اطلاعات غلطی که دولت در باره افت نرخ بیکاری می دهد، فقط حلوا حلوا گفتن است؛ با آن دهان شیرین نمی شود_آینده
[ad_1]
به گزارش آینده
درواقع از نظر آماری و بر پایه فرمول اراعهشده از نرخ بیکاری، به دو علت این نرخ میتواند کاهشی باشد؛ اگر افراد در جستوجوی کار بالاخره مشغول به کار شوند یا اگر افراد در جستوجوی کار از اشکار کردن کار نومید شده و از این پروسه دست بکشند.
بر پایه گزارش مرکز آمار در سال ۱۳۹۸، ۴۴.۳درصد از افراد ۱۵سال و زیاد تر، از جمعیت فعال بودهاند. اما در در سالهای تازه با وجود افزایش نزدیک به ۳میلیون نفری جمعیت ۱۵سال به بالا، جمعیت فعال افت یافته است؛ یعنی افرادی که نهتنها کار ندارند، بلکه به جستوجو آن هم نیستند.
چه دلیلی میتواند به این چنین وضعیتی منجر شود؟ آیا این یک خبر خوش است که سفرههای مردم آنقدر پربرکت شده که دیگر جستوجو کار و فعالیت نیستند؟ مسلما جواب خیر است. آمار و رقم های نشاندهنده یک حقیقت دیگر است؛ افراد تحصیلکردهای که آنقدر به جستوجو کار مناسب با تحصیلاتشان یا حداقل مقداری نزدیک به آن گشتهاند که دیگر رسما از جستوجوی آن دست کشیدهاند.
اما این شامل همه افراد میشود؟ مسلما باز هم جواب خیر است. عده فرد دیگر که بعد از جستوجوی زیاد نتوانستهاند شغل مورد نظر خود را اشکار کنند، به مشاغل کمکیفیت روی آوردهاند. افزایش مشاغل کمکیفیت و ناقص یکی از دلایل پررنگ افت نرخ بیکاری به شکلی است که نتوان تاثیرات مثبت آن را در جامعه دید. بر پایه آمار، تعداد بسیاری از افرادی که در سرزمین تحصیلات عالی دارند، سپس از دانشآموختگی یا بیکار می باشند یا در مشاغل کاملا نامرتبط با رشته تحصیلیشان مشغول به کار می باشند.
این چنین بر پایه گزارش منتشرشدهای از مرکز پژوهشهای مجلس، نزدیک به یکسوم نیروی کار، کارکنان جدا گانه می باشند؛ یعنی از شخص یا سازمانی حقوق دریافت نمیکنند و درآمدشان حاصل کسبوکار شخصیشان است.
حال مشکل کار کجاست؟ داشتن کسبوکار شخصی یعنی شغل بیکیفیت؟ خیر! اما در اقتصاد تعریف بیکیفیت بودن شغل مقداری متفاوتتر از آن چیزی است که فکر میکنیم.
تعداد بسیاری از مشاغل بیکیفیت حداقل یکی از ویژگیهای ناپایداری همانند ساعات کاری غیرمعمول، درآمد ناکافی یا عدمدریافت بیمه و مزایا را دارا می باشند و همین ناپایداری جهت میشود تا این مشاغل در زمان به وجود آمدن مشکلاتهای درون کشوری یا بینالمللی همانند بحران کرونا، قطعی اینترنت یا مشکلات مقطعی دیگر، سریعتر از مشاغل نوع دیگر تحتتاثییر قرار گرفته و از بین بروند.
به همین علت هنگامی سپس از یک دوره طویل بحران، این مشاغل ازبینرفته مجدد برمیگردند و با این که نرخ بیکاری به طور مقطعی افت مییابد، رشد اقتصادی تفاوت چندانی نمیکند.
بحران فرد دیگر که میتوان آن را از جمله مشکلاتهای اساسی بازار کار نامید، بحران بیکاری زنان تحصیلکرده است. بر پایه آمار اراعهشده، بیشتر از ۴۰درصد افراد بیکار سرزمین دارای تحصیلات عالی دانشگاهی می باشند. حال تنها نزدیک به ۱۱درصد از نرخ شراکت اقتصادی را زنان راه اندازی خواهند داد و این یعنی نزدیک به ۸۹درصد از زنان بالای ۱۵سال ایران بیکار می باشند. در شرایط اقتصادی که این چنین ارقامی را از بازار کار ناظر هستیم، چطور امکان دارد نرخ بیکاری به طور محسوس افت یافته باشد؟
در آخر به نظر میرسد اظهار نرخ بیکاری متفاوت و بهظاهر کمتر، نمیتواند بهتنهایی حلال مشکلاتهای اقتصادی سرزمین همچون بیکاری فراگیر و افت نرخ شراکت اقتصادی باشد و به زبان خودمانیتر با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشود و حل این بحران عظیم اقتصادی، نیازمند بازدید دقیقتر و تحول بنیادین در سیاستهای اقتصادی است.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها
[ad_2]
منبع