چرا بعضی اوقات نمی توان بخشید و فراموش کرد؟_آینده
 [ad_1]
به گزارش آینده
“ببخش و فراموش کن” همیشه پیشنهاد کارسازی نیست. حافظه به میل و اراده خود کار نمی کند و بخشیدن تمرینی است که زمان می بَرد. علاوه بر این، بعضی اوقات اوقات، حتی با وجود این که می دانیم این سالم ترین گزینه است، قادر به انجامش نیستیم.
بعضی اوقات این چنین می شود: نه می توانید ببخشید و نه فراموش کنید. حتی به رغم این که می دانید این ایده آل ترین، سالم ترین و حتی الزامی ترین عمل، برای شفای درون و اسایش تان است. اما چرا نمی شود این چنین کرد؟ چون هیچ ترفند جادویی برای دستیابی سریع به آن وجود ندارد و همیشه به این سادگی که فکر می کنیم، یا دیگران پیشنهاد می کنند، نیست.
دلنشین است که بعضی اوقات امکان پذیر حتی در ناخودآگاه یا خودآگاه تان نخواهید این کار را انجام دهید.
زیاد از ما ازمایش ها بدی داشته ایم. زخم های ناشی از ناامیدی و توانایی هایی تلخ و صدمه زننده که با خود حمل شان می کنیم. علاوه بر این، به گمان زیادً قبلاً چندین دفعه بخشیده ایم. اما بعضی اوقات برخی از ازمایش ها، زخمی کاری به جا می گذارند، که سوزش و درد اش به این زودی ها از بین نمی رود.
برخی از بغض ها و کینه ها دهه ها طول می کشند و التیام نمی یابند، چیزهایی از قبل زیاد تر با ما باقی می همانند؛ و به توانایی می دانیم که زیستن با این حس و حال نه راحت است و نه سالم. در واقع، هر چیز تلخی که تداوم یابد، مقاومت کند، و توانایی ما را برای مطمعن مجدد به زندگی و مردم از بین ببرد، حس خوشبختی و سعادت را از ما سلب می کند.
آیا به گمان زیادً کلیدی برای تسلط بر این شرایط وجود دارد؟
آنچه را که نمیتوان بخشید یا از ذهن پاک کرد، قوت این را دارد که تعداد بسیاری از قسمتهای زندگی ما را تحول دهد.

چرا نمی توان بخشید یا فراموش کرد؟
“ببخش و فراموش کن” که طبق معمول پیشنهاد می شود، ضرب المثلی فرهنگی است که تعداد بسیاری از ما با آن بزرگ شده ایم و به نحوی در ذهن مان به ثبت رسیده است. در برخی از کشورهای شرقی، بخشیدن دیگران، راهی برای نگه داری هماهنگی اجتماعی و رابطه با اجتماع است.
در غرب، اما بخشیدن دیگران مکانیزمی برای رهایی از بار احساسات منفی و بازیابی اعتدال روانی است. در واقع، مردم می دانند که بخشش پیشنهاد شده تمرین خوبی است برای بهبود سلامت روانی. مشکل عدم اعتدال روانی وقتی پیش می آید که نه می توانیم ببخشیم و نه فراموش کنیم.
علم مدتی است که این اتفاق را مورد مطالعه قرار داده است و روانشناسی به طور خاص به کشف تفاوت های فردی بین افراد روی آورده است. همین ” تفاوت” بین افراد جهت می شود که برخی از ما بتوانیم زخم های واقعاً جدی همانند تهمت، خیانت، دزدی و … را ببخشیم و برخی دیگرمان حتی قادر به بخشش فردی که تاریخ تولدمان را فراموش کرده است، نباشیم.

علت این تفاوت ها چیست؟
بخشش همیشه یک انتخاب شخصی است، عملی از روی اراده که هنگامی اتفاق می افتد ( یا نمی افتد) که از نظر احساسی آمادگی داشته باشیم.
بخشش فرآیندی است که بسته به هر شخصی بازه وقتی مشخصی دارد
هنگامی نمی توانید ببخشید یا فراموش کنید، علت آن صدمه عاطفی ای است که متحمل شده اید. هر چه بار آن زیاد تر باشد، به زمان بیشتری نیاز دارید تا آنچه اتفاق افتاده را پردازش کنید و لایه به لایه، این رنج را التیام بخشید. علاوه بر این، همه ما با هم فرق داریم و شدت بهبودی در همه ما یکسان نیست.
به طور کلی، بخشیدن افرادی که به شما صدمه زده اند بخشی از آخر سفر شفابخش شما است. این آخرین نقطه ای است که امیدوارید در نهایت بتوانید خود را کاملاً از مرحله و شرایط قبلی وابکَنید و یک قدم به جلو بردارید. برخی موفق خواهد شد این کار را سریعتر انجام بدهند، چون توانایی را سریع تر پردازش کرده و پذیرفتهاند.
از نظر دیگر، برخی هیچ زمان موفق به این کار نمی شوند؛ یا به این علت که واقعا نمی خواهند یا این که متاسفانه گیر کرده اند، به ناامیدی واداده اند و دست از تلاش کشیده اند؛ دچار حس خشم و رنجش از خود و دیگران.
ناتوانی در کنار گذاشتن احساسات منفی، به حافظه مرتبط است و به آن باز می گردد و تبدیل تداوم درد و رنج می شود.
بنا بر تحقیقی که در همین جهت در دانشگاه مونیخ (آلمان) انجام شده است، تنها وقتی که بتوانیم از جان و دل ببخشیم، بهبودی روانی به دست میاید. با این حال، افرادی که از روی اجبار و به کلمه زورکی می بخشند (بخشش توخالی)، التیام روانی اشکار نمی کنند، چون تا این مدت حس رنجش وجود دارد.

آنچه اتفاق افتاد صدمه زا می بود و شما نمی خواهید ببخشید
آشکار است که بخشش یک انتخاب واقعاً شخصی است. این چنین ازمایش ها صدمه زایی وجود دارند که دردشان آنقدر زیاد است که گزینه بخشش جایی ندارد. پافشاری می کنیم که افراد با هم فرق دارند، هر توانایی منحصر به فرد است و در افراد تاثیرات متغیری می گذارد.
رابرت انرایت، رهبر مؤسسه بین المللی بخشش و از پیشگامان پژوهش در باب بخشش است. او ادعا می کند که ما زیاد تر فکر اشتباهی در رابطه چیستی ِ بخشش داریم. او نظر می کند که موارد زیر را همیشه در نظر داشته باشیم:
بخشیدن به این معنی نیست که شما از نادرست انجام شده چشم پوشی کنید؛ هنگامی می بخشید چیزی را توجیه نمی کنید و انتظار آشتی هم ندارید.
بخشیدن دیگران عملی است برای آخر دادن به رنج، خشم و ناراحتی عاطفی شما، رنجی که میتواند شما را به حالتهای روانی ناشی از افسردگی مزمن بالا رساند.
بعضی اوقات اوقات، رنجش عمیق در شما باقی می ماند و نحوه ربط شما با دیگران را تحول می دهد. بخشش مرحله ای از شفای عاطفی است و همیشه پیشنهاد می شود که آن قدم نهایی را بردارید. بدیهی است که این کاملا به شما ربط دارد که آن را انجام دهید یا نه، این انتخاب شخصی شما است.

اگرچه همیشه امکان بخشیدن وجود ندارد، اما بخشش مزایا روانی بسیاری دارد
پیامدهای نبخشیدن و فراموش نکردن
هر یک از ما داستان های خودمان، «می توانستیم»ها و «باید انجام می دادیم» های خودمان را در زندگی داریم، با این حال، هرچه زیاد تر کینه بورزیم، کیفیت زندگی مان بدتر خواهد شد. در واقع، هنگامی نتوانیم توهین قبل را ببخشیم یا فراموش کنیم، اینجا و اکنون مان غیرقابل دفاع می شود.
به گفتن مثال، اعتمادمان به مردم را از دست می دهیم، هراس گریبان مان را می گیرد، قربانی اضطراب و استرس بعد از سانحه می شویم ، بی خوابی و تکرار اتفاقات قبل امان مان را می بُرد.
اگر کنترل زندگی تان برایتان دشوار است، از متخصص پشتیبانی بخواهید. این که تصمیم بگیرید افرادی را که به شما صدمه رسانده اند، ببخشید یا نه، گزینه ای است که می توانید بعداً به آن فکر کنید. کاری که اکنون باید انجام دهید این است که به زخم ها و ناراحتی های روانی خود اهمیت داده و آنها را درمان کنید.

سخن آخر این که دانشگاه سن آندرس (آرژانتین) تحقیقی را انجام داده است که ادعا میکند عمل بخشش رنج عاطفی را افت میدهد، چون خاطرات دیگر وجود ندارند. در نتیجه، جایی برای زمان های تازه و نشاط باقی می ماند. چرا آن را امتحان نمی کنید؟
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها 
[ad_2]
منبع