مشکل عکس ۲ نفره عراقچی با ویتکاف چیست؟_آینده
به گزارش آینده
در رابطه نوشته مذاکرات هیات ایرانی و آمریکایی در سرزمین عمان از همان ابتدا جنجالهایی در بین می بود. یکی حرف های می بود که هیچ عکس دونفره ای نباید از این دو در زمان مذاکره انتشار شود. عدهی فرد دیگر نیز اصرار زیاد شدیدی به غیرمستقیمبودن مذاکره داشتند و این که نباید هیچ عدولی از آن حتی برای لحظهای صورت گیرد.
اصرار مقامات ارشد سرزمین بر مذاکرهی غیرمستقیم بوده و طبعاً طرف ایرانی هم ملزم به مراعات این اصل بوده است. از نظر دیگر طرف آمریکایی اظهار کرده که مذاکرات باید مستقیم باشد. به همین خاطر برخی در هراس بودند که نکند طرف آمریکایی بتواند سخن خود را بر کرسی نشانده و مذاکرات به شکل مستقیم درآید.
این اظهارنظرهای افراطگرایانه را چطور میتوان فهمیدن کرد؟
استوارت هال (متوفی در سال ۲۰۱۴) نظریهپرداز حوزهی فرهنگ و یکی از شناختهشدهترین جامعهشناسان معاصر است. عمدهی مطالعات او حول نظریهی بازنمایی است. «هال» را عضو برجستهی مکتب مطالعات فرهنگی میدانند و از همین مسئله میتوان به اهمیت بازنمایی در مقولهی فرهنگ پی برد.
او معتقد می بود بازنمایی همانا منفعت گیری از زبان برای گفتن چیزهایی معنادار درمورد جهان یا نمایاندن جهان به دیگران است به طوری که بازنمایی قسمت مهم فرایندی است که به واسطه آن فرایند معنی تشکیل و بین اعضای یک فرهنگ مبادله میشود. در سطح فنیتر نیز بازنمایی عبارت است از کاربرد زبان، نشانهها و تصاویر که نماینده یا معرف چیزها می باشند.
افرادی که با پروتکولهای مذاکرات بینالمللی آشنایی دارند میدانند که هر مذاکره برحسب این که با چه کشوری و در چه سطحی، در چه محلی، با چه هیاتی و حوالی چه موضوعی باشد، هرکدام تابع پروتکلهای خاصی است. به همین خاطر وزیر خارجه گفتن میکند که اهمیت شکل مذاکره، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، به نظر وی در درجه اول نیست. آنچه واقعاً اهمیت دارد، مؤثر بودن یا غیرمؤثر بودن مذاکرات، جدیت طرفین و نیات آنها و اراده آنها در رسیدن به توافق است.
استوارت هال اصرار دارد که بازنمایی به معنی نماد و نشانهی چیزیبودن و حتی نمونه و بدیلِ چیزیبودن هم به کار میرود. بازنمایی همانا تشکیل معنی برای مفاهیم درون ذهن ما از طریق زبان است. بازنمایی حلقهی پیوند بین مفاهیم و زبان است و ما را قادر میسازد تا جهان واقعی و اشیاء و آدمها و رویدادها را به جهان انگارشی یا ایماژگونهی تخیلی خود ارجاع بدهیم.
این خصیصهی انگارشی نقش مهمی دارد. به یکباره در حالی که کلیت نظام حاضر به قبول مذاکره شده، برخی پابرهنه جلوتراز رهبری معظم حرکت میکنند. آنها مذاکره با آمریکا را چونان خرید وفروش با دشمن دانستهاند. کیهان در شمارههای تازه خود، پافشاری کرده که مذاکرات باید غیرمستقیم بماند و هیچ تصویری از دیدار عراقچی و ویتکاف انتشار نشود، چون این چنین کاری به معنی «نرمش در برابر دشمن» است.
این ایدهی سادهلوحانه را میتوان از طریق نظریهی «هال» هم فهمیدن کرد. به طور کلی هر شخص صاحب یک «نقشهی مفهومی» در ذهن خود است. این نقشه برای هر شخص با شخص دیگر تفاوت دارد. آنها جهان را با روشهای متغیری فهمیدن میکنند یا آن را تفسیر میکنند.
برای مثالً نقشهی مذکور در ذهن اربابان جریدهی کیهان به این صورت است که مذاکره به معنی نرمش و وادادگی و تسلیم است. در این نقشه میتوان دلالتهای ضمنی عدیدهای در همان ی قطعه عکس اشکار کرد که از آن جمله میتوان به مقاومت در برابر خواستههای غرب، مقاومت به منظور نگه داری امنیت ملی، مقاومت و پایداری، نرفتن زیر بار ظلم، مقاومت در برابر قوتهایی که خواهان تحمیل خواستههای خود می باشند، مقابله با نظام سلطه و استکبارستیزی، بیاعتمادی به غرب، بیثباتی غرب در برخورد با مسائل، زیادهخواهیهای غرب و لزوم مقاومت در برابر آن، خلعسلاحشدن و زیاد چیزهای دیگر اشاره کرد.
آنچه که وزیر خارجهی کشورمان تلاش دارد بگوید این است که معنی، کیفیتی لغزنده و سیّال اشکار میکند. نمیتوان مذاکراتی به این درجه از اهمیت انجام داد و هیچ روبه روای در کار نباشد
اما «هال» معتقد است معنی شفاف و سرراست و انعکاسدهندهی حقیقت عینی نیست بلکه کیفیتی برساختی دارد یعنی برساختهی فرهنگ وگفتمان و نظام بازنمایی وابسته به آنهاست.
آنچه که وزیر خارجهی کشورمان تلاش دارد بگوید این است که معنی، کیفیتی لغزنده و سیّال اشکار میکند. نمیتوان مذاکراتی به این درجه از اهمیت انجام داد و هیچ روبه روای در کار نباشد. به همین خاطر معنی هیچ زمان به مرحلهی تثبیت نهایی نرسیده و حقیقت مطلق حاصل نمیگردد. استوارت هال میگوید معنی در مذاکره با عوامل گوناگون است که محقق میشود.
عیب نقشهی ذهنی افراطیون این است که همه معناهایی که حیات اجتماعی خود را بر پایهی آنها ساخته و آنها را مطلق پنداشتهاین در حقیقت کیفیتی برساختوار دارند و در بسترها و عرصههای گوناگون به روشهای یکسره متغیری بازنمایی شدهاند.
«هال» در رابطه رابطۀ معنی و بازنمایی اصرار دارد که معنی در شیء یا شخص یا چیزاست، نه در واژه. هنگامی وزیر خارجهی ما نوع مذاکره از حیث مستقیم یا نامستقیم را در درجهی اول نمیداند در واقع دارد همین گزارهی استوارت هال را گفتن میکند.
«هال» یک مرحله جلوتر میرود و توضیح میدهد که ما این مفاهیم را با یکدیگر به اشتراک گذاشته و اصطلاحاً معانی فرهنگی مشترکی را می سازیم تا تفسیری واحد نسبت به جهان را به اشتراک بگذاریم. به این علت صرف وجود مفاهیم کافی نیست و ما نیاز به مبادله و گفتن معانی و مفاهیم داریم و این کار ما را به نظام بازنمایی فرد دیگر سوق میدهد که همانا نظام «بازنمایی زبانی» است. در این نقطه رابطهی «چیزها» و «مفاهیم» و «نشانهها» طی فرآیندی به نام بازنمایی به همدیگر پیوند میخوردند.
اینجا همین نقطهای است که رسانهها و شخصیتهای افراطی از آزادی عمل کافی برخوردار بوده و متاسفانه برخی رسانههای معتدلتر امکان وجود در اینجا را ندارند. مشکل آن عکسی که آقای عراقچی را در کنار ویتکاف مشخص می کند، چیست که این همه بابت آن انذار خواهند داد؟ این واهمه بیعلت نبوده است.
والتر بنیامین تاریخ را در قالب عکاسی میفهمید و به روشای از همگرایی این دو باور داشت. فوکو در رویکرد تبارشاسی خود تلاش میکند گسستها و ناپیوستگیهایی را که در روال حرکتهای اجتماعی و تاریخی مؤثر بودهاند، نشان دهد (بر خلاف روش تاریخ سنتی). از منظر تبارشناسی اساساً تاریخ چیزی نیست جز ثبت و ضبط منش بیهمتایی رویدادهای تاریخی. رویاد مذاکرات عمان نیز همین خصیصه را دارد. فوکو عکاسی را مثال میزند و میگوید عکاسی توأمان هم «زمانى است همانند به همهی زمان هاى دیگر» و هم «زمانى» است که هیچ زمان با هیچ زمان دیگر شباهت کامل ندارد. همانندی در این است که هر عکس هم خصلت تکرارپذیری رادارد و هم یکه است و هم منحصر به زمان و مکانی خاص. به این علت زیاد اهمیت دارد که بازنمایی از این خصلتهای متکثر به چه روشای صورت بگیرد.
استوارت هال به ما میگوید تشکیل کردن عکس، به گفتن یک «کنش گفتمانی» و «اجتماعی» نوعى عمل تشکیل «معناست». او معتقد است که معنی به کیفیت مادی نشانه وابسته نیست، بلکه به کارویژەی نمادین آن وابسته است؛ چون صدا یا عکس یا عکس یا ویدیوی مذکور، عملاً یک مفهوم را نمایندگی کرده یا بازنمایی میکند. آن مفهوم چیست؟ به نظر میرسد در گفتمان محافظهکار و افراطی این چنین عکسی حاکی از طیفی است که یک سر آن «سازش» و سمت دیگر آن «ستیزش» است. درواقع هیچ گزینهی فرد دیگر غیر از این دو موقعیت را نمیتواند فکر کند.
ما باید راهی در میانهی «سازش» و «ستیزش» اشکار کنیم. منظور از «معتدل» این است که نه تسلیم شویم، نه سازش کنیم، نه انفعال داشته بایم و نه تقابلجویی کنیم. ما باید به جستوجو راهی واسط بین «آرمان» و «حقیقت» باشیم.
در آخر مذاکرات هیاتهای طرفین سر راه یکدیگر قرار گرفته و چند دقیقهای سخن بگویید میکنند. احتمالا این جزئی از پروگرام این مذاکرات باشد که نه کاملاً شکل غیرمستقیم و نه کاملاً شکل مستقیم اشکار کند و نظرات هر دو طرف تامین باشد. اما وزیر خارجه ناچار میشود این درنگ چند دقیقهای را به «نزاکت دیپلماتیک»مرتبط بداند. اینجا نیز اظهارات آقای عراقچی ذیل همان رویکرد برساختگرایانه قابل فهمیدن است. جهان مادی حامل معنی نیست بلکه این نظام خاصی که ما برای بازنمایی مفاهیم خود به کار میبریم، حامل آن معنی است. بازیگران اجتماعی (در اینجا بازیگران دیپلماتیک) می باشند که از نظامهای مفهومی خود و دیگر نظامهای بازنمایی منفعت گیری میکنند تا به جهان معنی دهند
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها
منبع