روزنامه کیهان و دسته بندی بازیگران و هنرمندان؛ در دولت‌های اصولگرا بی‌ضررِ خانه‌نشین در دولت‌های اصلاح طلب نماد طاغوت

نقد تهمت هنری کیهان علیه میرحسین موسوی و محمد خاتمی/ چه افرادی هنرمندان را از ایران فراری دادند؟

[ad_1]

جواب وزیر بدون حاشیه نبوده است و برای چگونگی برگشت هنرمندان خارج از ایران زیاد او گفت و گو شد، برخی از حبیب محبیان یاد کردند که با قولهای دولت اصولگرای محمود احمدی‌نژاد برگشت و برای گرفتن مجوز خودش را به هر آب‌وآتشی زد؛ اما آن را اخذ نکرد و در نهایت و در عین ناباوری اطرافیان دار فانی را وداع او گفت.

مرور حاشیه‌هایی که بر سر برگشت معین شد، زیاد می بود و تا این مدت هم هست؛ اما آنچه امروز بر این حاشیه‌ها افزود، انتشار کردن نظری از خوانندگان روزنامه کیهان است. در ستون «کیهان و خوانندگان» این‌طور آمده می بود که: «از دلواپسی برخی اصلاح‌طلبان نسبت به برگشت خواننده‌ای همانند معین به سرزمین نباید شگفتی کرد. چرا که پدرخوانده‌های این دلواپسان چون خاتمی و میرحسین موسوی در اول انقلاب با افراط‌گری‌های خود کلی هنرمندان را از سرزمین فراری دادند و بازیگران بی‌ضرری را خانه‌نشین کردند.»

اگرچه برخی از رسانه‌ها نوشتند که این نوشته طی یادداشتی در کیهان انتشار شده است، اما هم چنان که حرف های شد این نوشته در ستون کیهان و خوانندگان انتشار شده و می‌تواند نظر خوانندگان این روزنامه باشد، اگرچه اهل رسانه می‌دانند مسئله و نظری نیست که در این روزنامه انتشار بشود و حسین شریعتمداری مدیرمسئول از آن خبری نداشته یا با آن هم نظر نباشد. بماند عده‌ای هم به طنز حرف های‌اند که حتی همین ستون که اهمیت تعداد بسیاری برای کیهان دارد را نیز حسین شریعتمداری می‌نویسد.

نصرالله معین، بهروز وثوقی تبرئه و تهمت هنرمندان به دولت‌ها برمی‌گردد

اگرچه کاملاً اشکار نیست که از منظر منتشرکنندگان این نظر در کیهان کدام هنرمندان که از ایران فراری شده‌اند هنرمندان و بازیگران بی‌ضرری می باشند. به‌جز نصرالله معین که این روزها دولت همسو با کیهان خواستار برگشت او شده است، کدام هنرمندان مورد قبول می باشند و می‌توان گمان برگشت آن‌ها را داد.

یکی از بازیگران که پیش از انقلاب و در اغاز آن از ایران رفت (یا به قول خواننده کیهان فرار کرد) بهروز وثوقی است. بازیگری که چهره نقل سینمای قبل از انقلاب است و فارغ از تعداد نقش‌های خوب و بدی که بازی کرده، تعداد بسیاری از سینما دوستان و علاقه‌مندان سینما و حتی اهالی سینما خواستار برگشت او به سرزمین می باشند؛ حتی تعدادی از هنرمندان به جستوجو او رفته‌اند و با او مستندی و لحظه‌ای را ثبت و ضبط کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به زنده‌یاد خسرو شکیبایی اشاره کرد؛ اما ببینیم کیهان چه نظری درمورد این بازیگر دارد، یقیناً در روزهایی که دولتی اصولگرا که خواستار برگشت هنرمندان به سرزمین است، بر سریر قوت تکیه نزده. روزنامه کیهان در یادداشتی با تیتر: «چند مسئله درمورد ملیجک حرمسرای اشرف پهلوی» به قلم «مصطفی روزبهانی» در دوم آبان ۱۳۹۵ می‌نویسد: «یک نشریه معلوم‌الحال چطور به بهانه «شخصیت‌های فراموش نشدنی تاریخ سینما و تلویزیون ایران» از یک عنصر مطرود و فراری دوران طاغوت تلاش می‌کند اسطوره‌ای افسانه‌ای ساخته و در رسایش قلمفرسایی کرده، دیدم آنچه شما به گفتن جواب آن نشریه درج کرده‌اید، ذره‌ای از زیاد خیانت و وطن‌فروشی آن به کلمه بازیگر نمی‌بشود. از آنجا که امروز غوغای رسانه‌ها و سانسور سرسام‌آور نشریاتی از این قبیل، واقعیات و حقایق تاریخی را زیر خروارها افترا و فریب و قیل و قال نهان کرده و به نسل جوان اجازه دریافت حقایق را نمی‌دهد (تا جایی که حتی برخی دوستان ناآگاه و بی‌بصیرت را نیز وادار به دلسوزی و حمایتاز این چنین مفسده‌گری نموده است)، تلاش می‌کنم در این مختصر، گوشه‌ای ناچیز از فساد و تباهی عناصری چون «بهروز وثوقی» را بر پایه نوشته‌ها و مکتوبات و مصاحبه‌های خودش بیاورم تا احتمالا بخشی از سانسور نشریات و رسانه‌های مدعی روشنفکری و آزادی‌خواهی بر نسل امروز معلوم گردد که چرا این چنین فردی را ملیجک حرمسرای اشرف پهلوی لقب داده‌ایم…» در ادامه نویسنده فیلم‌ها و ارتباطات این بازیگر با خواهر محمدرضا شاه را تعریف می‌کند. اتفاقاتی که تا سال ۹۵ حداقل ۳۷ سال از وقوع آن‌ها قبل است؛ اما کیهان بدون هیچ اغماضی و گذشتی به او می‌تازد و تهمت هایی را داخل می‌کند که در هیچ دادگاهی اثبات نشده است و فقط در لابه‌لای کتاب‌ها و یادداشت‌ها آمده است.

فیلمفارسی، زمینی که کیهان چندین دفعه آن را شخم زده است

اگرچه واقعاً به جستوجو تطهیر فیلمفارسی نیستیم و آن سینما مثالای از سینمای سطحی و بدون پشتوانه فکری ایران است، اما با دقت به فروش فیلم‌ها و محبوبیت چهره‌های آن سینما، اشکار می‌بشود که مورد اقبال و استقبال مردم بوده است. سینما بدنه ایران با مقداری اغراق و مقداری افراط همچون سینما بدنه هند و ترکیه، مصر و ایتالیا و… به جستوجو مخاطب و طبقه متوسط می بود. فیلم‌های آن زمان پر از شعر و رقص با مدل قهرمانان خود است. از جمله آن قهرمانان یکی محمدعلی فردین کشتی‌گیر است و فرد دیگر ناصر ملک‌مطیعی معلم، این دو در بیشترین سطح بیشترین سهم را از سینمای بدنه ایران داشتند و تا این مدت کماکان نامشان زنده است و هواداران خود را دارند.

درمورد خانه‌نشینی این دو روایت زیاد است، قطعاً در دورانی که مخاطبان سینما به‌یک‌باره حال و احوالشان عوض شده و به خیابان‌ها ریخته‌اند و سردر سینماها را آتش می‌زنند و فضا آکنده و مالامال از تنش و افراط است، کاباره‌ها و سالن‌های تئاتر و رقص و… در آتش خشم طبقاتی و گاه دینی می‌سوزد، گمان حذف کلی سینما وجود داشت. (حتی تا امروز واژه رقص که یک واژه تاریخی است در ادبیات رسمی به گفتن حرکات موزون شناخته می‌بشود.) مقصد قرار دادن این نمادها و یا خانه‌نشینی آن‌ها فقط یک عامل ندارد و فقط یک یا دو نفر نمی توانند آنان را حذف کنند؛ اما سال‌ها سپس در آن سال‌ها که قوت در دست دوستان آقای شریعتمداری می بود هم تلاشی برای برگشت بدون حاشیه و یا حمایتحداقلی در خور این نمادها نشد. روزنامه کیهان حتی تا همین امسال هرگاه به فیلمفارسی بازمی‌گردد پر از انتقاد و دعوا پر غیظ است که انگار نویسندگان این روزنامه در اولین روزهای سال ۱۳۵۸ مانده‌اند و هم چنان در آن دوره زندگی می‌کنند و قلم می‌زنند. «واکاوی سینمای عصر طاغوت چــرا فیلمفارسی؟» نوشته «آرش فهیم» از جمله آن یادداشت‌ها است که بهمن ۱۴۰۰ نوشته شده است و همه آن سینما را نه فقط سطحی که وابسته به سرویس‌های خارجی دانسته و حتی نقش‌های محمدعلی فردین را در نقشه‌ای از تهاجم فرهنگی فراماسون‌ها می‌داند که به جستوجو حذف تاریخ و فرهنگ و مذهب این سرزمین است. تا این پایه و سطح که آن لات‌های جوانمرد که ذیل آیین فتوت و … تعریف خواهد شد را ضد فرهنگ می‌داند و می‌نویسد: «جواب این سوال که چرا رژیم پهلوی فیلمفارسی را به‌وجود آورد این است که اکثر مسئولان آن دوره سرزمین عناصری فراماسون و وابسته به رژیم صهیونیستی بودند. آن‌ها برای عرصه سازی برنامه‌ها و سیاست‌های استعماری خود چاره‌ای جز این نداشتند که ساختار سنتی و مذهبی حاکم بر خانواده‌های ایرانی را در هم شکنند و برای این کار کدام وسیله بهتر از سینما؟»

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

از این دست نوشته ها در کیهان زیاد است و همه افرادی که از سینما و هنر ایران طرد شده‌اند، افرادی می باشند که کیهان در روزهایی که انتخاباتی در پیش نیست و یا دولت مستقر هم همسو با آنان نیست، آنان را عامل بیگانه، ضد فرهنگ و… می‌شمارد و در روزهایی این‌این چنین بازیگران بی‌زیان می‌خواند.

برخورد از شجریان تا دیگران

اکنون اگر از این هنرمندان که از روزهای اول انقلاب ایران را ترک کرده‌اند بگذریم، تعداد بسیاری از هنرمندان در ایران بودند که کیهان اصرار به خانه‌نشینی آنان داشت. هنرمندانی همچون زنده‌یاد محمدرضا شجریان، شجریان که سپس از انقلاب در ایران ماند و بهترین‌های آواز ایرانی را ساخت، فقط به این جرم که همسو با کیهان نبوده است آن‌چنان نواخت که حتی در روز درگذشت این هنرمند تیتری را به او تعلق نداد. این‌که استاد محمدرضا شجریان همسو با نظرات کیهان فکر نمی‌کرد، دلیلی بر آن همه برخورد که کیهان به آن یگانه آواز کرد، نبوده است. این روزنامه حتی در مطلبی با این تیتر: «نمره مردودی فرهنگ در کارنامه مدیریت شهری» به مدیریت شهری تاخت که چرا طرحی را تصویب کرده که در آن نام خیابانی به نام محمدرضا شجریان است.

تعداد بسیاری از بازیگران و هنرمندان تا هنگامی پوستشان به دباغ‌خانه کیهان نمی‌افتد که کاری به نظرات کیهان نداشته باشند، اما اگر نکاتی معارض با عقاید کیهان داشته باشند فارغ از این که در چه جایگاهی از هنر ایستاده‌اند، حتماً نواخته خواهند شد. از منظر کیهان هنر فقط وسیله‌ای برای حمایتاز یک فکر است، تراز از منظر آنان هنر نیست و این همه سخن است. بازیگران بی‌زیان خانه‌نشین معلوم نیست چه افرادی می باشند اما حتماً آنان اگر تا این مدت زنده باشند، مهم است که تا این مدت حرفی ناموافق سخن کیهان نزده باشند وگرنه از چشم این روزنامه خواهند افتاد.

[ad_2]

منبع