مردم با گوشت و پوست و خون خود هزینه تحریم را احساس می کنند

مردم با گوشت و پوست و خون خود هزینه تحریم را حس می کنند_آینده

[ad_1]
به گزارش آینده

از بین بردن تحریم و تصویب لوایح باقی مانده FATF از چه اهمیتی در دولت چهاردهم فارغ از هویت رئیس آن دولت برخوردار است؟ آیا می توان با درمان های موقتی بار تحریم را از دوش مردم عادی که تاثییر آن را با گوشت و پوست و خون خود در این سالها حس کردند، برداشت؟ آفت وابستگی تجاری و اقتصادی سرزمین به یک یا دو سرزمین همسایه و دوست در بین زمان و طویل مدت برای ایران چه خواهدبود؟

سوال هایی از این جنس را با  محمدحسین عادلی سیاستمدار، اقتصاددان و دیپلمات ایرانی در بین گذاشتیم. عادلی در کارنامه کاری پربار خود به گفتن دیپلمات، سابقه وجود در سفارتخانه‌های ایران در ژاپن، کانادا و بریتانیا را داشته است. او که دانش‌آموخته کارشناسی ارشد اقتصاد بین‌الملل از دانشگاه تهران و دکتری مدیریت کسب‌وکار از دانشگاه وست کاست کالیفرنیا است در فاصله سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ رییس کل بانک مرکزی ایران بوده و از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ نیز به گفتن دبیر کل مجمع کشورهای صادرکننده گاز فعالیت کرده است.

در جریان رقابت های انتخاباتی تازه ناظر اظهارنظرهای متغیری درمورد تحریم های تحمیل شده بر جمهوری اسلامی ایران بودیم. در حالی که یک نگاه بر الزام از بین بردن تحریم پافشاری دارد در نگاه برخی نامزدها وزن زیاد تر به خنثی سازی تحریم داده شده است. این در حالی است که در افکار عمومی، آنچه سیاست خارجی را در این انتخابات به یک فاکتور مهم تبدیل کرده مسأله تداوم تحریم ها است. از بین بردن تحریم را برتری چندم سیاست خارجی دولت چهاردهم می دانید؟

خنثی سازی تحریم یعنی باور به بقای تحریم و به معنی از بین بردن تحریم نیست. خنثی سازی تحریم به زبان ساده یعنی اگر می توانید از سرزمین A به سرزمین B  از طریق جاده آسفالت و مسیر اشکار شده حرکت کنید، به کوه و دشت و بیابان بزنید و با منفعت گیری از قاطر یا در پوست گوسفند خود را به آنطرف مرز برسانید. طی یک مسیر به روش غیر عادی، پر ریسک و پر هزینه را نمی توان خنثی سازی خواند.

وجود تحریم در یک سرزمین تبدیل تشکیل دور باطل فقر و شکل گیری تدریجی نوعی از فقر توده ای یا فقر عمومی می شود. اساسا تحریم باید یک اتفاق موقتی باشد و یک روش عادی زندگی نیست. زندگی اقتصادی با تحریم قابل ادامه نیست و شرایط ناشی از آن هم پایدار نمی تواند باشد. اساسا در همه کشورها به شمول ایران، این اصل صادق است که تحریم، کنشگری و گفتمان اقتصادی را از سطح رشد و گسترش به سطح روزی رسانی معیشتی تنزل می دهد و مردم و سرزمین را از سطح بالندگی به سطح بقا تنزل می دهد.

نمی توان او گفت که باید با تحریم بسازیم و به جای تلاش و تمرکز بر از بین بردن آن، مدام راه دور زدن آن را امتحان کنیم. این بدان معنی است که به جای منفعت گیری از جاده آسفالت با قاطر به دل صخره و دره بزنید که هم کاری پرریسک است و هم معلوم نیست که بالاخره به مقصد برسید.

من فکر می کنم که ما یک گزینه زیاد تر نداریم و آن هم گزینه از بین بردن تحریم است. اگر تحریم ادامه اشکار کند موجبات وابستگی سرزمین را به یک سری گلوگاه های پرریسک فراهم می کند. این بدان معنی است که شما در انواع تجارت خود و فروش نفت متوقف می مانید. همین اکنون هم اگر یک محقق و پژوهشگر بخواهد یک مقاله ای را از جایی خریداری و یا از اطلاعات برخی سایت ها منفعت برداری کند، تحریم مانع می شود. گردشگری که به جستوجو گشتن در جهان است نمی تواند به راحتی ویزا تهیه کند و تازه اگر این ویزا را هم تهیه کند ضمانتی وجود ندارد که در مسیر رسیدن به مقصد به علت داشتن پاسپورت ایرانی و یا تولد در ایران مورد تحقیر و حرکت متفاوت قرار نگیرد.

به زبان ساده،  مردم ایران از تحریم چندوجهی رنج می برند؟

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

بله، تحریم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، علمی و حتی شخصیتی است و شان، منزلت و عزت ایرانی را زیر سوال می برد. الان عزت ایرانی تحت تحریم قرار گرفته است.

برخی از عبارت «مقاومت در برابر تحریم» در روبه رو «تلاش برای از بین بردن آن» سخن می گویند.

مقاومت برای یک زمان موقت و رسیدن به یک خواسته است . شما جنگ نمی کنید برای این که دائما جنگ کنید، شما می جنگید برای این که پیروز شوید و مدتی سپس بتوانید به عزت برسید . اگر نتوانید از این مسیر به عزت مورد نظر برسید باید راه های فرد دیگر را امتحان کنید.

ما نباید اصرار بر تحریم داشته باشیم و گمان کنیم که راه حل تحریم، ابقا آن با دور زدن آن است. چطور ادعا می کنیم تحریم را دور زدیم؟ آنها ما را به واسطه تحریمی که بر ما تحمیل شده دور زده اند. الان ما به علت تحریم از مسیرهای ترانزیتی که باید ایران را در بر میگرفت همانند جاده ابریشم، که متولی آن سرزمین دوست جمهوری اسلامی ایران یعنی چین است، کنار گذاشته شده ایم.  تحریم یک امر نامیمون برای سرزمین است و باید از بین بردن شود. از بین بردن تحریم یک امر ملی است و مسأله جناحی نیست. تحریم همه مردم ایران و همه جناح های سیاسی سرزمین را در بر می گیرد و رئیس جمهور هر فردی باشد باید برتری اول خود را از بین بردن تحریم اظهار کند.

فکر می کنید ما در این سالها و بخصوص در چند هفته تازه در جریان مناظره های انتخاباتی ناظر تقلیل هزینه های دور زدن تحریم نیستیم؟ گویا برخی صداقت با مردم و رای دهندگان را قربانی مخفی نگه داشتن هزینه های به کلمه دور زدن تحریم کرده اند. این هزینه های دور زدن تحریم را چطور می توان تفسیر کرد.

این هزینه ها را هم می توان به رقم و عدد او گفت و هم به نظر من مردم با گوشت و پوست و خون خود این هزینه ها را حس می کنند. تورم مزمنی که ما در سالهای تازه بعد از برگشت تحریم در حال توانایی آن هستیم نتیجه تحریم است، متوسط تورم ایران در سه سال تازه ( مطابق شاخص های بانک مرکزی)  ۴۸.۳ درصد بوده است. این تورم زیاد بالایی است و بدان معنی است که قیمت ها هر دو سال یک بار دو برابر می شوند. این حالت سفره مردم را کوچک کرده که از نمودها و هزینه های تحریم است.

اما سخن گفتن از تحریم با عدد و رقم؛ ما در قسمت تجاری وقتی که می خواهیم کالایی را صادر یا داخل کنیم نمی توانیم از روش های معمول که پیشتر به آن اشاره کردم منفعت گیری کنیم بلکه باید از راه های فرعی سخت تر و صعب العبور تر عبور کنیم. در این چنین شرایطی هر کالایی برای ورود به ایران باید از  چند سرزمین عبور کند. برای انجام این مسیر، باید اسناد این نقل و انتقال را تحول بدهیم یا حتی جعل کنیم تا مقصد نهایی اشکار نباشد. حتی باید یک سندی را جعل کنیم به گفتن این که مصرف کننده این کالا ایران نیست و سرزمین فرد دیگر است.

مطابق برآورد برخی کارشناسان هزینه مبادله ما ۳۳ درصد  است. در سال ۱۴۰۲ مجموع تجارت خارجی ایران واردات و صادرات با احتساب فروش نفت،  ۱۵۳ میلیارد دلار بوده است که ۳۳ درصد آن می شود ۵۰ و نیم میلیارد دلار که به زبان ساده تر می شود سه میلیون همت. ( سه میلیون میلیارد تومان ) . برای این که بدانید سه میلیون همت چه مقدار است باید دقت داشت که بودجه ۱۴۰۳ ، ۲.۸ میلیون همت است. این نشان می دهد که بیشتر از بودجه یک سال ما، هزینه مبادله می شود و اگر هزینه مبادله های ما اینقدر زیاد نبوده است به اندازه بودجه یک سال می توانستیم صرفه جویی کنیم. این آمار و رقم های فقط در قسمت تجارت است . در قسمت تکنولوژی و فناوری، علمی، گردشگری و دیگر قسمت ها این هزینه ها را داریم و از همه اینها مهمتر باید هزینه زمان هایی که در تحریم از دست می رود را هم لحاظ کنیم.

برای مثال فکر کنید اگر ما تحریم نبودیم آیا رشد متوسط ما می توانست در حد ۵ الی ۶ درصد باشد؟ جواب من بله است. چون ما در سالهای نسبتا پایدار، رشدهای بالای این رقم را هم در سرزمین ثبت کرده ایم. رشد تاریخی سپس از انقلاب ما یک چیزی نزدیک به ۵ و نیم درصد است که می توانستیم در شرایط پایدار غیر تحریمی این رقم را هم به شکل پایدار و نه نوسانی داشته باشیم. هزینه های زمان های از دست رفته در نتیجه تحریم زیاد بالا است.

در برخی مناظره های انتخاباتی در حوزه سیاست خارجی مقدار فروش نفت ایران در دولت سیزدهم و در شرایط تحریم به ابزاری برای انتقادهای تند و تیز از دولت های یازدهم و دوازدهم و متهم کردن آن به کم کاری تبدیل شده است. در عالم واقع به سختی می توان به فروش نفت با تخفیف قابل دقت به یک یا دو سرزمین خاص مباهات کرد چرا که تبعات منفی بین و طویل مدت برای ایران دارد. آفت های عادت به این چنین وضعیتی در حوزه تجارت خارجی را در چه می دانید؟

احتمالا ملزوم است ابتدا نگاهی به آمار فروش نفت در سه دوره پیش از برجام، بعد از آن و بعد از خروج آمریکا از این توافق بیندازیم. وقتی که توافق برجام حاصل شد فروش نفت ایران از نزدیک به یک و هفت دهم میلیون بشکه در روز به دو و هفت دهم میلیون بشکه رسید ( در سال های ۹۵ و ۹۶ ). وقتی که آمریکا از برجام خارج شد و نیروهایی هم در داخل سرزمین علاقه مند به از بین بردن تحریم نبودند و به زبان ساده هم نظر ترامپ بودند و یا عرصه های برگشت تحریم را فراهم کردند، فروش نفت ایران از دو و هفت دهم میلیون بشکه در روز به نیم میلیون بشکه ( پانصد هزار بشکه) افت اشکار کرد.

با خروج دونالد ترامپ از کاخ سفید، دوره ریاست جمهوری جو بایدن که علاقه مند به احیای برجام می بود اغاز شد. دولت بایدن کم کم چراغ سبز نشان داد و فروش نفت ایران در یک روال تدریجی صعودی قرار گرفت. فروش نفت ایران از ۵۰۰ هزار بشکه به ۷۰۰ هزار بشکه رسید و در نتیجه همین روال تخمین زده می شود که فروش نفت سرزمین  در سال قبل به  متوسط یک و نیم میلیون بشکه در روز رسیده است .

تحلیل های متغیری درمورد چرایی این مسأله وجود دارد. برخی از حامیان دولت سیزدهم به توانایی خود در افزایش فروش نفت ارجاع می دهند اما در تحلیل نمی توان برخی حقیقت های میدانی را هم نادیده گرفت. نخست آنکه دوره ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا به آخر رسیده می بود و جو بایدن که علاقه مند به احیای برجام می بود سیاست ترامپ با ایران را ادامه نمی داد. مسئله مهم تر این که جو بایدن برای انتخاب مجدد در انتخابات ۲۰۲۴  و به علت جنگ اوکراین تمایلی به افزایش قیمت نفت نداشته و ندارد و این چنین باید افتصادرات نفت روسیه را هم به نحوی جبران کند. به همین علت امریکا از سختی بر چین کاسته و اجازه داده که چین نفت بیشتری از ایران خریداری کند.

مسئله مهم دیگر مشتری های نفت ایران پیش و بعد از تحریم های امریکا است.  در وقتی که بیشتر از دو میلیون بشکه در روز فروش نفت داشتیم ، نزدیک به ۴۰ درصد آن را به چین،  ۳۰ درصد آن را به هند،  ۲۰ درصد آن را به اروپا و ۱۰ درصد آن را به دیگر کشورها می فروختیم. این بدان معنی است که مقاصد و بازار فروش نفت ما متنوع می بود.  اکنون بیشتر از ۹۰ درصد از نفت ایران به چین و ۱۰ درصد آن  به سایرین فروخته می شود.  برخی کارشناسان نفتی هم اعتقاد دارند که آن سایرین هم شرکت هایی می باشند که با واسطه نفت ما را باز هم به چین می رسانند. در واقع می توان او گفت که ما کاملا برای فروش نفت به یک سرزمین وابسته شده ایم.

یقیناً ۹۰ درصد را هم به چین با تخفیف می فروشیم.

بدیهی است که حتما هم باید با تخفیف نفت خود را  بفروشیم و هم این فروش از جاده صاف و مسیر مهم ممکن نیست.  شیوه فروش نفت عادی ما این است که باید نفت ایران را از بنادر سرزمین ببرند، اما در دوره تحریم این روش فروش ممکن نیست. ابتدا نفت ایران در نفتکش های بزرگ بارگذاری شده و راهی اقیانوس می شود. سپس این نفت در وسط اقیانوس با روش کشتی به کشتی منتقل می شود.  طبیعتا این نحوه فروش نفت برای یک دوره موقت ایرادی ندارد و بالاخره باید در جنگ اقتصادی جنگید، اما این یک روش پایدار و عادی فروش نفت به شمار نمی رود. با لیاقت  جمعیت ۸۵ میلیونی ایران نیست که با یک پشتوانه تمدنی چند هزار ساله رشد اقتصادی خود را از مسیرهای به کلمه صعب العبور و با روش های غیرعادی پیش ببرد. ما باید روال فروش نفت را هر چه سریع تر به روال عادی بازگردانیم.

ما در مسأله از بین بردن تحریم و مذاکره بر سر آن با یک گره کور روبه رو هستیم. در حالی که شعار دولت سیزدهم هم از بین بردن تحریم می بود اما عملا مذاکرات انجام شده، در این سه سال موفق به احیای برجام یا از بین بردن تحریم در قالب توافقی تازه نشد. یقیناً در جریان رقابت های انتخاباتی برخی نامزدها یکدیگر را به کارشکنی در این مسیر در واپسین ماه های دولت دوازدهم هم متهم می کنند. فکر می کنید گره کار کجا است؟

همه مردم می دانند که گروهی در سرزمین علاقه مند به احیاء برجام و از بین بردن تحریم می باشند. گروهی هم با کل برجام مخالفت دارند و علاقه مند می باشند که تحریم ابقا شود و به قول خودشان تحریم را خنثی کنند یقیناً من اعتقادی به پیروزی این چنین روندی ندارم.

تحریم یک نوشته ملی است و اتفاق ای است که همه مردم دچار آن می باشند. متاسفانه برجام و از بین بردن تحریم گروگان یک چالش قوت در داخل شده و می توان او گفت که به یک امر جناحی تبدیل شده است.  یک جناح طرفدار احیای برجام شده و گروه فرد دیگر هم ناموافق آن. این در حالی است که همه مردم دچار تحریم شده اند و در نتیجه هر دولتی با هر رویکرد سیاسی روی کار بیاید باید برتری اول آن از بین بردن تحریم باشد. دولت چهاردهم باید قول دهد که از بین بردن تحریم را از هر مسیری چه احیاء برجام به شکل اولیه آن چه برجام پلاس و چه توافقی با یک نام دیگر ، که در سایه آن هم فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران مطابق برنامه ریزی های صورت گرفته ادامه اشکار کند و هم با از بین بردن تحریم اقتصاد سرزمین پیش برود، در دستور کار قرار دهد. با از بین بردن تحریم باید اقتصاد سرزمین را جلو ببریم و  فراتر از دقت به سفره مردم، رشد و تعالی اقتصادی مردم را هم تامین کنیم.  گفتمان اقتصادی ما نباید از رشد و گسترش به معیشت و بقا تنزل اشکار کند.

امروز بر هیچ کس در سرزمین پوشیده نیست که گروهی عاشقانه به جستوجو از بین بردن تحریم بودند و در این مسیر همه کاری کردند. برخی از او گفت و گو هایی که این روزها در مناظره های انتخاباتی نقل می شود برای تعداد بسیاری از مردم و از جمله خود من زیاد دلنشین می بود. این که حرف های می شود قانونی که در مجلس شورای اسلامی با گفتن قانون راهبردی لغو تحریم تصویب شد نه تنها در  شورای عالی امنیت ملی تصویب نشده می بود بلکه دولت هم کاملا با آن مخالفت کرده و این مخالفت را در یک نامه مکتوب هم کرده است.  در تاریخ قانون گذاری کشورها و از جمله سرزمین ما نادر است که طرحی تهیه شود که دولت مستقر نسبت به آن مخالفت داشته باشد. چرا که هر قانونی که تصویب می شود باید توسط دولت مستقر اجرا شود.

در داخل سرزمین گروهی هم به علت رقابت سیاسی یا جنگ قوت از احیای برجام و از بین بردن تحریم جلوگیری کردند در حالی که این مسأله یک پرونده ملی است و هرکسی که سهمی در از بین بردن تحریم داشته باشد با اقبال از سوی مردم رو به رو خواهد شد.

در جریان مناظره های انتخاباتی یکی از نامزدهای شرکت کننده الزام تنش زدایی از رابطه با کشورهای غربی که به هرحال دارای کرسی ثابت و  حق وتو در شورای امنیت می باشند را زیر سوال برده و اصرار دارد که ایران می تواند با ۲۰۰ سرزمین در جهان رابطه عادی داشته باشد و نیازی به بهبود رابطه با دو یا سه سرزمین خاص ندارد. این تحلیل تا چه اندازه می تواند به حقیقت با دقت به توانایی های ما در این چند دهه از تحریم و قطعنامه نزدیک باشد؟

این استدلال ناشی از یک غلط انگاری و نادرست در فهمیدن حالت جهانی و نظام بین الملل است و نشان دهنده این است که ما تا این مدت فهمید نشدیم که در نظام بین الملل الزاما یک مساوی یک نیست. قوت و جایگاه یک سرزمین امکان پذیر به اندازه چند سرزمین باشد و یک سرزمین هم امکان پذیر از این چنین موقعیت و جایگاهی در سطح بین المللی برخوردار نباشد. ما نمی توانیم بگوییم که( با احترام به همه کشورها در سطح بین المللی) جیبوتی مساوی با آلمان یا ژاپن است. شما حتی اگر با چند ده سرزمین در سطح جیبوتی روابط اقتصادی داشته باشید به اندازه یک دهم از روابط شما با ژاپن نمی شود. در نتیجه شما نباید ادعا کنید که من با بیشتر از صد سرزمین رابطه دارم و چند کشوری که  سهم قابل توجهی از اقتصاد جهان را در اختیار دارند، اهمیت چندانی ندارند.

مسأله مهم دیگر این است که به علت ماهیت چندجانبه تحریم،  اصلا ما نمی توانیم با تعداد بسیاری از کشورها تا وقتی که تحریم برداشته نشود، رابطه عادی داشته باشیم. چرا؟ به این علت که حتی اگر ما هم بخواهیم آنها نمی توانند این کار را انجام بدهند. ما با کشورهایی همانند چین و روسیه دوستی طویل مدت داریم اما حتی شرکت های آنها از رابطه عادی اقتصادی و تجاری با ما واهمه دارند. به همین علت چین بنگاه های خاصی را برای کار با ایران اشکار کرده چرا که هر کمپانی، شرکت یا بانکی از این کشورها که با ایران رابطه داشته باشد مورد تحریم امریکا قرار می گیرد. شما حتی اگر بخواهید با کشورهای دیگر ربط برقرار کنید لازمه آن این است که نوعی از تنش زدایی را در سطح جامعه جهانی انجام داده و رابطه خود را با دیگر کشورها عادی کرده باشید.  

برتری رابطه با همسایگان؛ شعاری می بود که هم در دولت یازدهم و دوازدهم داده شد و هم در دولت سیزدهم. برخی از طرفداران ایده خنثی سازی تحریم ادعا می کنند که در سایه رابطه خوب با همسایگان و توسل به آنچه دیپلماسی اقتصادی می خوانند موفق به خنثی سازی تحریم های چند بعدی علیه ایران شده اند. اساسا فکر می کنید رابطه با همسایگان در سایه تنش در رابطه جهانی یک سرزمین تا چه اندازه می تواند تامین کننده منافع ملی ما باشد؟

رابطه با همسایگان یک برتری عادی سیاست خارجی همه کشورها است. همه کشورها هم به لحاظ سیاسی و امنیتی و هم به لحاظ اقتصادی نخستین برتری را در سیاست خارجی به همسایگان خود می دهند. فکر من از همه دولت های قبل و سپس از انقلاب در ایران نیز این است که یک برتری خاص و اختصاصی به همه همسایگان داده اند. اما برای اجرایی کردن رابطه با همسایگان باز به از بین بردن تحریم نیاز داریم. ما با عراق اشتراک های بی نظیری از نظر تاریخی، مذهبی همسایگی و… داریم، اما وقتی که گاز و برق به این سرزمین می فروشیم آنها نمی توانند پول ما را پرداخت کنند. با پاکستان ، همسایه زیاد خوبی که با آن قرابت های فرهنگی تعداد بسیاری داریم نمی توانیم پروژه خط لوله گاز را به علت تحریم پیش ببریم. هرچند آنها هم مایل به این خرید وفروش می باشند چرا که گازی که از ما دریافت می کنند ارزان تر  است اما به علت تحریم آمریکا نمی توانند. شما تا وقتی که مشکلات خود را که از مهم ترین آنها تحریم است از بین بردن نکنید بقیه سخن ها شعار است.

مسئله دیگر این است که تجارت ما در حال تک بعدی شدن و وابستگی به امارات است.  اگر آمار صادرات و واردات در سال ۱۴۰۲ را قیاس کنیم به نتیجه قابل توجهی می رسیم. ما چند سرزمین چین ، امارات،  ترکیه و هند را در لیست داریم. در حوزه صادرات وابستگی ما به این کشورها ۷۳ درصد و در حوزه واردات وابستگی ما به این کشورها ۷۵ درصد بوده است.  وابستگی سرزمین به چند سرزمین محدود به علت همین است که در سیاست خارجی گزینه های بسیاری پیش روی خود ندارید. امارات همسایه ما است اما به گلوگاه ایران تبدیل شده و اگر مقداری ما را در تنگنا قرار دهد از نفس ایران کاسته می شود.​

می توان آن را وابستگی خطرناک خواند

بله آیا این خوب است؟ بیشتر از ۳۲ درصد واردات ما فقط از امارات انجام می شود و اگر چین را هم اضافه کنیم، بیشتر از ۵۰ درصد واردات ما از این دو سرزمین است. در عین حالی که سیاست بهبود رابطه با همسایگان خوب و الزامی است اما وقتی اجرایی می شود و وقتی آنها برای ما احترام قائل می شوند که ما گزینه های مختلفی در اختیار داشته باشیم و دست ما برای متنوع سازی روابط باز باشد. وقتی که دست ما باز نیست همه می توانند از ایران سوء منفعت گیری کنند.

برخی از عبارت های «تهاتر»، «دلارزدایی»، «تجارت با ارز ملی/محلی در مسیر خنثی سازی تحریم» و «پیشبرد دیپلماسی اقتصادی با همسایگان و دیگر کشورهای دوست» سخن می گویند. آیا این عبارات برای کشوری که سابقه تحمل چند دهه تحریم را داشته بازی با کلمات است یا توانسته دستاورد ملموسی را هم فهمید سرزمین کند؟

نه تهاتر امر جدیدی است و نه خرید وفروش با ارز ملی کشورها. این را هم دیگر کشورها توانایی کردند و هم خود ایران. پیش از انقلاب،  اتحادیه ای بین ایران و چند سرزمین آسیایی درست شد به نام اتحادیه پایاپای آسیایی  که کشورهای عضو آن کالاهای مورد نیاز را بین یکدیگر تهاتر می کردند. تا این مدت هم ایران عضو آن اتحادیه است. کشورهای اروپای شرقی هم بعد از توانایی کمونیسم تهاتر را توانایی کردند. هم توانایی و هم علم ثابت کرد که تهاتر برای یک دوره مختصر زمان درمان موقت است اما در دراز زمان به زیان کشورها است و اگر کشوری بتواند تهاتر نکند به سود آن سرزمین است. چرا؟ به این علت که تهاتر هزینه مبادله را افزایش می دهد. تهاتر برای جابجایی کالای معدود در زمان محدود مناسب است چرا که هر دو سرزمین در خلال این خرید وفروش زیان می کنند. روش عادی این است که شما با ارزهای جهان روا تجارت خود را انجام دهید . چرا که با ارز جهان روا می توانید گزینه های مختلفی برای خرید داشته باشید. شما پول دارید و از هرجا که ارزان تر است و کیفیت بالاتری هم دارد جنس مورد نیاز خود را تهیه می کنید اما وقتی که تهاتر می کنید یا با پول ملی تجارت میکنید گزینه های شما محدود می
شوند و باید یک کالا را از یک سرزمین روبه رو که تهاتر با شما را پذیرفته خریداری کنید و چاره فرد دیگر ندارید. تهاتر یعنی محدود کردن گزینه های صادرات و واردات.

شما در سخن بگویید های خود اشاره کردید که برجام گروگان دعواهای جناحی در داخل شد. در مناظره های تازه نقل قول های قرین به صحتی درمورد برخورد جناحی با مسأله تصویب لوایح باقی مانده FATF هم نقل شد که نشان می داد علت مخالفت برخی از دشمنان قسم خورده این قضیه دولت روحانی بوده و نه اصل ماجرا. الزام تصویب این لوایح باقیمانده را چه مقدار می دانید؟

اگر خبری که در این باره شنیدم درست باشد، علتتأسف است. این نوشته هم برای من شگفتی آور می بود و هم یک اتفاق زیاد ناگوار محسوب می شود. تصویب لوایح باقی مانده FATF از از بین بردن تحریم و احیای برجام هم مهم تر و الزامی تر است. مردم باید بدانند که FATF چیست؟ مجموعه ای از استانداردهایی که گروهی از کشورهای جهان آنها را تعریف و اراعه کرده اند تا این استانداردها را در مبادله های بانکی مراعات کنند. اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان جز چند سرزمین این استانداردها را پذیرفته اند. الان بانک های دنیا با بانک هایی ربط عادی مالی و بانکی می گیرند که این استانداردها را پذیرفته اند. اگر ما ان استانداردها را نپذیریم آنها نمیتوانند با ما رابطه برقرار کنند. همانند این است که در دو طرف یک ربط که می خواهند با کد با هم در ربط باشند هر دو باید این کدها را بپذیرند. تا کد را قبول نکنند نمی توانند این ربط را ممکن سازند.

من نمی دانم که قبول کردن یک سری از استانداردها چه قضیه سیاسی دارد. در برخی از اوقات سخن هایی زده می شود که هیچ ارتباطی با FATF  ندارد.  برای مثال حرف های می شد که اگر لوایح باقی مانده اف ای تی اف را بپذیرید یعنی قبول کردید که برخی از مقام های سیاسی یا امنیتی سرزمین را تحویل بیگانگان بدهید. متأسفانه در داخل سرزمین ما مسأله FATF  بیشتر از تحریم به قضیه جناحی تبدیل شده و واقعا قربانی بازی های جناحی شده است. لذا من فکر می کنم که هرکسی که رئیس جمهور شود بهتر است که تصویب لوایح باقی مانده FATF  را در دستور کارهای نخستین خود قرار دهد.

در داخل سرزمین بالای ۹۰ درصد این استانداردها را پذیرفته ایم و به آنها عمل می کنیم، اما چون رسما کار تصویب لوایح را به آخر نرساندیم از امتیازهای آن منفعت مند نمی شویم. اگر تکلیف این لوایح اشکار شود احتمالا حتی بتوان در شرایط تحریمی هم برخی روابط بانکی را با برخی از بانک های جهان عادی کنیم. FATF  یک دام خطرناک نیست که در آن بیفتیم. بلکه استانداردهایی است که دیگر کشورها از عربستان تا چین آن را پذیرفته اند. چه مشکلی برای هرکدام از این کشورها به وجود آمده که ما از پذیرفتن استانداردهای آن خودداری می کنیم؟ آیا همه این کشورها برخی از مقام های سیاسی یا امنیتی خود را تحویل دیگر کشورها داده اند.

من فکر می کنم که تعداد بسیاری در داخل درمورد قضیه FATF  با مردم صادقانه حرکت نکرده اند. باید به برخورد جناحی با این مسأله آخر بدهیم و با یک نگاه ملی فورا لوایح باقی مانده را تصویب کنیم.

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار تکنولوژی

اخبار پزشکی

[ad_2]

منبع