برملا شدن یک راز از اوشین/ پدرش ناچار شد او را بفروشد_آینده
به گزارش آینده
مریم شیرزاد درمورد این که از چه سالی داخل دوبله شده و این که تصمیم نداشته این حرفه را جستوجو کند، از دوبله اوشین و خاطراتش از دوبله شخصیتهای نقل خارجی او گفت و گفت: از سال ۵۷ با نقشی مختصر با مدیریت آقای سعید مظفری و سپس از آن انیمیشن مسافر کوچولو یا همان (شازده کوچولو) با مدیریت آقای ناصر ممدوح داخل حرفه دوبله شدم.
شیرزاد با گفتن این که برخی آدمها هر زمان بروند سریع است، با یادی از ژاله علو او گفت: به دلایل شخصی تصمیم داشتم که دیگر دوبله کار نکنم تا این که خانم علو به من نظر همکاری در سریالی زیاد خوب را دادند اما من قبول نکردم. ژاله علو او گفت این سریال را باش بعدا خداحافظی کن! این شد که تا الان دوبله را ادامه دادم.
هنگامی اوشین همانند نان داغ کباب داغ پخش میشد
این دوبلور پیشکسوت در جواب به این سوال که فکر میکرد، سریال اوشین در آن بحبوحه بمباران و توپ و تانک آژیر قرمز انقدر محبوب و پربیننده شود؟ او گفت: حقیقتا فکر نمیکردم این سریال، گیرایی داشته و انقدر مورد دقت قرار بگیرد. دیالوگهای اوشین زیاد با من مطابقت روحی داشت، لطیف، ملایم و در اسایش حرف های میشد. شخصیت معصوم و زحمتکش اوشین برای من جذابیت داشت.
او که در برنامه «برمودا» سخن میاو گفت، در جواب به این که میگویند در حقیقت ژاپنیها این سریال را به علت حجم بسیاری از اندوه و فقر برای خودشان ساخته بودند و دوست نداشتند که کشورهای دیگر چندان از آن باخبر شوند اما به علت حجم استقبال شگفت از این سریال آن را به ۶۰ سرزمین فروختند، اظهار کرد: شنیده بودم این تاثییر برای تشکیل تلطیف روحی در مخاطب یک کارتون ژاپنی که سپس از جنگ جهانی دوم ساخته شده می بود همان هاچ زنبورعسل را ساخته بودند.
شیرزاد این چنین درمورد این که برخی تکههای اوشین جهت اذیت او شده بوده؟ او گفت: قسمتی که پدر اوشین ناچار شده می بود او را بفروشد و عمق فاجعه حسی من وقتی می بود که در زمان دوبله کردن این سکانس من تازه پدرم را از دست داده بودم و در این سکانس پدر پدر صدا زدن را از بطن جگرم گفتم و به گریه افتادم.
وی در جواب به این سوال که آیا همسایهها یا آشنایان از شما میپرسیدن آخر اوشین چه میشود؟ فرمود: من نمیدانستم آخرش چه میشود. یک تکههایی همانند نان داغ کباب داغ پخش میشد. فردی از من سوال نکرد اما اگر هم میدانستم نمیگفتم چون جزء اخلاق کار است.
شیرزاد با گفتن این که شهرت گریز بوده، او گفت: زیاد تر اوقات پرهیز میکردم از این که خودم را در معرض عموم قرار دهم به این علت که خودم را نمیپسندیدم و این که مگر چه کار کردهام؟ شهرت گریز بودم. در واقع از این که من را به گفتن گوینده اوشین صدا میزدند غمگین میشدم. در هر محفل هنری که دعوت میشدم من را گوینده اوشین صدا میزدند و من بیهویت شده بودم و برایم خوشایند نبوده است.
این دوبلور پیشکسوت درمورد این که نسل طلایی دوبله با نقشها زندگی میکردند، تصریح کرد: بله، دوبله میتواند هم تکنیکی باشد؛ یعنی بیواسطه درگیری حسی یا همراه با درگیری حسی که به نظر من ترکیب این دو تا زیاد خوب و نتیجه عالی است.
وی در جواب به این سوال که ۵۵ سال سابقه در این حرفه دارد، نسل تازه هم به این اندازه تأمل و تعمق دارند؟ او گفت: من فکر میکنم شخصیت خود آدم در هر کاری دخیل است؛ یعنی یک آدم میتواند رفتگر باشد ولی جوری شهر را تمیز کند که انگار خانهاش را تمیز میکند. میتواند هم جراح قلب باشد اما اگر زمان جراحی حواسش به این باشد که سفر بعدی کجا بروم این عمل تفاوت دارد با این که فکر کند انگار قلب همسر خود را جراحی میکند!
بیشتر از ۱۰ بار برای نقش گویی نیکل کیدمن انتخاب شد
شیرزاد در ادامه گفت: من گوشی خودم را داخل استودیو نمیبرم. بیشتر از ۱۰ بار برای نقش گویی نیکل کیدمن انتخاب شدم و آن را انجام دادهام. برای نقشگویی وینونا رایدر خواهش کردم و دوست داشتم دوبله کنم و با سکانسی از فیلم «پاییز در نیویورک» همذاتپنداری کردهام.
شیرزاد درمورد سختیهای اغاز این حرفه افزود: زمان ما برخلاف الان، ورود نفر تازه برای سایرین قابل هضم نبوده است. مبنا کار دوبله، کار نمایش رادیویی هست که با گفتن آماده و پخته روی نقوش گوناگون تعمیم داده میشود. صداپیشه سرندپیتی در جواب به این که آیا ورود به دوبله سخت است؟ او گفت: ورود به دوبله سخت است اما صبر ملزوم دارد. برای این کار سابقه کتاب خواندن، فیلم دیدن و دقت به زندگی کردن و تحلیل آن ملزوم است.
به حرف های شیرزاد سرندپیتی از جمله انیمیشنهایی می بود که زیاد برای تماشاگرهای کودک جذابیت داشت.
خاطراتی از آنشرلی، آلیس، هریپاتر و قصههای جزیره
شیرزاد در ادامه این گفتگو به ذکر خاطرهای از انیمیشن آنشرلی پرداخت و او گفت: پدر یکی از دوستان دوران دبیرستانم به رحمت خدا رفته می بود، برای عرض تسلیت به منزلشان رفتم. آنجا دوستم برای این که من را با دخترش آشنا کند، من را صدای آنشرلی معارفه کرد، دخترش هم او گفت «مگه آنشرلی خودش زبون نداره که ایشون به جاش سخن بزنن» و اینجا همه زدند زیر خنده!
صداپیشه آلیس در جواب به این که آیا شده فردی را سرکار بگذارید؟ او گفت: وقتی که باردار بودم، هوس پیتزا کرده بودم. خواست دادم و هرچقدر صبر کردیم خواست نیامد. زنگ زدم انها گفتند پیک در راه هست. من هم طاقتم همه شد، گوشی را برداشتم صدایم را کودکانه کردم و گفتم مامانم یه ساعت پیش خواست پیتزا داده می بود بعد کی میاد؟ گفتن چشم چشم الان میاد!
وی در جواب به این که شما در فیلم هری پاتر یک چوب جادویی داشتید، دوست داشتید در حقیقت هم یک چوب جادویی داشتید؟ اظهار کرد: بله و دوست داشتم که با آن چوب خنده و نشاط واقعی روی لب مردم بیاورم.
شیرزاد درمورد عکس العمل متفاوت و دلنشین از جانب مردم گفت: در زمان پخش سریال «آنشرلی» و سریال «ناوارو» که زیاد محبوب می بود سریال «مدار صفر درجه» یا سریال «قصههای جزیره» که به طور همزمان از شبکههای گوناگون پخش میشد، در معرض عموم نبودم، اما چند سال سپس که من را در جایی می دیدند اکثرا میانها گفتند که صدایم برایشان آشنا است یا میانها گفتند صدایتان برای گویندگی مناسب است.
هوش مصنوعی نمیتواند حس را جاودانه کند
وی در جواب به این که هوش مصنوعی میتواند صدای او را جاودانه کند؟ او گفت: در صفحه مجازیام از مردم خواستم که این کار را با صدای من انجام ندهند و فکر میکنم که هیچ هوش مصنوعی پیشرفته ای نمیتواند جانشین انسان شود. در امور گوناگون زیاد پیشرفتها حاصل میشود ولی در امور حسی نه!
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها
منبع