آنتونی هاپکینز در نقش فروید/ ۶ نقشآفرینی خاطرهانگیز این بازیگر بزرگ سینما
[ad_1]
آنتونی هاپکینز ۸۶ ساله حتی با جایزه اسکاری که در سال ۲۰۲۱ برای فیلم «پدر» ساخته فلوریان زلر برد و به مسنترین بازیگری بدل شد که موفق به دریافت جایزه اسکار شده، از بازیگری سیر نشد و هم چنان جلوی دوربین میرود و اینطور که معلوم است تا وقتی که از بعد ایفای نقشهایی که بر مسئولیتاش می گذارند برآید، بازیگری را کنار نخواهد گذاشت. خب، خوش به حال ما و همه افرادی که از بازی این بازیگر قَدَر لذت میبرند. او سپس از «پدر» تا امروز در ۹ پروژه وجود داشته و همین مشخص می کند که پیرمرد چه اشتهای سیریناپذیری برای رفتن در جلد شخصیتهای گوناگون دارد.
«آخرین جلسه فروید» ساخته مت براون یکی از تازه ترین فیلمهای هاپکینز است که او در آن نقش دکتر زیگموند فروید را بازی میکند. فیلم داستان دعوت فروید از دکتر سی. اس. لوئیس، نویسنده و پژوهشگر ادبیات، خالق مجموعه داستانهای مشهور «وقایعنگاری نارنیا» و مبلغ پرشور مسیحیت، برای مباحثه درمورد وجود خداست و به رابطه خاص فروید با دخترش نیز میپردازد. لوئیس در جوانی خداناباور می بود، ولی بعد از مباحثه با تالکین، نویسنده «ارباب حلقهها»، مسیحی شد و از شیوایی و قوت قلمش برای پشتیبانی به مسیحیان منفعت برد. سپس از چند بار بازی در نقش روانشناسان، بالاخره وقتش رسید که هاپکینز نقش پدر علم روانشناسی را بازی کند. یقیناً نه «آخرین جلسه فروید» زیاد درخشان از کار درآمده و نه بازی هاپکینز همانند «پدر» یا دیگر کارهای مهمش مورد دقت قرار گرفته. با این حال، بد ندیدیم به مناسبت این فیلم و وجود هاپکینز در آن چند نقشآفرینی این بازیگر برجسته قدیمیکار را مرور کنیم.
سکوت برهها (جاناتا دمی، ۱۹۹۱)
وقتی که آنتونی هاپکینز برای بازی در نقش «آنتونی»، پیرمرد مبتلا به فراموشی، در فیلم «پدر» (فلوریان زلر، ۲۰۲۰) برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، به گمان زیاد افرادی که او را میشناختند زیاد شگفتی نکردند. اما حتما وقتی که در سال ۱۹۹۱ در ۵۴ سالگی در نقش «دکتر هانیبال لکتر» در فیلم «سکوت برهها» (جاناتن دمی، ۱۹۹۱) ظاهر شد و شیطان را پیش چشم تماشاگران مجسم کرد، زیادها شگفتزده شدند؛ چراکه تا آن زمان با این که سابقه همکاری با کارگردانی همانند دیوید لینچ را در فیلم «مرد فیلنما» (۱۹۸۰) داشت، اما تا این مدت این این چنین برای مخاطب عام شناخته نشده می بود و نامش مترادف با اراعه یک بازی شگفتآور نبوده است. هاپکینز با بازی در نقش هانیبال لکتر نشان داد چه جواهری است و از تواناییای که در بازی در نقش های شکسپیری تئاتری پیدا کرده می بود، منفعت گیری کرد تا شخصیتی را به عکس بکشد که این قوت را داشت تا با کلام ذهن آدمها را به میل خودش دستکاری کند.

خود هاپکینز درمورد هانیبال لکتر آدمخوار حرف های: «او یکجورهایی رابین هود آدمکشها است. او آدمهایی را می کشد که به طور علاجناپذیری وحشی هشتند.» موسسه فیلم امریکا این نقشآفرینی هاپکینز را در فهرست بهترین شریران سینما قرار داده است. هاپکینز برای این نقش برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و جودی فاستر هم جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را گرفت. بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین فیلم دیگر اسکارهای این فیلم می باشند.
بازمانده روز (جیمز ایوُری، ۱۹۹۳)
یکی از بهترین نقشآفرینیهای هاپکینز در فیلمی که از رمانی با همین نام نوشته کازئو ایشیگورو اقتباس شده است. هاپکینز در نقش جیمز استیونس و اِما تامسون در نقش خانم کِنتون عشقی را به عکس میکشند که بین این دو وجود داشته، اما ابراز نشده تا این که بالاخره زمانش فرامیرسد. فیلمی ستودهشده که برای هر دو بازیگر مهماش نامزدی جایزه اسکار را به ارمغان آورد.

افسانههای خزان (ادوارد زوییک، ۱۹۹۴)
این درام حماسی تاریخی درمورد سه برادر و پدرشان است که در اغاز دهه ۱۹۰۰ میلادی در بیابان دوردستی زندگی میکنند و این فیلم تاثیرات طبیعت، تاریخ، جنگ و عشق را بر زندگی آنها مشخص می کند. جز هاپکینز در نقش پدر خانواده، برد پیت و آیدان کویین هم در این فیلم وجود دارند. «افسانههای خزان» فیلم بزرگی نیست و به همین نسبت بازی هاپکینز هم یکی از بهترین بازیهایش نیست اما نمیتوان کتمان کرد که میبشود هم از بازی او و هم خود فیلم لذت برد.
نیکسون (اولیور استون، ۱۹۹۵)
فیلم داستان زندگی رئیسجمهور اسبق ایالات متحده، ریچارد نیکسون، را از دورانی که پسر جوانی می بود تا وقتی که ریاستجمهوریاش با شرمساری آخر یافت است روایت میکند. هاپکینز نیکسونی قوی و مرموز و یقیناً احترامبرانگیز را ترسیم میکند که تماشاگر را با هوشمندی، قوتطلبی و حتی نقاط ضعف این شخصیت به خوبی آشنا میکند.
نقاب زورو (مارتین کمپل، ۱۹۹۸)
فیلمی مفرح و پر از اکشن و زدوخورد که داستان زورو بازنشسته (هاپکینز) و شاگرد تازه نفسش (آنتونیو باندراس) را تعریف میکند. گویا هاپکینز علاقه داشته شانسش را برای بازی در فیلمی اکشن بیازماید و به همین علت داخل این پروژه میبشود. تماشای شمشیرزنی هاپکینز و باندراس آنقدر به مذاق تماشاگران خوش آمد که فیلم در گیشه پیروزی بزرگی به دست آورد.
تسکین (آفونسو پویار، ۲۰۱۵)
در این فیلم، هاپکینز در نقش دکتر روانشناسی ظاهر شده که به خواست دوست پلیسش قرار میبشود در دستگیری قاتلی سریالی با افبیآی همکاری کند. اما در اینجا بازیای که اراعه میدهد به کل با دکتر لکتر که او هم در دستگیری قاتل سریالی به پلیس پشتیبانی می کرد متفاوت است. این نقش توانایی هاپکینز را در بازی کردن نقشهای همانند به هم با اجرا و لحن متفاوت به رخ میکشد.
[ad_2]
منبع