چرا سیاستگذار به اصلاحات صندوق بازنشستگی تن نمیدهد؟
[ad_1]
با این که کارشناسان بارها برای اجرای سریع تر اصلاحات به سیاستگذار هشدار دادهاند، اما روبه رو با این بحران بارها به تعویق افتاده است.
سیر تحول تاریخی تامین اجتماعی
این نشست با وجود حسن خوشپور مدیرکل اسبق امور بنگاهها و خصوصیسازی سازمان برنامه و بودجه، علی سرزعیم اقتصاددان و علی حیدری کارشناس ارشد رفاه و تامین اجتماعی برگزار شد. در ابتدای این نشست، خوشپور درخصوص تاریخچه راه اندازی سازمان تامین اجتماعی در ایران او گفت: تامین اجتماعی بهگفتن ساختاری حمایتی در تعداد بسیاری از سرزمینهای جهان مشغول فعالیت است؛ اما متاسفانه در ایران این نهاد نتوانسته به اهدافی که برای آن طراحی شده است، دست یابد.
به حرف های او، برای تحلیل جاری نظام تامین اجتماعی و مشکلات آن، مطالعه و بازدید سیر تاریخی این نهاد زیاد الزامی است.
خوشپور در ادامه گفت: در دهه۱۳۰۰، سرزمین داخل فرآیند گسترشای شد که دولت نقش مهم را در آن داشت و این اتفاق با ربط نیروی انسانی داخل سرزمین با پیمانکاران برای تشکیل زیرساختهای سرزمین مصادف شد. این حالت نیازمند این می بود که برای نیروی انسانی نظامی فراهم بشود که رفاه داشته باشد، گسترش اشکار کند و با آسودگیخاطر مشغول بهکار بشود.
به حرف های این کارشناس، همان زمان سه ضلع دولت، کارگر و کارفرما در سازمان تامین اجتماعی شکل گرفت و این نظام به مرور رشد و گسترش اشکار کرد.
خوشپور درخصوص قانون سال۱۳۵۴ بهگفتن با اهمیت ترین و گسترش یافتهترین سازوکاری که در نظام تامین اجتماعی اجرا شده است، او گفت: دقت کنید که با خطکش امروز، نمیتوان آن زمان را اندازهگیری کرد. امروزه بیمههای تجاری داریم که زیاد فعال می باشند و سازمان تامین اجتماعی در کنار آنها قرار دارد؛ اما قاطعانه ادعا میکنم که سازمان تامین اجتماعی در زمان تاسیس خود یک نهاد زیاد مدرن می بود.
یکی از مسائلی که در رابطه با مشکلات سازمان تامین اجتماعی به آن اشاره میکنند، نقش پررنگ دولت در سازوکار این نهاد است. با این حال به حرف های خوشپور، با اهمیت ترین مساله در دهه۵۰ این می بود که دولت در این سازوکار، نقش ناظر را داشت. بعد از رشدهای اقتصادی بالای این دهه، قسمت خصوصی قدرتمندی به وجود آمده می بود و هر چند دولت وجود داشت، اما همه حوزهها را به دست نگرفته می بود. ذخایر سازمان تامین اجتماعی که عامل مهم رشد و گسترش این نهاد است شکل میگرفت و همان گونه که اقتصاد سرزمین به صورتی علمی اداره میشد، مکانیزم و ابزارها نیز بهطور صحیح بهکار میرفت.
این مدیر اسبق سازمان برنامه و بودجه درخصوص تغییرات سازمان تامین اجتماعی بعد از انقلاب خاطرنشان کرد: آنچه سپس از انقلاب، هم برای سازمان تامین اجتماعی، هم نظام بانکی و هم سازمان برنامه اتفاق افتاد، این می بود که نهادهای مدرن از هم پاشیدند و فلسفهای که علتایجاد این نهادها شده می بود، زیر سوال رفت. سادهترین مسئله آن می بود که دولت که تا پیش از این نقش رگولاتور را برعهده داشت، خود جای کارفرمای بدعهدی را گرفت که به اصول پایبند نبوده است.
به حرف های این کارشناس، دولت اکنون به سازمان تامین اجتماعی بهگفتن یک صندوق پر قیمت نگاه کرد که میتوانست در اوقات افتمنابع از آن منفعت گیری کند. در سالهای پیش از انقلاب این سازمان نزدیک به ۲۰ میلیون نفر عضو داشت که این تعداد امروز به ۴۰ تا ۴۵ میلیون نفر رسیده است؛ اما این افراد هیچ نقشی در اداره این سازمان ندارند.
چرا سیاستگذار به اصلاحات تن نمیدهد؟
در ادامه این نشست، علی سرزعیم در جواب به این سوال که چرا اصلاحات صندوقهای بازنشستگی تا بحال اجرایی نشده است، او گفت: مشکلاتهای بسیاری اقتصاد ایران را تهدید میکند و این کارشناسان در طول زمان مدام هشدار دادند که در آینده وضع بدتر خواهد شد. ماهیت این مشکلاتها به صورتی است که میتوان با مسکنهای موقت اوضاع را بهبود بخشید؛ اما در طول زمان جدی میبشود؛ به این علت تا جای ممکن دولتها تلاش کردند این اصلاحات را عقب بیندازند.
به حرف های این اقتصاددان، این مساله از آنجا نشأت میگیرد که دولت هر اصلاحی بکند، هزینه بدنامی آن را بلافاصله تحمل میکند؛ اما منافع آن یک یا دو دهه سپس ظاهر میبشود؛ به این علت هر سیاستمداری که هزینه منفعت میکند، میبیند این نوشته به سود او نیست. اما وقتی که هیچ راه گریزی نداشته باشد و ناترازی مالی او شدید بشود به این اصلاحات تن میدهد.
سرزعیم در ادامه گفت: امروز ما در این چنین شرایطی قرار داریم و اصلاحاتی که درخصوص سن بازنشستگی انجام شده به همین علت است. به نظر من هر چه این اصلاحات سریعتر انجام بشود، بهتر است.
وزنه سنگین سیاستهای دستوری
علی حیدری نیز درخصوص نقش عواملی که در مشکلات صندوقهای بازنشستگی تاثییر گذاشته است، او گفت: پارادایم بیمهای ایران نظام بیسمارکی و حق بیمهمحور است. به این معنی که در نظام ایران جوانها پول خواهند داد و صرف هزینه کهنسالان میبشود. از یک مقطعی سرزمینهای جهان به سمت نظامهای تامین اجتماعی چند لایه یا ترکیبی رفتند که در این نظامها در سطوح پایینتر از روش پیج یا هیبریدی منفعت گیری میکنند و در سطوح بالاتر دستمزد از راه حلهای مبتنی بر اندوختهگذاری تامین میبشود. در ایران از برنامه چهارم گسترش قرار بوده این چند لایه برقرار بشود؛ اما این اتفاق نیفتاده است.
به حرف های این مدیر اسبق تامین اجتماعی، از ۲۲ صندوق حاضر در سرزمین فقط صندوق روستایی و وکلا از لحاظ نسبت وابستگی محدود می باشند و تامین اجتماعی و بقیه صندوقهای ما حالت مناسبی ندارند. بخشی از دستگاههای وابسته ارتزاق میکنند و بخشی هم از بودجه پول میگیرند.
حیدری درخصوص علت ابراز این مشکلات اصرار کرد: بخشی از این اتفاقات بهعلت افت اشتغال بوده و بخشی دیگر بهعلت تکالیفی است که به این صندوقها تحمیل میبشود. در هر دولت نوعی پاکسازی انجام گرفته که بر مبنای آن افرادی با سابقه کمتر که باید چندسال دیگر حق بیمه پرداخت میکردند چند سال سریعتر بازنشسته شوند. همه این موضوعات به صندوقها تحمیل میبشود.
او در ادامه گفت: قاچاق افسارگسیخته، واردات بیرویه و نظام تعرفهای نادرست، اشتغال نیروی کار غیررسمی و جایگزینی آنها با نیروی افغانی، چون بدون بیمه کار میکنند از دیگر عوامل است. در این چنین شرایطی میتوان او گفت وزن مشکلاتی که از بیرون به سازمان تحمیل میبشود از سوءمدیریت داخلی زیاد تر است.
ریشهیابی ناموفق بودن اندوختهگذاری صندوقها
خوشپور درخصوص هزینه کارکرد نادرست و اندوختهگذاری ناموفق صندوقها او گفت: عدم آگاهی نسبت به فلسفه نهادها، سرمنشأ این مشکل است. تامین اجتماعی سازوکاری دارد که آن را سرپا نگه میدارد. کاری که ما کردیم این است که این سازوکار را از پا انداختیم. تصمیمات اشتباهی که گرفته شده اوضاع را به اینجا رسانده است. اندوختهگذاری یکی از ابزار تامین اجتماعی برای نگه داری قیمت ذخایر خود است. اما در طول زمان تامین اجتماعی به جای اندوختهگذار به یک بنگاهدار تبدیل شده است. این که دولت بدهی خود به تامین اجتماعی را از طریق تهاتر سهام پرداخت میکند، سیاست نادرستی است. در قبل قرار بر آن می بود که هنگامی این سهام واگذار شد تامین اجتماعی ظرف ۵سال آن را تجدید ساختار کند و در بازار سهام به فروش رساند. اما روش جاری تامین اجتماعی را به یک هلدینگ تبدیل کرده است که این سازمان را از ماموریت های مهم خود منحرف میسازد.
این مدیر اسبق سازمان برنامه و بودجه در ادامه گفت: مدیریت سازمان در این زمان حرفهای نبوده و دولت نقش مهم را ایفا کرده است. محیط اقتصادی که تامین اجتماعی در آن قرار دارد نیز در این مساله زیاد اثرگذار بوده است. هنگامی رشد اقتصادی اتفاق نمیافتد، قطعا ارزشی تشکیل نمیبشود که برای سازمان تامین اجتماعی سودمند باشد.
سه عامل موثر بر بحران صندوقها
یکی دیگر از با اهمیت ترین محورهای نقلشده در این نشست، مساله انجام اصلاحات سن بازنشستگی در برنامه هفتم گسترش می بود.
در همین خصوص سرزعیم اصرار کرد: بهطور کلی سه دسته از عوامل بر بحران صندوقهای بازنشستگی تاثییر دارند؛ سیاسی، قوانین بازنشستگی و عوامل اقتصاد کلان. عوامل سیاسی شامل انتصابهای سیاسی، فساد در شرکتها یا واگذاری شرکتهای وابسته و بدهی دولت به این سازمانها میبشود. عوامل محیطی را میتوان شامل کم شدن اشتغال، رشد اقتصادی که علتشده دستمزدها رشد نکند و حداقل دستمزد پرداخت بشود و در روبه رو عدم رشد اندوختهگذاری دانست. این چنین قوانین همانند سن بازنشستگی، سخت و زیانآور بودن تعداد بسیاری از مشاغل، حقوق بازماندهها که قوانین آن زیاد سخاوتمندانه است و خود حق بیمه که مشابه با سن پایینتر تعیین شده است. به لحاظ کارشناسی ماموریت ما این است که بگوییم سهم کدامیک از این عوامل زیاد تر است.
دو نگاه به اصلاح صندوقها
در ادامه، سرزعیم خاطرنشان کرد: از لحاظ افکار عمومی مساله مدیریت سیاسی و فساد حاضر در این سازمانها دلنشینتر است؛ اما به لحاظ کارشناسی فکر من این است با وجود عدم تکذیب فساد، سهم قوانین سخاوتمندانه بازنشستگی را زیاد زیاد تر میدانم؛ به این علت فکر میکنم این اصلاحات به نقطه مهم و درستی اصابت کرده است؛ اما این که از کدام قانون اغاز کنیم نیاز به محاسبات عددی دارد.
در روبه رو حیدری که یکی از مدیران اسبق تامین اجتماعی است، نقش عوامل مدیریتی در سازمان تامین اجتماعی را از اصلاح قوانین موثرتر دانست. به حرف های او، اگر اصلاحات را از سن و سابقه اغاز کنیم، اما حکمرانی صندوقها اصلاح نشود، این کار تبدیل از بین بردن ناترازی صندوقها نخواهد شد و عرصه را برای تاراج زیاد تر فراهم خواهد کرد.
او در ادامه گفت: در نظام بانکی، ما بانک مرکزی را بهگفتن تنظیمگر داریم و در بیمههای تجاری نیز بیمه مرکزی این نقش را برعهده دارد در بازار سهام هم سازمان بورس این نقش را ایفا میکند؛ اما در عرصه بیمههای اجتماعی تنظیمگری وجود ندارد و طبیعتا هر اصلاحی انجام دهید، زمان خریداری میبشود و زمان برای دستاندازی زیاد تر فراهم میبشود.
حیدری افزود: سازمان تامین اجتماعی تا قبل از سال۹۳ کسری نداشت و بعد از اجرای مطرح تحول سلامت دچار افتمنابع شد؛ چون این مطرح به یکباره رابطه بین تعرفه درمان و سرانه درمان را به هم زد. اگر دولت حق بیمههای جاری خود را به تامین اجتماعی بدهد این سازمان تا سال۱۴۱۵ مشکل کسری منبع های را ندارد. حال اگر به این عوامل دقت نشود؛ طبیعتا هر چند سن و سابقه افزایش یابد، کافی نخواهد می بود.
به باور این مدیر اسبق تامین اجتماعی، قدم اول اصلاح نظام تامین اجتماعی، تشکیل نظام چند لایه، اصلاح رگولاتوری و تنظیمگری و بعد از آن اصلاح سن و سابقه مطابق محاسبات است.
با این حال علی سرزعیم اصرار کرد: این تحلیل که اگر دولت همه بدهیهای خود را بدهد تا سال ۱۴۱۵ کسری نداریم، زیاد خطرناک است؛ چون سیاستگذار ما به جستوجو این است که کار سخت را نکند و سختی بیاورد که دولت پول پرداخت کند.
به حرف های این اقتصاددان، پایداری صندوقها را برای ۸۰ سال معادل یک نسل میگیرند و ۱۵ سال در روبه رو ۸۰ سال عددی نیست. بدهی دولت حتما باید پرداخت بشود؛ اما مسائل مهم ساختاری است.
[ad_2]
منبع