شاخص های سه سال اول دولت رئیسی عقب تر از سه سال اول دولت روحانی است_آینده
[ad_1]
به گزارش آینده
مطابق چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است گسترش یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامقسمت در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل… متکی بر اصول اخلاقی و قیمتهای اسلامی، ملی و انقلابی، با پافشاری بر مردمسالاری دینی، عدل اجتماعی، آزادیهای مشروع، نگه داری کرامت و حقوق انسانها و منفعتمندی از امنیت اجتماعی و قضایی.
برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تشکیل علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منبع های انسانی و اندوخته اجتماعی در تشکیل ملی. امن، جدا گانه و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت. برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، فراهم اجتماعی، زمانهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، تبعیض و منفعتمند از محیطزیست مطلوب. فعال، مسوولیتپذیر، ایثارگر، مومن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.
دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و سرزمینهای همسایه) با پافشاری بر جنبش نرمافزاری و تشکیل علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل. دارای تعامل سازنده و موثر با جهان بر پایه اصول عزت، حکمت و مصلحت.»»
اکنون که در سال پایانی این سند مهم هستیم آیا میتوانیم تصویری از تحقق این اهداف ارایه دهیم؟
اگر بلی آیا موفق شدهایم یا ناکامی خوردهایم؟ یا وضعیتی بینابینی است؟ گمان نمیکنم که رسیدگی دو و چند باره به شاخصهای مندرج در این سند ما را به نتیجهای جز این رساند که نه تنها در زیاد تر موارد نسبت به ۲۰ سال پیش جایگاه بهتری اشکار نکردهایم بلکه و بدون تردید موقعیت ما در زیاد تر جهات هم در قیاس با قبل خود و به اختصاصی در قیاس با دیگران ضعیفتر هم شده است.
در واقع در مسیر معکوس حرکت کردهایم. کافی است چند شاخص مهم آن یعنی؛ «رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ترقی نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل» را بازدید کنیم.
هیچگاه نه رشد پرشتابی داشتیم و مهمتر از آن اصلا هم مستمر نبوده است، در نتیجه ترقی نسبی سطح درآمد سرانه را نیز ناظر نبودهایم. اشتغال کامل نیز امری شوخی است. با افت یا ارامش نرخ فعالیت اقتصادی و نیز افزایش مشاغل کمکیفیت و خویشفرما و خروج افراد از بازار کار، هم چنان بیکاری بالا است و مهاجرت نیروی متخصص نیز به این روالهای منفی افزوده شده است.
تقریبا همه اهداف این سند به جز موارد معدودی فاصلهای ژرف با حقیقت دارد. دلنشین است برای مواردی هم که بهشدت هزینه و برنامهریزی کردند همانند فرزندآوری نیز ناکامی فاحشی خوردند.
این ناکامیها را نیز نمیتوان معلول این دولت و آن دولت دانست. هر چند تفاوتهای عملکردی بین دولتها وجود داشته است. این روال را باید در ذیل کلیت جریان حکمرانی سرزمین تحلیل کرد.
یقیناً دوره اصلاحات از این قضاوت استثنا است؛ به قول یرواند آبراهامیان تاریخنگار برجسته ایرانی در آخرین کتاب خود: «بدون هیچگونه اغراقی خاتمی را باید موفقترین رییسجمهور ایران سپس از انقلاب سال ۵۷ دانست، چون ایران در سال (۱۳۸۱/۲۰۰۱) در شرایطی پا به قرن بیست و یکم گذاشت که اگر نگوییم در غرب آسیا، اما در خاورمیانه به گفتن قوت اول منطقه در همه عرصهها شناخته میشد.»
اکنون میتوان سوال کرد که اگر این روال مطلوب و یا حداقل با پیروزیهای نسبی همراه بوده است، این نتیجه را بهطور رسمی اظهار نمایند، تا مردم تکلیف خود را با این چنین اسنادی و اهدافی بدانند و آنها را توخالی و فاقد اعتبار بدانند. بعد اگر در تحقق این اهداف ناکامی خوردهایم، پیش از هر چیز باید یک تحلیل جامع از علل ناکامی ارایه و سپس نتیجهگیری شود که بر پایه این تحلیل چه تغییرات سیاستی باید داده شود؟
میتوان همه شاخصهای مذکور در سند را بازدید کرد و نشان داد که نه تنها مطابق مقصد تعیین شده محقق نشدهاند، بلکه زیاد تر آنها فاصله بزرگی با مقصد دارند و مهمتر از همه این که سرجمع نتیجه این اهداف که معادل جایگاه کلی سرزمین است، نشانگر پیشرفت رتبه ایران نیست، بلکه پسرفت هم هست. تحولاتی که در ۷ سال تازه به اختصاصی در سه سال قبل رخ داده، نه تنها به بهبود چشمانداز سرزمین پشتیبانی نکرده، بلکه امید را کمرنگتر از قبل کرده است.
کافی است که سه سال اول دولت روحانی را قیاس کنید با سه سال تازه، تا ببینیم هر چه در آن دوره چشمانداز مثبت و امیدبخش می بود و حتی به رشد اقتصادی بالای ۱۴درصد و تورم تکرقمی هم رسید، در این دولت ماجرا معکوس است.
دولت روحانی که با چنان وضع امیدبخشی اغاز کرد؛ پایانش چنان شد که همه میدانیم. آخر این دولت چه خواهد شد که آغازش از آخر روحانی ناامیدکنندهتر است.
آنچه که ناامیدی را دامن میزند، فقدان چشمانداز نسبت به آینده است. از این رو امسال را باید سال الزام تحول ریل سیاست به سوی عقلانیت و به سود مردم برای تشکیل امید برداشت کرد. امید محصول نقد قبل و برنامهریزی علمی و منطقی و قابل قبول برای آینده است و ربطی به تلقینات و تبلیغات توخالی و پوچ رسانههای رسمی ندارد که همه انها نومید کننده می باشند.
آینده سرزمین در صورت ادامه سیاستهای حاضر قابل پیشبینی است، همین مسیری است که از سال ۹۶ تا بحال آمده است و حتی امکان پذیر این روال تشدید هم بشود. به قول امام علی زمانها، چون ابر میگذرند، امسال را باید سال زمان دانست. فرصتی که منفعت گیری نشود، تبدیل به تهدید میشود.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها
[ad_2]
منبع