جریان نفوذ نمیگذارد فیلم ضدصهیونیستی ساخته شود_آینده
به گزارش آینده
با شهادت سیدحسن نصرالله، اتفاقهای تازه منطقه و جنگهای پی در پی رژیم صهیونیستی در فلسطین و لبنان، بیشتر از پیش اهمیت راهبرد فرهنگی و منفعت گیری از رسانه به گفتن ابزاری مهم و اثرگذار برای رساندن مطلب مقاومت به جهانیان نقل میشود و در این بین سینما به گفتن یکی از با اهمیت ترین مطلبآورانی که زبانی مشترک بین مردم جهان است رسالتی مهم در یادآوری و گفتن آلام مردم مظلوم به جهانیان دارد.
اما سینمای ایران که سردمدار او گفت و گو مقاومت و دفاع مقدس است تا جایی که فیلمهایش به طور جدا گانه در تعاریف شفاهی در ژانری جدا گانه میگنجند چه مقدار در شکلدهی و استمرار مفهوم مقاومت در داخل و عرصه بینالمللی موفق عمل کرده است؛ این در حالی است که سینمای دفاع مقدس نسبت به دهههای قبل کمرونقتر شده و جای فیلمسازان بزرگ این عرصه در صحنه خالیتر از قبل است، اما هیچ کدام از اینها از مسئولیت خطیر و مهم سینما در انعکاس روحیه مقاومت و آزادیخواهی نمیکاهد. با ابراهیم اصغری، تهیهکننده قدیمی و نامآشنای سینمای دفاع مقدس درمورد حالت جاری این ژانر، سرنوشت فیلمسازان بنام دفاع مقدس و تبیین جریان مقاومت در سینما به بهانه وقایع تازه منطقه و جنگافروزیهای اسرائیل به او مباحثه پرداختیم که در ادامه میخوانید.
آقای اصغری این روزها خاورمیانه تحت تاثییر اخبار مربوط به تجاوز اسرائیل به خاک لبنان و پیشرویهایش در منطقه است، عکس العمل و تحلیل شما نسبت به حملات تازه اسرائیل چیست؟
اسرائیل به خصوص آقای نتانیاهو برای حل مشکلات داخلیاش دست به هر کاری میزند و با اهمیت ترین هدفش هم این است که فضای داخلی آمریکا را به طوری مدیریت کند که کشورهای فرد دیگر هم دچار جنگ شوند تا خودش بتواند از این معرکه بیرون بیاید. به نظرم این که اسرائیل جبهه جدیدی در شمال باز کرده و آن هم لبنان است مشخص می کند انگارً نمیخواهد به این سادگیها دست بردارد؛ چرا که در صورت عقبنشینی، تغیرات اساسی و بزرگی در داخل به اختصاصی بین سران سیاسیاش تشکیل میشود.
از سویی دیگر تلاش دارد از زمان انتخابات آمریکا هم به سود خودش منفعت گیری کند و آمریکاییها چه جناح جاری حاکم و چه جناح دیگر که به گمان زیادً بخواهد قوت را در دست بگیرد هر دو در رقابت می باشند تا بتوانند به اسرائیل پشتیبانی کنند، چون هر دو جناح وامدار رژیم صهیونیستی می باشند. اما به نظرم همه این اتفاقها در بینزمان جهت ابراز مشکلات بسیاری در درون رژیم صهیونیستی خواهد شد و جهت مهاجرت شمار بسیاری از مردمش میشود و این اتفاق میتواند آینده منطقه را تحول دهد.
یکی از مسائل محوری در این شرایط بازتاب رسانهای از اتفاقات منطقه در رسانههای غربی و این چنین ساخت فیلمهای سینمایی است؛ به طور اشکار راهبرد فرهنگی ما در این چنین شرایطی چیست و عملکردمان در این حوزه چطور است؟
با اهمیت ترین قوت غرب و به اختصاصی اسرائیل قوت رسانهای آنها است و امروز از بیشترین چیزی که منفعت گیری میکند و حتی بالاتر از قوت نظامیاش قرار دارد همین ابزار رسانهای است.
اما از منظر رسانهای چیزی که ما در ایران با آن مواجه هستیم در دسترس زیاد تر مردم جهان نیست، بلکه آنها با اخبار و تصاویری مواجه می باشند که از فیلتر رسانههای غربی و رژیم صهیونیستی عبور میکند و به آنها منتقل میشود و در این قسمت آنها قوت بیشتری نسبت به ما دارند چون قوت رسانهای ما محدود به داخل سرزمین است و برد چندان وسیعی در خارج از مرزها ندارد. اما به نظرم جدا از مباحث رسانهای، خبری و تحلیلی، ما به گفتن مهمترین و قدرتمندترین جبهه روبه رو اسرائیل و در حالی که همه نیروهای مقاومت در منطقه خودشان را زیرمجموعه جمهوری اسلامی میدانند، در آثار هنری و مباحث تبیینی به شدت کوتاهی کردیم.
در حالی که حق مردم منطقه همچون سوریه، عراق، یمن و لبنان این است که یک کار رسانهای و هنری خوبی در روبه رو عملهای رسانههای غربی انجام شود چه در عرصه خبر و تحلیل و چه در عرصه فیلم و همه منتظرند ایران در این فضا کاری انجام دهد اما متأسفانه این اتفاق به طور جدی رخ نمیدهد و مسئولان ما از این نوشته کاملاً غافل و به آن بیدقت می باشند.
مفهوم مقاومت در سینمای ما با دفاع مقدس شکل گرفت که آزادسازی خرمشهر هم نقطه عطف آن می بود اما در دهههای تازه ساخت فیلمهای دفاع مقدسی زیاد کمرنگ شد. علیرغم این که تا این مدت هم داستانهای ناگفته تعداد بسیاری باقی است و از سویی دیگر مقاومت مفهوم بسیط تری نسبت به سالهای دهه ۶۰ اشکار کرده است؛ اما چه شد که از این فضا فاصله گرفتیم؟
جریان سینمای دفاع مقدس متأسفانه به یک رخداد مناسبتی تبدیل شده که محدود به هفته دفاع مقدس یا اتفاقهای خاص است و در زمانهای مشخصی فیلمهای این ژانر اکران و پخش میشود و در چرخه کلی تشکیل سینمایی ناظر یک فعالیت مستمر نیستیم. این روزها در سینما همه چیز به سینمای تجاری و به کلمه بفروش معطوف شده و فضا در اختیار تشکیل و اکران فیلمهای کمدی است. در تلویزیون هم وضع به همین گونه است و تعداد بسیاری از سریالها سراغ سوژههایی میروال که موضوعات روز و اساسی سرزمین ما نیستند و دغدغه مدیران تلویزیون پر کردن آنتن شده و دغدغه مدیران سینمایی ما هم فقط این است که گزارش کارکرد بدهند که در یک سال چه مقدار فروش و مخاطب داشتهاند.
از آن طرف با دقت به شرایط سرزمین فیلمهایی میفروشند که مربوط به سینمای دفاع مقدس و مقاومت نیستند و از آن مهمتر این که مدیریت فرهنگی و سینمایی سرزمین و حتی مدیریت نهادهای انقلابی همانند سپاه، بسیج، حوزه هنری و… هم صرف نظر از شعارهایی که خواهند داد اما قاطعانه میگویم برتری آنها اصلاً سینمای دفاع مقدس و مقاومت نیست حتی اگر حرفش را بزنند!
با این اوصاف آیا سینمای دفاع مقدس توانست سینمای مقاومت را به گفتن یک جریان پایدار نقل کند؟
به نظرم تنها دلیلی که سینمای دفاع مقدس و مقاومت در طول سالهای قبل در همین اندازههای کوچک و محدود زنده مانده نه به علت دغدغه مدیران بلکه با پیگیری و پافشاری یک عده از همکاران من بوده که میخواستند این آثار را بسازند و برای اکران آن هم دغدغه داشتند. یعنی اگر این پافشاری از سوی برخی از همکاران ما نباشد قطعاً هیچ خبری از سینمای دفاع مقدس و مقاومت در سرزمین نخواهد می بود؛ چرا که قسمت خصوصی اقبالی به آن نشان نمیدهد و مدیریت دولتی هم اصلاً این چنین دغدغهای ندارد و اگر هم جایی حرفی میزنند فقط شعار است و در عمل موضعشان کاملاً روبه رو این نوع فیلمها است.
با دقت به حرف هایهای شما که معتقدید سینماگران خودشان این ژانر را نگه داری کردند اما همان چند فیلمساز شاخص هم کمرنگ شدند و کار نمیکنند، این اتفاق حتی قبل از پرفروش شدن کمدیها افتاده می بود و سینمای دفاع مقدس کمرنگ شده می بود.
قطعاً این نوع نگاه مدیران و عدم دقت به این ژانر همکاران ما را خسته میکند. چون با اهمیت ترین راه امرار معاش و فعالیتشان همین سینماست و آنهایی که دغدغه سینمای دفاع مقدس دارند هم تا یک حدی میتوانند بیکاری را تحمل و در این فضا پافشاری کنند و در دفتر مدیران سرگردان باشند اما از یک جایی به سپس ناچار خواهد شد این سینما را رها کنند همان طور که تعداد بسیاری از همکاران ما این سینما و چه بسا این شغل را رها کردند و رفتند.
اتفاقاً فکر میکنم مدیران فرهنگی ما در قسمتهای دولتی و انقلابی نه تنها از نبوده است سینماگران دغدغهمند دفاع مقدس غمگین نیستند بلکه خوشحال هم می باشند، چون حس میکنند اینها موی دماغ بودند و راحتترند که در صحنه وجود نداشته باشند و متأسفانه در رابطه همه مسائل راهبردی سرزمین همین طور است. به عبارتی از سال قبل تا بحال که نوشته فلسطین در رسانههای جهانی و حتی در بین جوانان غربی به یک او گفت و گو مهم و مهم تبدیل شده من در جریان هستم که تعدادی از همکاران دغدغهمند ما جستوجو این می باشند که فیلمی درمورد فلسطین و رژیم صهیونیستی بسازند و با وجود این که این موضوعی فوق استراتژیک برای محور مقاومت و سرزمین ماست اما هیچ کدام به نتیجه نمیرسد و این، شک و شبهه را تشکیل میکند که چرا یک کاری که قرار است علیه اسرائیل ساخته شود آن هم در شرایطی که آنها این چنین جنگ نرمی راه انداختند اما با در بسته مواجه میشود! آیا این مدیران واقعاً دغدغه ندارند؟ به نظرم الان برخی از این مدیران از دغدغه هم عبور کردند و هدفشان اتفاقاً این است که این نوع فیلمها ساخته نشود و متأسفانه این نفوذ فکری تا سطوح مدیریتی هم رسوخ کرده، همان او گفت و گو نفوذی که رهبر معظم انقلاب نقل کردند را میبینیم که تا اینجا هم رسیده و افرادی بودجه و قوت را در اختیار گرفتند که به طور مستقیم و غیرمستقیم اجازه نمیدهند اثری علیه اسرائیل ساخته شود.
با دقت به این که سینمای ایران در سطح جهان شناخته شده و دارای اعتبار است، چه مقدار از این ظرفیت برای گفتمان مقاومت منفعت گیری میشود و چه میتوان کرد تا این ظلم آشکار بهتر منعکس شود؟
حقیقت این است که مدام از ایران به گفتن سردمدار کشورهای مقاومت توقع میرود که چه در او گفت و گو نظامی، دیپلماسی و چه در مباحث رسانهای و جهانی بتواند محور مقاومت را با قوت حمایتکند. بیشتر از همه در مباحث فرهنگی و هنری ماموریت دارد این کار را انجام دهد چون دشمن ما یعنی امریکا و اسرائیل با همه قوا از این حربه یعنی سینما به خوبی منفعت گیری میکنند. طبیعتاً سینمای ما از قابلیتهای خوبی برخوردار است و اگر بتوانیم از آن به درستی منفعت گیری کنیم خودش قسمت مهمی از پیروزی خواهد می بود، اما اگر منفعل باشیم همان چیزهایی که غربیها در آثارشان تبیین میکنند روی مردم جهان و منطقه تاثییر میگذارد و آنها هم این افتراها را باور میکنند. لذا ما باید این رسالت را جدی بگیریم و اگر نگوییم زیاد تر از حوزه نظامی ما مهم است اما از آن هم کمتر نیست و باید حتماً فعالیت کنیم.
یک مثال برایتان بیاورم؛ ما چند فیلم درمورد اسرائیل داریم که بهترینش «بازمانده» ساخته زندهیاد سیفالله داد است اما همین فیلم هم به نوعی درمورد ناکامی فلسطین و عقبنشینی مردم فلسطین از سرزمینشان و پیروزی ظالمانه اسرائیل است. اکنون هر اتفاقی که پیش میآید و حتی زمانهایی که جبهه مقاومت به یک پیروزیهایی رسیده ما این فیلم را پخش میکنیم، در حالی که هیچگاه جستوجو این نبودیم فیلمی را با همان قوت بسازیم که برای مردم فلسطین و محور مقاومت امیدبخش باشد. در آن دوران مدیرانی سر کار بودند که به ساخت اینگونه فیلمها اقبال نشان میدادند و اگر این چنین مدیران دغدغهمندی پابرجا بودند میتوانستیم سالی یک فیلم همانند «بازمانده» اما با نگاهی به پیروزیهای فلسطین و مقاومت را به عکس بکشیم و اگر این اتفاق تا بحال نیفتاده قطعاً کوتاهی هنرمندان نبوده، بلکه از بیتوجهی مدیران سینمایی سرزمین به اختصاصی نهادهای انقلابی بوده که دقت به این قضیه از مهمترین وظایفشان است.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها
منبع