تلویزیون سهونیم میلیارد تومان به من بدهکار است_آینده
به گزارش آینده
در کودکی و نوجوانی سرک کشیدن به آپاراتخانه سینمایی که متعلق به پدرش می بود، کیانوش عیاری را به دنیایی کشاند که اگرچه برایش بالا و پایین زیاد داشته، اما بعد از گذشت دههها تا این مدت حاضر به رها کردن آن نیست، چون دوست دارد با سینما، زندگی خلق کند.
حتی خودش میگوید «نمیدانم اگر سینما نبوده است چه کاره میشدم، چون من حتی مسافرکشی هم بلد نیستم.» او به تازگی از مجموعه کتابفیلمنامههایش رونمایی کرده که به همت مهرداد غفارزاده گردآوری شده است.
این مجموعه که از فیلمنامه «تنوره دیو» تا «ویلای ساحلی» را شامل میشود مجموعهای از ازمایش ها درونی و محیطی کارگردان به همراه دکوپاژ برای خلق آن تاثییر است. در ادامه و به بهانه رونمایی از این مجموعه آثار به گفتگو با کیانوش عیاری، نویسنده و کارگردان سینما پرداختیم که در ادامه میخوانید.
شما به تازگی فیلمنامه «تنوره دیو» را تبدیل به یک کتاب کردهاید، فکر میکنید، آثار هنگامی مکتوب خواهد شد در درازمدت چهقدر میتوانند روی سینما تاثیرگذار باشند؟
در آثار ادبی هر مقدار که روی موج اصرار نکنیم، من فکر میکنم که ماندگارتر خواهد شد. هرچهقدر تاثییر با موج حرکت کند همراه با موج پایین میآید. مسئله مثبتی که درمورد نشر چشمه وجود دارد این است که به برخی از لحظات تنهایی من هم رجوع کردند، که این قاعدتا باید ماندگارتر باشد.
خودتان ادبیات و سینما را تا چه اندازه متاثر از یکدیگر میدانید؟
اصولا من فاصله بسیاری بین ادبیات و سینما میبینم، یقیناً ادبیات خارج از سینما برایم گرامی است، با این وجود تقریبا همه داستانهای ایرانی را خواندهام، در ایران نویسندگانی همانند اسماعیل فصیح می باشند که آثارشان زیاد برای سینما خوب است.
اما شما فیلمنامه «نیمه دو سیب» را از کتاب «خواهران غریب» اریش کستنر اقتباس کردید، توانایی خوبی برایتان می بود؟
سالها آثارم از ارشاد مورد پذیرفتن نبوده است، برای این که بتوانم کار کنم و امور زندگی را بگردانم از کتاب «خواهران غریب» اریش کستنر یک فیلمنامه نوشتم به نام «نیمه دو سیب» و حقیقت هم این است که فیلم خوبی نشد، به نظرم فیلم کیومرث پوراحمد به نام «خواهران غریب» بهتر از کار من می بود. در فیلم من بازیگرم مریم مصدقی سپس از اغاز فیلمبرداری باردار شد و دیگر موفق نشد نقش را ایفا کند و من ناچار شدم فیلمنامه را تحول دهم تا فقط از شر آن نوشتهها رها شوم.
یقیناً یکبار هم با آقای دولتآبادی سخن بگویید کردم تا با اقتباس از «کلیدر» اثری بنویسیم و ایشان هم موافقت کرد، اما تهیهکننده از نظر مالی با آقای دولتآبادی به توافق نرسیدند. یکبار هم زمانها قبل هنگامی زیاد جوان بودم، جای خالی سلوچ را خواندم خوشم آمد و خواستم قسمت لوک مست را بسازم، ایده را با دولتآبادی نقل کردم و قول دادم نظر ایشان برآورده میشود، ایشان هم پذیرفتند، اما راستش بعدا از ساختن آن ترسیدم و داخل ساختن آن نشدم.
فکر میکنید با اهمیت ترین معضل جاری سینما چیست؟
من سال ۹۲ داور بودم. آن سالی که فیلم «خانه پدری» قرار می بود در جشنواره و خارج از مسابقه نمایش داده شود، من داور بودم. فکر کنم من را داور گذشتند تا به این خاطر که فیلمم به نمایش در نمیآید، دلم نشکند، من سپس از این که ۲۲ فیلم را تماشا کردم، به این نتیجه رسیدم که فیلمسازان دچار این جو شدهاند که حتما باید در فیلمشان سخن بزرگ بزنند.
در واقع سونامی معنی تراشی در فیلمها رایج شده می بود. در بین آن همه فیلم فقط یک تاثییر توانست مرا راضی کند. خلاصه در آن سال فهمید شدم که موج معناتراشی چه آفت خطرناکی است؛ یعنی فیلمهای ما از نظر اجتماعی به یک جایگاهی رسیدند که فقط برای جلب دقت مخاطب سخت میگویند و به نظر من این فیلمها ماندگار نخواهند شد.
کدام فیلم می بود؟
اسمش را واقعا یادم نیست.
فیلمی به تازگی دیدید که شما را راضی کرده باشد؟
اخیرا «جنگل پرتقال» را دیدم و خوشم آمد.
فکر میکنید با دقت به مسیری که سینمای امروز ما در حال طی کردن آن است، بازهم میتوانیم ناظر اتفاقی شبیه موج نو در سینما باشیم؟
بله، چون من باور دارم اگر سینما در آمریکا و فرانسه اختراع نشده می بود، در ایران اختراع میشد. این سخن زیاد ماندگاری است که آقای ناصر تقوایی آن را میانها گفتند. ما نسل جوانی داریم که توانایی ذاتی سینما را دارند. موج نویی که شما فرمودید که تکانی به سینما دهد، حتما اتفاق خواهد افتاد، مگر میشود با اینهمه توانایی بالا و شگرفی که در این سینما وجود دارد این اتفاق نیفتد؟ یکی از همین شاهکارها «جنگل پرتقال» است.
چرا صداوسیما سریال «۸۷ متر» را پخش نمیکند؟ آیا به شما بدهکار است؟
نمیدانم چرا پخش نمیکند، اما بله، بدهکار است.
این بدهی چهقدر است و آیا نمیخواهد بدهیش را به شما بدهد؟
نزدیک سه و نیم میلیارد تومان بدهی دارد و من از جمله افرادی که از صداوسیما طلبکارم، چون از جیبم برای این سریال خرج کردم.
برای همین ۸۷ متر؟
بله، بدون آنکه دیناری عایدم شده باشد. ۴ سال از زندگیم صرف این سریال شد. برای فردی که میخواهد نشان دهد توان ساختن دارد، این چنین کاری خوب است، میتواند در صداوسیما کار کند و مهارتش را نشان دهد، ولی من که نشان داده بودم که میتوانم بسازم. چرا من باید مجانی بسازم؟ من این سریال را کاملا و مطلقا مجانی ساختم.
مشکل سریال چیست؟
داستان همان خانه کوچکی است که به ۲۵_۲۶ نفر فروخته شده است. سوال این است که بعد کجاست قانون جمهوری اسلامی که مانع از این چنین فسادی شود. یکی از دوستان درمورد فیلم «کاناپه» به من او گفت: «اینها زیاد شانس آوردند که قضیه بیحجابی در فیلم شما است و به همین بهانه توانستند فیلم را توقیف کنند، چون یکی از دوستان ارشاد میاو گفت کهای فیلم به جز قضیه حجاب همانند یک پتک سنگین است. فیلم «کاناپه» به بهانه حجاب توقیف شد.
درمورد کاناپه و خانه پدری مدام این او گفت و گو وجود دارد که از بین بردن توقیف خواهند شد. آیا از جانب سازمان سینمایی با شما صحبتی شده است؟
تا این مدت نه، اما امیدوارم این اتفاق رخ دهد، امیدوارم شرایط به طوری پیش برود که اوضاع تا ابن اندازه به کام همه تلخ نباشد.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها
منبع