ایرانی ها تنبل هستند؟

ایرانی ها تنبل می باشند؟

[ad_1]

یکی از پربسامدترین جملات در روبه رو جامعه ایرانی، تنبل بودن آن است. گویندگان این جمله خواسته یکسانی از گفتن آن ندارند؛ بعضی اوقات منظور ساعات کم‌کاری شاغلان ایرانی است و بعضی اوقات اشاره به عدم‌تحرک در بین ایرانیان مقصد گوینده به حساب می اید. نرخ شراکت پایین ایرانیان نیز از دیگر مواردی است که زمان انتصاب تنبلی به آن‌ها مورد نظر است. با‌این‌حال با بازدید جدی‌تر داده‌های جامعه ایران، آیا می‌توان آن را تنبل نامید؟ به نظر می‌رسد اگرچه ایران امروز ناظر فقر تحرک در بین شهروندان است، اما از منظر فعالیت اقتصادی و نرخ شراکت نیروی کار، به‌نسبت نمی‌توان آن‌ها را تنبل خواند.

بازدید یک ادعا

گاه و بیگاه می‌توان از افراد گوناگون شنید که «ایرانی‌ها تنبل می باشند». برای حمایتاز این ادعا، بعضی اوقات به شهود متوسل خواهد شد و بعضی اوقات سراغ آمار‌ها می‌روال. با‌این‌حال گروهی دیگر به‌شدت با این ایده ناموافق‌اند و بار دیگر با رجوع به شهود خود، از سخت‌کوشی اطرافیانشان یاد می‌کنند.

با‌این‌حال به نظر می‌رسد با این ادله نمی‌توان به این مجادله آخر بخشید و باید نگاهی دقیق‌تر به این مساله انداخت. قبل از هرچیز باید مفهوم تنبلی را تعریف کرد تا بتوان آن را مورد سنجش دقیق قرار داد.

تنبلی چیست؟

سازمان بهداشت جهانی در تعریف خود از تنبلی تنها به مساله تحرک بدنی می‌پردازد. بر این مبنا، فعالیت کافی معادل ۷۵ دقیقه فعالیت بدنی شدید یا ۱۵۰ دقیقه فعالیت بدنی متوسط در طول هفته یا ترکیبی از این دو تعریف می‌بشود. آمار‌ها حاکی از آن است که برخی ویژگی‌ها در بین اکثر سرزمین‌ها مشترک می باشند.

برای مثال در زیاد تر کشورها، زنان نسبت به مردان فعالیت کمتری دارند. از نظر دیگر افراد در سرزمین‌های فقیرتر بیشتر از دو برابر همتایان خود در سرزمین‌های پردرآمد فعال می باشند. علت این کار به مشاغل بی‌تحرک و وابستگی زیاد تر به ماشین در سرزمین‌های گسترش‌یافته بازمی‌گردد. بر همین مبنا در‌حالی‌که ۴۰ درصد مردم آمریکا تنبل به شمار می‌روال، این عدد در اوگاندا تنها ۵.۵ درصد است.

ایرانیان تنبل‌اند؟

مطالعه‌ای تحت گفتن «تنبلی اجتماعی و عوامل موثر بر آن» که در سال ۹۱ و با اصرار بر شهر تهران انجام شده است، مشخص می کند پیمایش انجام‌شده روی ۱۲۵۶ شهروند تهرانی از تنبل بودن تهرانی‌ها حکایت ندارد. به عبارت دیگر این مطالعه سطح تنبلی در بین تهرانی‌ها را نزدیک به ۲۰ درصد تخمین می‌زند، اما از این مسئله نمی‌توان تنبل نبودن ایرانیان را نتیجه گرفت.

آمار‌های سازمان بهداشت جهان در همان سال‌ها حاکی از این است که ۳۷ درصد ایرانیان بالغ دچار تنبلی می باشند و فعالیت کافی ندارند، عددی که در قیاس با آمار سرزمین‌های منطقه در همان سال‌ها چندان بالا به نظر نمی‌رسد. با تفکیک جنسیتی این آمار می‌توان دریافت که کارنامه زنان در این عرصه بدتر است. بر این مبنا در‌حالی‌که تعداد مردان تنبل به ۲۷ درصد از کل مردان می‌رسد، این عدد برای زنان نزدیک به ۴۷ درصد است.

سیاستگذاری و تنبلی

برخی از ایرانی‌ها اعتقاد دارند نوع عدم تحرک به علت انتظارات نامساعد از فعالیت‌های اقتصادی در ایران است. احتمالا یکی از وجوه بالا بودن نرخ تورم، به‌خصوص افزایش تورم دارایی‌ها است که علتمی‌بشود برای مثال داشتن یک ملک یا ماشین در روبه رو دستمزد روزانه یک کارمند یا کارگر توجیه اقتصادی بیشتری داشته باشد. از نظر دیگر، برخی شغل‌های تازه در بازار کار نیز نیاز به تحرک قابل‌توجهی ندارند یا این که تحرک را نسبت به قبل کم کرده است.

سنجش تنبلی با بازار کار

در‌حالی‌که تعریف استاندارد تنبلی به مساله فعالیت بدنی بازمی‌گردد، بعضی اوقات اوقات منظور از تنبلی، فعالیت پایین نیروی کار است. به عبارت دیگر نیروی کار یا در ساعات کاری از کیفیت خوبی برخوردار نیست یا علاقه‌ای به شراکت اقتصادی ندارد و جزو جمعیت فعال به شمار نمی‌رود. هرچند که این موارد به مفهوم تنبلی ربط ندارد، اما برای از بین بردن شبهات درمورد تنبلی ایرانی‌ها به آن‌ها خواهیم پرداخت.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصاد، ورزش، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری را در آینده دنبال کنید.

چهره بازار کار

نرخ شراکت در اقتصاد ایران به دلایلی بالا نیست. بر پایه آخرین آمار، ۴۱ درصد از افراد در سن کار در ایران، شاغل‌اند یا در جست‌وجوی شغل می باشند. بر پایه این آمار‌ها نرخ بیکاری نیز ۸.۹ درصد به ثبت رسیده است. علت این کار به مساله شراکت زنان در بازار کار برمی‌گردد. قسمت عمده‌ای از زنان ایرانی که در سن کار قرار دارند، شغلی ندارند و به جستوجو شغل نیز نیستند. مطابق آخرین آمار‌ها نرخ شراکت مردان در بازار کار ایران به ۷۰ درصد می‌رسد و نرخ شراکت زنان تنها ۱۶ درصد است.

این مساله جهت می‌بشود میانگین نرخ شراکت چندان بالا نباشد. یقیناً باید دقت کرد بخشی از این عدم‌شراکت اقتصادی به مساله شرایط نامناسب اقتصادی و تشکیل شغل کم‌رمق اقتصاد ایران بازمی‌گردد که افرادی را که به طور بالقوه جزو جمعیت فعال به شمار می‌آیند از فعالیت منصرف می‌کند. مسئله دلنشین اینجاست که با وجود شراکت اقتصادی زیاد تر مردان، نرخ بیکاری زنان سطح بالاتری را توانایی می‌کند.

از نظر دیگر چالش‌های بازار کار ایران شرایطی را به وجود می‌آورد که تعداد بسیاری عطای کسب درآمد را به لقایش می‌بخشند و در جمعیت فعال اقتصادی وجود اشکار نمی‌کنند. برای مثال، می‌توان مواردی، چون سهم بالای اشتغال غیررسمی، سهم قابل‌دقت اشتغال ناقص و شاغلان ناخشنود، سهم بالای اشتغال سطح پایین بین شاغلان دارای تحصیلات دانشگاهی، سهم بالای اشتغال در کسب‌وکار‌های خرد و کم‌درآمد و در نهایت عدم‌هماهنگی بین رشد اشتغال و رشد اقتصادی را برشمرد.

کار کم‌کیفیت؛ نشانه تنبلی؟

یکی دیگر از مواردی که برای تنبل نامیدن ایرانی‌ها مورد استناد قرار می‌گیرد، کیفیت پایین ساعات کاری آنهاست. برای مثال طبق معمول به کم بودن مقدار کار سودمند در ایران اشاره می‌بشود، به طوری که سهم کار سودمند کارمندان از کل ساعات کاری به‌سختی به ۳۰ درصد می‌رسد.

در نهایت برای حمایتاز این رویکرد، به قیاس ساعات سودمند در ایران و دیگر سرزمین‌ها ارجاع داده می‎بشود. با‌این‌حال این چنین تحلیلی برخی از نکات را نادیده می‌گیرد. کیفیت نیروی کار تا حد بسیاری به سازوکار انگیزشی بازمی‌گردد. قسمت عمده‌ای از کارمندان یادشده نیز یا در مشاغل دولتی قرار دارند یا شغل‌هایی دارند که کارکرد آن‌ها با دستمزد و مزایای آن‌ها ربط قابل‌توجهی ندارد. به همین خاطر نمی‌توان پایین بودن ساعات سودمند کاری بخشی از نیروی کار شاغل را نشانه تنبلی ایرانی‌ها برداشت کرد.

آیا ما تنبلیم؟

اگر خواسته خود از تنبلی را به تعریف سازمان جهانی بهداشت محدود کنیم، نمی‌توان سطح تنبلی ایرانی‌ها را چیزی بالاتر از سرزمین‌های گسترش‌یافته برداشت کرد. اگر در قیاس خود سرزمین‌های نفتی منطقه را داخل کنیم، درمی‌یابیم که ایرانی‌ها در قیاس با آن‌ها زیاد پرکار می باشند. اگر در این قیاس بازار کار را نیز در نظر بگیریم، درمی‌یابیم که کیفیت ساعات کاری یا نرخ شراکت در ایران متاثر از دلایل بنیادین فرد دیگر است و نمی‌توان آن‌ها را مصداق تنبل بودن ایرانیان برداشت کرد.

[ad_2]

منبع