهمیت است و از نظر دیگر هماکنون همین باشگاهها بیشتر از همه دچار نقل و انتقالات تابستانی می باشند؛ یک خطر جدی مدیرعاملان را تهدید میکند. خطر مطمعن به بلاگرهایی که خود را فوتبالیست جا میزنند و سالها است از همین طریق و منفعت گیری از احساسات هواداران، برای خود فالوورهایی جمع کردهاند. اما خبر دلنشین دقت برای عموم علاقهمندان به فوتبال این است که هیچکدام از این بلاگرها سالها است در سطح اول و حتی دوم فوتبال زنان ایران، هیچ جایگاهی نداشتهاند!
پوشیدن پیراهن یک تیم پرطرفدار، وجود در نزدیکترین چمن مصنوعی در دسترس، بوسیدن لوگو و ثبت چند عکس از پیش هماهنگ شده، مقدمات بلاگر – فوتبالیست شدن است. در این بین یقیناً هنگامی هیچکدام از آنها در داخل سرزمین مشتری ندارند؛ برخی از این بلاگرها با صرف مقدار بیشتری پول راهی تیمهای از رده خارج در کشورهایی که اصلا حرفی در فوتبال ندارند؛ شدهاند تا ماجرا مقداری طبیعیتر به نظر برسد. معضلی که یقیناً تا بحال فقط گریبان فوتبال زنان را گرفته و علت آن هم آشکار است؛ عدم پخش مسابقات فوتبال زنان و عدم پوشش کافی توسط رسانهها، جهت شده تا حتی جدیترین جستوجو کنندگان فوتبال هم شناختی از ستارههای واقعی فوتبال زنان نداشته باشند؛ در این شرایط این معضل برای برخی تبدیل به حسن شده و با انتشار کردن عکسهای اصطلاحا فیک، خود را بازیکن و یقیناً ملیپوش جا میزنند! حال این که از مخاطب انتظار داشته باشیم، فرق بلاگر و فوتبالیست را تشخیص دهند؛ توقع تقریبا بیجایی است که نه ماموریتای در روبه رو آن دارند و نه در فضای مجازی مسموم امروز، برتری به حساب می اید. اما نوشته چه وقتی جدی و یقیناً خطرناک میشود؟
دست به دست شدن عکسهای این بلاگرها در فضای مجازی و یقیناً صرف مقداری پول برای صفحات زرد اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی، همانند همیشه مخاطب را به ذائقه نادرست عادت میدهد. هواداران فوتبال با تماشای این عکسهای غیر واقعی، منبعی برای صحت سنجی ندارند و باور میکنند که این بلاگرها فوتبالیستهای قهاری می باشند؛ در این شرایط یقیناً دخیل کردن چاشنی مظلومیت به واسطه محدودیت در فوتبال زنان و این چنین عکسهای فتوشاپ شده، مخاطب را مجاب به همراهی آنها میکند و در نهایت این همراهی تبدیل یک پویش نادرست میشود؛ «سختی بر مدیران و انتخاب این بلاگرها به گفتن با اهمیت ترین ارکان تیم فوتبال زنان باشگاه مورد نظر، آن هم در ابتدای این راه پر پیچ و خم که دختران فوتبالیست سالهای سال برای رسیدن به این نقطه تلاش کردهاند.»
وجود این افراد به گفتن اشخاص تعیین کننده و مهم در فوتبال زنان، چیزی جز سقوط در پی نخواهد داشت. این بدان معناست که در ابتدای مسیری که میتوانست سپس از نزدیک به دو دهه، سکوی پرتابی برای رشد فوتبال زنان باشد؛ انتخابهای نادرست توسط مدیران، همه رویاهای دختران فوتبالی را بر باد خواهد داد. اما چاره چیست؟ مراجعه به مرجع مسابقات فوتبال زنان و افرادی که بدون غوغا سالها برای رسیدن به این نقطه تلاش کردند؛ بهترین راه و یقیناً ماموریت همه مدیرعاملان است. فراموش نکنیم که خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج!
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها
[ad_2]
منبع