فیلم های ترسناکی که در سینما اکران نشدند_آینده
به گزارش آینده
وقتی که به تاریخچهی اکران سینمایی فیلمهای ترسناک نگاه میکنیم، جای خالی چندین نام دیده میشود. فیلمهایی که اگر به پردهی بزرگ نقرهای راه اشکار میکردند میتوانستند به موفقیتی که لایقش می باشند دست اشکار کنند.
مدیر اجرایی نتفلیکس یعنی آقای تد ساراندوس، اخیراً در مصاحبه با نیویورک تایمز اظهاراتی شگفت و دلنشین داشته است. وقتی که او درموردی اتفاقی باربنهایمر در تابستان قبل سخن بگویید میکرد اصرار داشت که پیروزی دو فیلم Barbie و Oppenheimer، فقطً بخاطر اکران فیزیکی آنها در تئاترها نبوده و وجود مردم برای تماشای این دو فیلم اهمیتی ثانوی داشته است.
«دو فیلم باربی و اپنهایمر برای نتفلیکس عناوینی شاخص و مهم بودهاند و اگر تنها بر روی نتفلیکس هم اراعه میشدند باز میتوانستند موفقیتی شبیه را توانایی کنند.»
این اظهارات مقداری غیر واقعبینانه بهنظر میرسند، با این حال او در ادامه گفت:«هیچ دلیلی ندارد که فکر کنیم همه مردم نیازمند صفحه نمایشی به بزرگی پردهی سینما می باشند! به گفتن مثال پسرم یک تدوینگر است، بیست و هشت سال سن دارد و فیلمی همانند لارنس عربستان را روی گوشی خود تماشا میکند.»
جدا از مثال نامناسب ساراندوس، حرف هایی او بطور کلی نادرست بهنظر میرسد. تعداد بسیاری از فیلمها روی پردهی سینما بهتر می باشند چرا که زیاد ساده بگوییم، عکس به اندازهی کافی بزرگ است. دو علت مهم برای ارجحیت تواناییی تئاتری فیلمها میتوان گفت که حرف هایی مدیر اجرایی نتفلیکس را به چالش میکشند؛ اولاً این که هنگامی در تئاتر هستید میتوانید بیشترین جزئیاتی که در فیلمبرداری رخ داده را به وضوح در صفحه نمایش زیاد بزرگ آن ببینید و هر فیلم ذاتاً از مجموعهی همین تصاویر راه اندازی شده است.
ثانیاً، اگر به تماشای فیلمهای ترسناک علاقهمند هستید، در تواناییی تئاتری آن یکجور تاثییر جادویی نهفته است. واقعاً نمیتوان چیزی را با حس تعلیقی که در بین افراد حاضر در سالن، زمان اجرای فیلم ترسناک وجود دارد، قیاس کرد. سینما، بهترین مکان برای تواناییی فیلمهای ترسناک است.
فیلمهایی در ژانر ترسناک وجود دارد که هیچگاه موفق به تواناییی تئاتری آنها نشدیم چون که هیچگاه اکران حضوری نداشتند. در ادامه نگاهی به لیست عناوینی خواهیم انداخت که یا در تلویزیون نمایش داده شدند، یا بر روی سرویسهای استریم آنلاین اراعه شدند یا مستقیم دیویدی آنها انتشار کردن یافت، اما هیچگاه نتوانستیم تواناییی سینمایی ملزوم را با آنها توانایی کنیم.
Prey
شکی نیست که Prey در صفحهای زیاد بزرگ و در سالنی پر از جمعیت تواناییای بسیار میشد
فیلم Prey به کارگردانی دن تراختنبرگ که در سال ۲۰۲۲ اراعه شد، احتمالا بهترین فیلم از مجموعهی Predator باشد. این بار، ماجرای یک بیگانه را جستوجو میکنیم که وقتی با بیگانهی معروف فیلم بیگانه جنگیده است! او با یک تصادف هوایی در قرن ۱۸ پا روی زمین میگذارد و با جنگجویان بومی آمریکای شمالی موسوم به کومانچیها باید روبرو شود. بدین ترتیب نبردهای دلنشین در این فیلم، بجای مانور دادن بر روی سلاحهای پیچیده و شگفت غریب حاضر در دیگر فیلمهای علمی تخیلی، تیر و کمان را در مرکز صحنههای اکشن خود میبیند. ایدهای بدیع که به خوبی هم پیاده سازی شده است.
متأسفانه هیچگاه موفق به دیدن نسخهی تئاتری فیلم Prey نشدیم؛ با وجود این که برای اراعهی گسترده در سینماها ترتیب داده شده می بود، اما زمان اراعه مستقیماً داخل سرویس Hulu شد. کارگردان آن، یعنی تراختنبرگ در مصاحبهای معتقد می بود که این فیلم تنها بر روی این سرویس انتشار شد تا به نحوی به مخاطبان ثابت کند که سرویس استریم دیزنی به خوبی در حال رشد است!
«مسئولان سرویس استریم امیدوارند که با این چنین سیاستهایی تلقین کنند که مقیاس بزرگتر را هم در نظر دارند و این سیستم فقطً برای آثار کوچکتر با بودجههای محدود نیست! به عبارت دیگر آنها میخواهند بگویند که در سرویس ما تجارب سینمایی با مقیاس غولآسا هم وجود دارد.»
گمان بزنید که علاوه بر Hulu کجا میتوان یک تواناییی سینمایی اثری با مقیاس غولآسا را توانایی کرد؟ درست است، روی پردهی سینما و در سالن تئاتر! فیلم Prey، فیلمبرداری زیبایی از محیطهای سرسبز دارد؛ زیبایی طبیعی آمریکای غربی در اینجا میتواند با بهترین فیلمهای وسترن برابری کند؛ یکی از سکانسهای اکشن این فیلم در جنگلی مهآلود جستوجو میشود که مطمئناً میتوانست برای تماشاگران حاضر در سالن نفسگیر باشد. شکی نیست که Prey در صفحهای زیاد بزرگ و در سالنی پر از جمعیت تواناییای بسیار میشد. اکنون طرفداران امیدوارند که حداقل دنبالهی این فیلم برای باکس آفیس لیست بشود.
Curse of Chucky
چاکی، عروسک معروف فیلمهای ترسناک میتواند هر فردی را زهر ترک کند!
سریال Chucky ساختهی شبکه SyFy ثابت کرد که عروسک قاتل معروف میتواند به خوبی هر ویلن فرد دیگر در فیلمهای ترسناک، عمل کند. برخلاف تعداد بسیاری از فرانچایزهای اسلشر دیگر، Chucky توانسته مجموعه را با دنبالههای خود زنده نگه دارد و حتی به تلویزیون هم بدون کم شدن کردن قدم بگذارد. با این وجود، بهتر است که بدانید دوتا از ادامههای این سری که در دههی ۲۰۱۰ انتشار شدند، هیچگاه بر روی پرده سینما به نمایش در نیامدند و مستقیم به طور ویدیو در دسترس بینندگان قرار گرفتند.
در حالی که دو فیلم Bride of Chucky و Seed of Chucky، این مجموعه را تا حدودی اغراق آمیز کردند، در سال ۲۰۱۳ با انتشار کردن Curse of Chucky، این اسباب بازی ترسناک را به ریشههای وحشتناکش بازگرداند. این نسخه را میتوان یک فیلم در ژانر فرعی «خانهی متروک» دسته بندی کرد، با این تفاوت که به جای یک روح، این شخصیت چاکی است که شب را برای بازدید کنندگان خانه پر از هراس میکند. شخصیت نیکا با بازی فیونا دوریف، زنی بر روی ویلچر است و فیلم یقین شده که بتواند او را به هر طریقی زهرترک کند!
چند سال بعد از نسخهی سال ۲۰۱۳، ناظر ظهور Cult of Chucky بودیم؛ فیلم ترسناکی که بعد عرصهی زمستانی داشت و در تیمارستان روایت میشد. این یکی را حتی میتوان بهتر هم قلمداد کرد. مضمون مهم داستان تکیه بر روح دوگانهی چارلز لی ری است که به عروسکهای بسیاری تقسیم شده است. در اینجا قاتل روانی معروف، یک ارتش عروسکی را رهبری میکند که به او اجازه میدهد تا بتواند حربههای اسلشر زیاد بیشتری پیاده کند. بطور کلی این دو فیلم از سری چاکی زیاد مفرح می باشند و اگر در تئاتر اکران میشدند مطمئناً طرفداران بیشتری به سمت این سری ترغیب میشدند.
Significant Other
زیاد خوب میشد اگر میتوانستیم این سفر ترسناک و علمی تخیلی را بر روی پردههای بزرگ سینما ببینیم
مایکا مونرو، پیش از این توانسته می بود چندین فیلم ترسناک خوب که در تئاترها اکران شده بودند را کارگردانی کند؛ فیلمهایی نظیر It Follows و The Guest. این کارگردان یکی از خوبهای ژانر وحشت به حساب میآید و به همین علت است که هنگامی فهمید شدیم فیلم Significant Other اکران مستقیم در سالنهای سینما ندارد و تنها میتوانیم از طریق سرویس استریم Paramount+ آن را ببینیم، نومید شدیم. سینماتوگرافی این فیلم، در برگیرندهی تصاویری زیاد قشنگ از طبیعت زیاد و سرسبز شمال غربی آمریکا در سواحل اقیانوس آرام است که دیدن آن بر روی صفحههای بزرگ سینما، حسرتش بر دل طرفداران باقی خواهد ماند.
مطمئناً اگر این چنین فرصتی در اختیار این فیلم مونرو قرار میگرفت میتوانست شهرتی که لایقش است را به دست بیاورد و با فیلمش بر سر زبانها بیافتد. در عوض، عدم اکران تئاتری علتشد تا فیلم زیر خرواری مدیای دیگر که از الگوریتمهای سرویسهای استریم پیروی میکنند، دفن بشود. نتیجتاً فن بیسی که ممکن می بود به راحتی داشته باشد را از دست داد.
داستان کلی فیلم Significant Other، درموردی زوجی با نامهای روث و هری است که مدتیست با هم می باشند، اما نمیدانند آیندهی رابطه به کجا ختم خواهد شد. آنها برای تفریح به سفری چند روزه در طبیعت میروال تا این که در آنجا فهمید خواهد شد که چیزی شگفت و ترسناک در جنگل وجود دارد. فیلم روایت آرامی دارد و عجله نمیکند؛ دیالوگها قسمت مهمی را راه اندازی خواهند داد اما بازی مونرو و لیسی چنان خوب به نظر میرسد که هیچگاه فکر نمیکنید گفتگوی آنها خسته کننده است.
مکانهایی که داستان در آن جریان دارد، زیاد چشمگیر می باشند و فیلمبرداری خوب آنها به داستان رابطهی دراماتیک زوج مهم داستان، روح داده است. زیاد خوب میشد اگر میتوانستیم این سفر ترسناک و علمی تخیلی را بر روی پردههای بزرگ سینما ببینیم.
Trick ‘r Treat
فیلم Trick ‘r Treat قطعه پازل گمشدهی قصههای هالووین است
تعداد بسیاری از فیلمهای ژانر وحشت زیاد سریع تبدیل به اثری کلاسیک شدند؛ برای نمونه میتوان به Get Out یا Hereditary اشاره کرد، اما این قضیه برای دیگر آثار ساخته شده در این سبک صدق نمیکند. زیاد از فیلمهای این مدلی هیچگاه زمان کافی برای درخشیدن و دیده شدن اشکار نمیکنند تا شهرتی ماندگار به دست بیاورند. با این حال، مجموعهی وحشت هالووینی Trick ‘r Treat در شرایط سخت اراعهی خود و کم لطفیهایی که نسبت به آن شد، توانست برای مدتی بدرخشد.
این فیلم در سال ۲۰۰۷ توسط کمپانی برادران وارنر مستقیماً بر روی دیسک اراعه شد و هیچگاه نشر تئاتری برایش در نظر گرفته نشد. با این وجود، به علت کیفیت ساخت بالای آن توانست بر سر زبانها بیافتد. در سال ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، یقیناً چندین سینما آن را به عکس کشیدند و طرفداران توانستند برای اولین بار این فیلم را در آنجا تماشا کنند.
آدم با خودش فکر میکند که اگر فیلم مقداری دیرتر اراعه میشد آیا شرایط متفاوت میشد؟ به گمان زیادً آنا پاکوین میتوانست از همان ابتدا در سریال True Blood ایفای نقش کند و برایان کاکس، حتی قبل از رسیدن به Succession، رزومهای بهتر برای خودش دست و پا میکرد. مایکل دووگرتی، کارگردان فیلم هم در کنار آثاری چون Krampus و Godzilla: King of Monsters، تاثییر فاخر فرد دیگر در کارنامهاش میداشت و ثابت میکرد که واقعاً کار او در سینما خوب است.
خلاصه که طرفداران میبایست خودشان ماجراجوییهای ترسناک و فریکی فرد کوچکی به نام سم را در صفحهی کوچک روبرویشان جستوجو میکرد. فیلم Trick ‘r Treat قطعه پازل گمشدهی قصههای هالووین است؛ در این مجموعه چندین داستان در این مورد را جستوجو میکنید که گاه احمقانه و گاه ترسناک می باشند. لذتهای شیطانی این مجموعه مطمئناً باید جایی در لیست تماشای هر دوستدار فیلم ترسناک، داشته باشد؛ خصوصاً اگر در روزهای پاییزی منتهی به هالووین باشیم.
The Passenger
در این فیلم طراحی صداهای بسیارای وجود دارد که شنیدن آنها بر روی اسپیکرهای بزرگ شنیدن داشت
کارتر اسمیت، از همان ابتدای روزمهاش طوفانی اغاز کرد. The Ruins که در سال ۲۰۰۸ به روی پرده سینما رفت، انتشار کردن گسترده سینمایی داشت. سپس Jamie Marks Is Dead را ساخت که به وضوح مقیاس کاریاش کوچکتر می بود و با بودجهی کم خود زیاد تر بر روی ساختن جوی ترسناک تمرکز داشت؛ در این فیلم خبری از تعلیقهای چشمگیر The Runis نبوده است. در سال ۲۰۲۳ اسمیت، کارگردان دو فیلم تازه انتشار شده می بود: اولی Swallowed می بود که مولفههای وحشت و کمدی به یک مقدار در آن وجود داشت و همانند به اولین کار این کارگردان می بود؛ فرد دیگر هم The Passenger است که بهطور کلی در سطح فرد دیگر قرار داشت.
فیلم دوم، اگر در تئاترها اکران میشد مشخصاً توانایی ابراز زیاد بهتری اشکار میکرد؛ در این فیلم طراحی صداهای بسیارای وجود دارد که شنیدن آنها بر روی اسپیکرهای بزرگ شنیدن داشت. داستان مهم فیلم درمورد یک کارگر فستفودی ساده لوح به نام رندی است که در محل کار به او زور حرف های میشود. یک روز، همکار رندی یعنی بنسون از کوره در میرود و کاسه صبرش لبریز میشود. از مغازه به سمت وانت خود میرود، یک اسلحهی شکاری بر میدارد و بر میگردد داخل. بنسون در اینجا میخواست که نشان بدهد هر چیزی که عوض دارد گله ندارد و اگر فردی به کس دیگر زور میگوید، بهتر است چشم به راه انتقام هم باشد! بعد از آن هم رندی و بنسون راهی یک سفر خواهد شد که نام فیلم ریشهاش را از آنجا گرفته است.
صدای شلیک اسلحه و دیگر صداهای ضربه دار علتشوکه کردن تماشاگر و سوپرایز شدن او در بین صحنههای مهیج میشود، مطمئناً تواناییی تئاتری The Passenger علتبرجسته شدن این جنبه از فیلم میشد. این چنین، وجود یک نمایشگر بزرگ به خوبی میتوانست کوششهای ظریف و پر از گفتنِ برچهولد و گلنر را در فضایی ترسناک به نمایش بگذارد.
The Midnight Meat Train
کیتامورا به خوبی توانسته است از ابزار گرافیکی در دسترسش برای ساختن فیلمی با قیمت بصری بالا، منفعت ببرد
فیلم The Midnight Meat Train به کارگردانی ریوهی کیتامورا، در سال ۲۰۰۸ به گفتن یک اقتباس از داستان مختصر کلایو بارکر ساخته شد. اگرچه که در این فیلم ستارهای همچون بردلی کوپر، در اغاز رشدش، ایفای نقش میکرد اما کمپانی Lionsgate، آن را تنها در ۱۰۰ تئاتر اکران کرد. بارکر، نویسندهی داستان مختصر مهم، مشخصاً غمگین می بود. او در اینباره اذعان داشت: «اگر چه که من عمیقاً از شانس کم فیلم The Midnight Meat Train بر روی پردههای سینما غمگین هستم، اما این فیلم به وضوح صاحب سبک است، ترسناک است و زیباست. مردم احتمالا نتوانند در سینما کیفیت آن را بشناسند و قدرش را بدانند، اما اگر آن را در نمایشهای نیمه شب یا بر روی دیویدی هم مشاهده کنند، فهمید سطح فیلم خواهند شد.»
بارکر اصلاً نادرست نمیکند، چرا که این فیلم معرکه است و در سالهای بعد از انتشار کردن نصفه و نیمهاش توانسته فنهایی هم اشکار کند. بردلی کوپر در نقش لئون ظاهر شده؛ عکاسی جوانی که به عکس گرفتن از دنیای زیرزمینی نیویورک علاقهمند است. همین نوشته سنگ بنای داستان است. یک شب او از دختری عکس میگیرد که در ادامه در مترو گم میشود و عکسی دیگر هم از مردی وجود دارد که گمان میرود دزد او باشد. به همین ترتیب که لئون شیفتهی این مرد قصاب میشود، به مرور داخل یک دنیای زیرزمینی در زیر خیابانهای شهر میشود که خشونتبار و بیرحم است.
کشتارها در فیلم The Midnight Meat Train، توسط CGI ساخته شدهاند و تصاویر فیلم زیر خرواری از ابزار آلات سینمایی دفن شده است. نتیجتاً خشونتهای حاضر در اینجا به قدری رنگ و لعاب دیدهاند که تنها میتوان در صفحههای بزرگ سینما لذت واقعی دیدنش را چشید. کیتامورا به خوبی توانسته است از ابزار گرافیکی در دسترسش برای ساختن فیلمی با قیمت بصری بالا، منفعت ببرد.
Little Monsters
لوپیتا نیونگو با این فیلم نشان داد که نه تنها توانایی بسیاری در جان دادن به نقشهای ترسناک دارد، بلکه خندهدار نیز هست
لوپیتا نیونگو بازیگریست که توانست با نقش آفرینی دیوانهوارش در فیلم Us به کارگردانی جوردن پیل، جای پای محکمی برای خودش در ژانر وحشت بسازد. بازیگری او به راحتی قابل ربط است و در عین حال میتواند ترسناک هم عمل کند؛ همین ویژگیها علتمیشود که فکر کنیم نداشتن یک نامزدی اسکار ناحقی در رابطه با نیونگو بوده است. با این حال، Us تنها کارکرد درخشان این بازیگر در سال ۲۰۱۹ نبوده است؛ او توانست با نقشآفرینی در یک فیلم ترسناک دیگر به نام Little Monsters هم نشان بدهد که درخششاش اتفاقی نبوده است.
این فیلم یک تاثییر ترسناک زامبیمحور می بود که هیچگاه به روی پردههای سینما نرفت و بعد از اغاز موفق در فستیوال Sundance، مستقیماً روی سرویس استریم Hulu قرار گرفت. لوپیتا نیونگو با این فیلم نشان داد که نه تنها توانایی بسیاری در جان دادن به نقشهای ترسناک دارد، بلکه خندهدار نیز هست.
فیلم Little Monsters، قصهی یک سفر مدرسهای را روایت میکند که زیاد سریع بخاطر هجوم زامبیها تبدیل به کشتارگاه میشود. نیونگو در نقش یک معلم به نام خانم آدری کارولین ظاهر میشود که ماموریت خود میبیند تا دانشآموزان خردسالش را در روبه رو هیولاها امن و امان نگه دارد. جاش گد هم در این فیلم نقش فردی به نام تدی مکگیگل را بازی میکند که به مرور فهمید میشویم چیزی کم از زامبیها ندارد!
خشونت به نمایش گذاشته شده در این فیلم تا حدی کمیک و اغراق شده است؛ برای مثال میتوان فکر کرد که با Shaun of the Dead روبرو هستیم نه Dawn of the Dead. فیلم Little Monsters در به راه انداختن دریاچه خون کم نمیگذارد و المانهای کمدی در آن به خوبی با خشونت افسار گسیخته هماهنگ شدهاند. همهی اینها علتمیشود تا حسرت بخوریم که چرا این فیلم موفق نشد به تئاترها راه اشکار کند؛ اگر این چنین اتفاقی میافتاد به گمان زیادً نیونگو بیشتر از پیش به گفتن یک چهرهی موفق در ژانر وحشت به یاد آورده میشد.
Body Bags
Body Bags تماشاگر را به یک فستیوال حال بهم زن اما دلنشین دعوت میکند
دقیقاً همانند فیلمهای کمدی، بهتر است که آثار ترسناک را در کنار دیگران در یک سالن سینما مشاهده کرد؛ فقطً به علت هماهنگی جمعی که زمان دیدن صحنههای تعلیق آمیز در فیلمهای این چنینی بین حضار وجود دارد؛ این چنین احساسی علتمیشود که فکر کنیم هراس واقعاً در کنارمان جریان دارد و لحظات شوکه شدن و هراس بهتر نمایان خواهد شد. این چنین احساسی را نمیتوان زمان تماشای تلویزیونی یک فیلم ترسناک توانایی کرد.
هیچ موردی به گمان زیادً بهتر از Body Bags وجود ندارد که حرف های قبلی را قبول کند. این مجموعه فیلمهای مختصر که در اغاز دهه ۹۰ میلادی ساخته شد، توسط چهرههای افسانهای ژانر وحشت و اسلش یعنی جان کارپنتر و توب هوپر کارگردانی شده است و همانطور که انتظار میرود آثاری با کیفیت و پیچیده ساخته شدهاند. در تکه The Gas Station، داستان دختری را جستوجو میکنیم که در شیفت شب کار میکند و همزمان شایعه ها فرار یک قاتل روانی از تیمارستان محلی او را به وحشت انداختهاند.
در تکه Hair، مردی پروسهی درمان رشد موی جدیدی را امتحان میکند، اما زیاد سریع فهمید میشود که موهای زائد به شکلی شگفت در تکههایی که انتظارش را نمیکشید در حال رشد می باشند! هوپر با کارگردانی تکه Eye، داستانی شوکه کننده از یک بازیکن بیسبال را ساخته که توسط فرد مردهای پیوند چشم دریافت میکند و بعد از آن باید با ویژنهای روانی و جنسی شدیداً ترسناک روبرو بشود.
همانطور که از خلاصهی تکههای گوناگون این مجموعهی ترسناک اشکار است، Body Bags تماشاگر را به یک فستیوال حال بهم زن اما دلنشین دعوت میکند که بهتر می بود در کنار دیگران به مشاهدهاش پرداخت و تواناییی زهر ترک شدن دسته جمعی با آن را به دست آورد! اگر چند دوست که عاشق فیلم ترسناک می باشند دارید، آنها را دور هم جمع کنید و به تماشای Body Bags بپردازید، چرا که دیدن آن به طور گروهی زیاد بهتر خواهد می بود!
Sick
فیلم Sick داستانی دلنشین در ژانر وحشت با محوریت پاندمی ویروس کرونا به نمایش میگذارد
اگر نگاهی به اتفاقات مربوط به شیوع ویروس کرونا داشته باشیم، آنوقت شگفت نیست که چرا فیلم Sick مستقیماً بر روی سرویس Peacock قرار گرفت و خبری از اراعهی تئاتری آن نبوده است. در این دوره، حالت قرنطینه بطور کلی بر روی انتشار کردن فیلمها و درآمد منتج از آنها اثری منفی گذاشته می بود. فیلم Songbird هم برای مثالً مثالی خوبی است که در سال ۲۰۲۰ مستقیماً در Hulu قرار گرفت، چرا که ما همه انها از این ویروس نوپا و ناشناخته ترسیده بودیم.
با این حال Sick در اغاز سال ۲۰۲۳ انتشار شد، وقتی که رنسانس آثار اسلشر می بود و همه انها در تئاترها اکران شدند؛ در این دوره دو فیلم تازه سری Scream به روی پرده سینما رفت و در کنار آن آثار باکیفیت فرد دیگر در این سبک همانند Thanksgiving به کارگردانی الی راث هم، وجود داشت. فیلم Sick کاملاً در همین دسته قرار میگیرد؛ اصلاً نویسندگی آن هم بر مسئولیتی کوین ویلیامسون می بود که اولین فیلمهای سری Scream را نوشته است و آثار کلاسیک اسلشر فرد دیگر همانند I Know What You Did Last Summer را هم با نام او میشناسیم. مطمئناً اگر فیلم Sick هم به روی پرده میرفت طرفداران بیشتری به سوی او جذب میشدند؛ چه چیزی بهتر از دیدن یک فیلم ترسناک که در کابینی در جنگل جریان دارد و توییست مهم آن حوالی پاندمی ویروسی است که به تازگی دنیا با آن کنار آمده.
پارکر و میری، به ترتیب با بازی گایدن ادلون و بت میلیون، تصمیم میگیرند که روزهای ابتدایی قرنطینه را در یک خانهی لوکس جنگلی بگذرانند اما خبر ندارند که در همین حوالی یک قاتل تشنه به خون هم پرسه میزند. اگر نسبت به تنفس افراد دیگر هم بخاطر هراس از شیوع ویروس کرونا حساس هستید و از آن میترسید، بعد باید سوال کرد چطور میخواهید با یک قاتل چاقو به دست روبرو شوید؟ و نقطه قوت این فیلم هم در همین مسئله نهفته است. Sick قادر است که سکانسهای تعقیب و گریز دلنشین که مهیج هم می باشند را به خوبی به نمایش بگذارد که ندیدن مستقیم آنها بر روی پردهی سینما واقعاً غبطه برانگیز است.
Tremors 2: Aftershocks
این فیلم کمدی استهزا در ژانر وحشت میباشد که در حقش تا حد بسیاری اجحاف شده است
فیلم ابتدایی سری Tremors وقتی که در سال ۱۹۹۰ اراعه شد، پیروزی چندانی کسب نکرد. حتی برای ساختن ادامه آن، شش سال طول کشید تا بتوان تیم تشکیل مناسب اشکار شود، ستارههای آن همانند کوین بیکن و ربا مکینتایر هم از برگشت مجدد امتناع کردند. هنگامی که به دهه نود و پیروزی خرده فروشیهایی همانند بلاکباستر در آن دوره نگاه میکنیم، جای تعجبی نمیماند که چرا Tremors 2: Aftershock مستقیماً برای پخش خانگی ترتیب داده شد. نتیجتاً چندین دنباله برای این سری ساخته شد که هیچکدام بودجهی بزرگی نداشتند و با وجود کیفیت نسبتاً خوب، هیچ زمان نتوانستند فرانچایز را به پخش تئاتری برسانند.
اگر Tremors 2: Aftershocks بر روی پرده سینما میرفت و انتشار کردن تئاتری برای آن در نظر گرفته میشد، طرفداران مطمئناً میتوانستند بهتر فهمید بشوند که این نسخه تا چه حد سری را به سمت کمدی سوق داده است. این بار، کرمهای غولآسای Graboid تکامل اشکار کردهاند و مأموری به نام ارل بست (با بازی فرد داخل) برای روبرو شدن با این موجودات زیرزمینی که اشتهای سیری ناپذیز برای خوردن موتور اتومبیلها دارند، استخدام شده است. از همین مسئله میتوان فهمید شد که پلات مهم داستان تا چد مسخره و استهزا آمیز میباشد، اما همین علتجذابیت فیلم است! نسخهی دوم این سری، به خوبی مشخص می کند که چطور آثار اجحاف شده اما با کیفیت، میتوانند در آینده سودمند باشند و تبدیل پیشآمدهای پیروزیآمیز بشوند.
Dark Night of the Scarecrow
Dark Night of the Scarecrow، فیلمی تنشزا و دچار کننده است که داستانی پیچیده از پشیمانی، انتقام و تعصبات مذهبی را به نمایش میگذارد
روزی روزگاری ایستگاههای شبکهای تلویزیون مقصدی معمولی برای نمایش همه فیلمهای اورجینال بودند. زیاد زمانها با آثاری متوسط در این شبکهها روبرو میشدیم اما بعضی اوقات هم آن فیلمها واقعاً دلنشین بودند. در سال ۱۹۸۱ شبکه سیبیاس فیلم Dark Night of the Scarecrow را انتشار کرد که پیش از آشنایی ما با چهرههای ماندگاری چون فردی کروگر یا جیسون ورهیس، اسلشر را معنی میکرد.
این فیلم درموردی بیعدالتی مردم کوته فکر و خرافاتی روستایی است که به شکلی خودخواسته دست به اجرای عدل میزنند؛ فردی به نام بوبا با بازی لری دریک به علت عدم توازن عقلی توسط مردم این روستا به دار آویخته میشود. این مرد که شبیه با یک مترسک اعدام میشود، زیاد سریع انتقام جرم نامقدس و بیعدالتی انجام شده را میگیرد. بوبا به شکلی از این صانحه جان سالم به در میبرد و یک به یک مردم روستا را میکشد.
Dark Night of the Scarecrow، فیلمی تنشزا و دچار کننده است که داستانی پیچیده از پشیمانی، انتقام و تعصبات مذهبی را به نمایش میگذارد. چارلز درنینگ همانند همیشه توانسته نقشی ماندگار بیافریند که در کنار طراحیهای تیم تشکیل به آن رنگ و لعابی ترسناک داده شده است. اگر این فیلم را دیده باشید ظاهر مترسکی بوبا و چشمهای ترسیدهی او پشت کیسهی پارچهای را نمیتوان به راحتی فراموش کرد. میتوان گمان زد که اگر این فیلم راهش را بر روی پردهی سینما و سالنها تئاتر اشکار میکرد به گمان زیادً میتوانست بوبا را شخصیتی همتراز با مایکل مایر و جیسون ورهیس، در بین چهرههای نوستالژیک ژانر اسلشر قرار دهد.
Dead End
هر زمان سخن بگویید از فیلمهای وحشتناک کریسمسی است میبایست به نام Dead End هم اشاره کرد
فیلم Dead End به کارگردانی ژان-باپتیست آندرهآ و فابریس کانپا، با وجود اراعهی سینمایی در بریتانیا تنها به طور دیویدی و خانگی در آمریکای شمالی انتشار شد. وقتی که به کیفیت این فیلم فکر میکنیم، دانستن این چنین مسئلهای جای ناراحتی دارد چرا که هر زمان سخن بگویید از فیلمهای وحشتناک کریسمسی است میبایست به نام Dead End هم اشاره کرد. دیدن این فیلم در سالنهای تئاتر میتوانست پشتیبانی شایانی به افزایش و تثبیت محبویت آن بکند.
این فیلم شباهت بسیاری به سبک روایی نمایشنامهها دارد چرا که زیاد تر آن راه اندازی شده از دیالوگهاییست که شخصیتها زمان رانندگی با هم رد و بدل میکنند. ستارههای ژانر وحشت یعنی لین شیی و ری وایز، نقش والدین خانوادهای را ایفا میکنند که تصمیم سفر به خانهی جنگلی مادربزرگ را دارند. با وجود این تفاسیر، این چنین عرصهی دلنشینی زیاد سریع خراب میشود و شب کریسمس برای همه اهالی خانواده غافلگیر کننده پیش میرود. وقتی که داخل جادههای جنگلی خواهد شد، به شکلی اسرار آمیز، جاده همه ندارد و در امتداد درختان کش میآید! زیاد طول نمیکشد که این حالت شگفت افراد حاضر در اتومبیل را به سمت دیوانگی سوق میدهد.
دیدن زنی سفیدپوش و ماشین سیاهی که در دل شب به آرامی جلو میرود، به خوبی نشانههای بدشگون مرگ می باشند و دیوانگی افراد حاضر در ماشین، همهچیز را به سمت سرنگونی سوق میدهد. دلیلی وجود دارد که مدام از لین شیی به گفتن یکی از بازیگران زن محبوب ژانر وحشت یاد میشود؛ او واقعاً در به نمایش کشیدن زنانی که در حالتهای دیوانهوار، شگفتانگیز و ترسناک می باشند، توانایی دارد. یقیناً که احتمالا فیلم Dead End بهترین جا برای دیدن درخشش او نیست. چرا که بازی دلنشین او در کنار مضامینی چون خشونت، خون، دیوانگی و کمدی موقعیتی، به علت اراعهی محدود به اندازهی کافی دیده نشده است.
جمع بندی
در طول مقالهای که خواندید، به معارفه تعدادی از فیلمهای ژانر وحشت پرداختیم که به علت عدم اکران در سینماها و از سر گذراندن اراعهای محدود، به اندازهای که لایقش بودند دیده نشدند. عدم اراعه در سینماها طرفداران را از چشیدن لذت جنبههای بصری، صوتی، سکانسهای پر از تعلیق و بازیهای دلنشین بازیگران، در فیلمهای نام برده محروم کرد.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکارها
منبع